بچه هاي نازنين من دارم ميرم
شبتو خوش
شبتو خوش
بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم
- شروع کننده موضوع فانوس تنهایی
- تاریخ شروع
داداشی ، سکرت جون شبتون بخیر و خوشی 
آتوسا خانوم سلام
حالت خوبه
چه خبرا؟
خب سعی کن زودتر بیایی که همه باشن.
آتوسا خانوم سلام
حالت خوبه
چه خبرا؟
خب سعی کن زودتر بیایی که همه باشن.
بچه هاي نازنين من دارم ميرم
شبتو خوش
اِ اِ اِ کجا؟ دیر اومدی، زودم میخوای بری؟
باریکلا آتوساجون!!من اول میام باشگاه!!بعد کارام همش میمونه!!اراده ی قوی داری ها!!
آرام ناراحت نشی ها، ولی تو که همه کارات برعکسه. مثل همین نشستن رو کرسی، آخه کی میره رو کرسی میشینه که دومیشی؟ بیا پایین، بیا پایین تا نشکسته ...
داداشی ، سکرت جون شبتون بخیر و خوشی
آتوسا خانوم سلام
حالت خوبه
چه خبرا؟
خب سعی کن زودتر بیایی که همه باشن.
سلام
ممنون
من سعی می کنم اما نمی شه
باریکلا آتوساجون!!من اول میام باشگاه!!بعد کارام همش میمونه!!اراده ی قوی داری ها!!
من هم پارسال همین کارو می کردم . اما دیدم نمیشه . حالا خودمو تنبیه کردم . تا کارامو نکنم نمیام .
درواقع ترک کرده بودم . اما باز دارم معتاد می شم
محمدصادق جان شما مفهوم زیر و رو را درست متوجه شدی؟؟چون من همیشه شیرجه میرم زیر کرسی!!این تویی که نخودی می مونی میری روی کرسی!!
من که همیشه همه جامو نگه میدارن و دوست دارن پیششون بشینم، مثل همین داداشی و نگار و سکرت و نسیم، (یعنی دست و پا میشکنن واسه من
)ولی این تویی که بدو بدو میای زیر کرسی که کسی جاتو نگیره، جا نمونی، بعدشم که بچه ها کم کم از زیر کرسی انداختنت بیرون، خودت میری میشینی روی کرسی ...
هی میگم روزا بیشتر بخواب که شبا این خوابا رو نبینی!!!چه خوابای هچل هفتی هم می بینی!!من که همیشه همه جامو نگه میدارن و دوست دارن پیششون بشینم، مثل همین داداشی و نگار و سکرت و نسیم، (یعنی دست و پا میشکنن واسه من
ولی این تویی که بدو بدو میای زیر کرسی که کسی جاتو نگیره، جا نمونی، بعدشم که بچه ها کم کم از زیر کرسی انداختنت بیرون، خودت میری میشینی روی کرسی ...
دقیقا روی کرسی هم می خوابی!!خرو پفت همه ی اینجا رو برمی داره!!!!
هی میگم روزا بیشتر بخواب که شبا این خوابا رو نبینی!!!چه خوابای هچل هفتی هم می بینی!!
دقیقا روی کرسی هم می خوابی!!خرو پفت همه ی اینجا رو برمی داره!!!!
راست میگی آرام، جدی جدی خوابم گرفته، من دیگه برم لالا
خب دیگه آرام جان شبت بخیر و خوشی
آتوسا خانوم شب شما هم بخیر
سلام بچه ها من شبا نمیتونم باشم ولی هروقت که میام سایت داستاناتونو میخونم
حالا خودم یه داستان میذارم شب که اومدین بخوندیش امیدوارم خوشتون بیاد
اشنایی قطه گمشده با دایره بزرگ :شل سیلور استاین
قطعه گمشده تنها نشسته بود...
در انتظار کسی که از راه برسد
و او را با خود جایی ببرد
بعضی ها با او جور در می امدند...
اما نمیتوانستند قل بخورند
بعضی ها قل میخوردند
اما جور در نمی امدن
یکی از جور درامدن چیزی نمی فهمید
دیگری از هیچ چیز چیزی نمی فهمید
بعضی بیش از اندازه قطعه گمشده داشتند
تکمیل تکمیل!!
او یاد گرفت که چگونه از چشم حریص ها خود را پنهان کند
عاقبت یکی پیدا شد که با او جور در میامد
اما ناگهان قطعه گمشده شروع به رشد کرد
-من نمیدانستم تو رشد میکنی
قطعه گمشده :من هم نمیدانستم
می روم پی گمشده خودم که بزرگ نشود
تا یه روز کسی امد که بادیگران فرق داشت
قطعه گمشده پرسید به من چه احتیاجی داری؟
_هیچ
قطعه:تو کی هستی
گفت:من دایره بزرگم
حالا خودم یه داستان میذارم شب که اومدین بخوندیش امیدوارم خوشتون بیاد
اشنایی قطه گمشده با دایره بزرگ :شل سیلور استاین
قطعه گمشده تنها نشسته بود...
در انتظار کسی که از راه برسد
و او را با خود جایی ببرد
بعضی ها با او جور در می امدند...
اما نمیتوانستند قل بخورند
بعضی ها قل میخوردند
اما جور در نمی امدن
یکی از جور درامدن چیزی نمی فهمید
دیگری از هیچ چیز چیزی نمی فهمید
بعضی بیش از اندازه قطعه گمشده داشتند
تکمیل تکمیل!!
او یاد گرفت که چگونه از چشم حریص ها خود را پنهان کند
عاقبت یکی پیدا شد که با او جور در میامد
اما ناگهان قطعه گمشده شروع به رشد کرد
-من نمیدانستم تو رشد میکنی
قطعه گمشده :من هم نمیدانستم
می روم پی گمشده خودم که بزرگ نشود
تا یه روز کسی امد که بادیگران فرق داشت
قطعه گمشده پرسید به من چه احتیاجی داری؟
_هیچ
قطعه:تو کی هستی
گفت:من دایره بزرگم
آخرین ویرایش:
قطعه گمشده:شاید من قطعه گمشده تو باشم
دایره: اما من قطعه ای گم نکرده ام
قطعه:حیف چقد دلم میخواست که با تو قل بخورم...
دایره بزرگ: تو نمیتوانی قل بخوری ولی شایدخودت تنهایی بتوانی قل بخوری
- تنهایی؟
دایره: امتحان نکرده ای؟
قطعه:اخر من گوشه های تیزی دارم
دایره:گوشه ها ساییده میشوند وتغییر شکل میدهند
خب من باید بروم.خداحافظ! شاید روزی بهم برسیم...
قطعه گمشده تنها ماند...اهسته ...اهسته...خود را از یک سو بالا کشید...
تلپی افتاد...باز بلند شد...شروع کرد به پیش رفتن...
و لبه هایش شروع کرد به ساییده شدن...
انقدر بلند شد وافتاد که شکلش عوض شد...
حالا قل می خورد..
نمیدانست به کجا اما همینطور قل میخورد وپیش می رفت
تا به دایره بزرگ رسید
و با هم قل خوردند
دایره: اما من قطعه ای گم نکرده ام
قطعه:حیف چقد دلم میخواست که با تو قل بخورم...
دایره بزرگ: تو نمیتوانی قل بخوری ولی شایدخودت تنهایی بتوانی قل بخوری
- تنهایی؟
دایره: امتحان نکرده ای؟
قطعه:اخر من گوشه های تیزی دارم
دایره:گوشه ها ساییده میشوند وتغییر شکل میدهند
خب من باید بروم.خداحافظ! شاید روزی بهم برسیم...
قطعه گمشده تنها ماند...اهسته ...اهسته...خود را از یک سو بالا کشید...
تلپی افتاد...باز بلند شد...شروع کرد به پیش رفتن...
و لبه هایش شروع کرد به ساییده شدن...
انقدر بلند شد وافتاد که شکلش عوض شد...
حالا قل می خورد..
نمیدانست به کجا اما همینطور قل میخورد وپیش می رفت
تا به دایره بزرگ رسید
و با هم قل خوردند
سلام من اومدم 
سلام سكرت جان خوبي.... آخر اين اسمتو به من نگفتيا
سلام سكرت جان خوبي.... آخر اين اسمتو به من نگفتيا
knight 3
عضو جدید
سلامایشا لا فنچت مریض بشه ببینم بازم میخندی؟
شب همگی بخیر.
جناب سکرت من فنچ ندارم.
ولی خیلی دوست دارم یکی داشتم.
حداقل عکسشون رو بگیرین بگذارین اینجا مام ببینیمشون.
سلام دوستان گلم
نسیم جان
سکرت جان
شوالیه عزیز
و وینتر عزیز
حالتون چطوره
چه خبرا؟
امشب کرسی چرا اینقده ساکته؟
نسیم جان
سکرت جان
شوالیه عزیز
و وینتر عزیز
حالتون چطوره
چه خبرا؟
امشب کرسی چرا اینقده ساکته؟
knight 3
عضو جدید
سلاااااااااااااااااااااااااامسلام دوستان گلم
نسیم جان
سکرت جان
شوالیه عزیز
و وینتر عزیز
حالتون چطوره
چه خبرا؟
امشب کرسی چرا اینقده ساکته؟
شبتون بخیر
فکر کنم چون تنهایی اینجا نیستن اینقدر ساکته.
armhta
عضو جدید
سلام به همه دوستای عزیزی که محمد اقا گفت و بقیه....سلام دوستان گلم
نسیم جان
سکرت جان
شوالیه عزیز
و وینتر عزیز
حالتون چطوره
چه خبرا؟
امشب کرسی چرا اینقده ساکته؟
knight 3
عضو جدید
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام!سلام به همه دوستای عزیزی که محمد اقا گفت و بقیه....
خوبی؟
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
|
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
| P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |
Similar threads
-
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان ))
- شروع شده توسط فانوس تنهایی
- پاسخ ها: 16
-