بیا جای خالی رو پر کن ..................... !!!!

sh@di

عضو جدید
شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد و با این «باور» که استاد آنرا به عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آنروز و آن شب برای حل کردن آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند. اما طی هفته دست از کوشش برنداشت. سرانجام یکی از آنها را حل و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد زیرا آن دو را به عنوان دو نمونه ازمسایل غیر قابل حل ریاضی داده بود ......... ای کاش همه جا این روحیه قوی و اعتماد به نفس وجود داشت ، گاهی پیش اومده که در اثر تلقین اشتباه بعضی از ادما یا شایدم خودمون خیلی کمتر از حدی که هستیم ظاهر میشیم ( حداقل برای خود من که این طور بوده حالا شما رو ..... ) من که باید یه تجدید نظری بکنم شما چی دوستان ؟؟؟ تجربه ای دارید ؟؟
 

ثمینی

عضو جدید
بعضی وقتا کتابا اشتباه میکنن مسئله ای حل میشو میزنن حل نشدنی استادام فقط به چیزی که کتاب گفته تکیه می کنن زیاد به خودشون زحمت نمیدن
 

sh@di

عضو جدید
بله منظورم از تجربه اینه که پیش اومده براتون یه کار شدنی رو ناممکن تصور کنید و مدتها نتونید انجامش بدید ولی بعد ....
 

ثمینی

عضو جدید
بله منظورم از تجربه اینه که پیش اومده براتون یه کار شدنی رو ناممکن تصور کنید و مدتها نتونید انجامش بدید ولی بعد ....



الان برای هر چیزی که فکرشو کنی ی راه حل است تنها چیزی راه نداره مرگ البته اونم میشه تا ی مدت عقب انداخت
 

me-myself

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلا خود باوری خیلی مهمه. من اصولا اعتماد به نفس پایینی دارم مخصوصا توی جمع. بارها شده استاد یه سوال سخت پرسیده و منم جواب رو بلد بودم در حالی که هیچکس به جز من نمیدونست جواب رو . میدونین اون موقع چیکار کردم؟ چون اعتماد به نفس نداشتم جواب رو آروم گفتم و دوستم که کنارم نشسته بود حرف من رو بلد تکرار کرده و استاد هم با کلی به به و چه چه تشویقش کرده و اون شده بچه باهوش و زرنگ کلاس و منم هیچی.
حتی یادمه توی یک مورد استاد موقع امتحان پایان ترم فکر میکرد من اصلا سر کلاس نیومدم تا حالا.
البته الان دارم خودم رو تغییر میدم.



یه موضوع دیگه ای هم که هست اینه که اگه به یکی بگی این کار سخته یا نشدنیه طرف اعتماد به نفسش رو توی انجام اون کار از دست میده. همیشه حتی اگه معتقد به آسون بودن یا شدنی بودن کار باشی بازم یک حرف نا امیدانه میتونه خیلی تاثیر بد بذاره.
توی ماجرایی که متن تاپیک بود اگه اون پسره خواب نبود و حرف استاد رو در مورد اینکه مساله حل نمیشه شنیده بود امکان نداشت دیگه واسه حل کردنش سعی آنچنانی بکنه
واسه همینه که برای موفقیت همیشه توصیه میشه از آدمای منفی فاصله بگیرین
 

me-myself

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه به سخنرانی های دکتر آزمندیان گوش داده باشین همیشه تاکید میکنه که از افراد منفی فاصله بگیرین یا اگه نمیتونین این کار رو بکنین اهدافتون رو بهشون نگین که اونها هم نتونن بگن نمیشه.
یکی از نزدیکترین کسایی که تو زندگیم هست از اون آدمای منفیه. تا حالا توی خیلی از زمینه ها تا خواستم کاری انجام بدم فوری گفته نمیشه یا این کار جواب نمیده یا تو نمیتونی از پسش بر بیای و نتیجه سرد شدن من از انجام اون کار بوده
 

lilih

عضو جدید
یه موضوع دیگه ای هم که هست اینه که اگه به یکی بگی این کار سخته یا نشدنیه طرف اعتماد به نفسش رو توی انجام اون کار از دست میده. همیشه حتی اگه معتقد به آسون بودن یا شدنی بودن کار باشی بازم یک حرف نا امیدانه میتونه خیلی تاثیر بد بذاره.
توی ماجرایی که متن تاپیک بود اگه اون پسره خواب نبود و حرف استاد رو در مورد اینکه مساله حل نمیشه شنیده بود امکان نداشت دیگه واسه حل کردنش سعی آنچنانی بکنه
واسه همینه که برای موفقیت همیشه توصیه میشه از آدمای منفی فاصله بگیرین[/QUOTE]

واقعا درسته اگه آدم به کاری که می کنه امیدوار باشه و هی تلقین کنه اون کار هرچند نشدنی انجام میده.
منم عین شما اصلا تو کلاس جواب به سوالی نمی دادم مگه اینکه استاد به نام ازم بپرسه
 

sh@di

عضو جدید
کلا خود باوری خیلی مهمه. من اصولا اعتماد به نفس پایینی دارم مخصوصا توی جمع. بارها شده استاد یه سوال سخت پرسیده و منم جواب رو بلد بودم در حالی که هیچکس به جز من نمیدونست جواب رو . میدونین اون موقع چیکار کردم؟ چون اعتماد به نفس نداشتم جواب رو آروم گفتم و دوستم که کنارم نشسته بود حرف من رو بلد تکرار کرده و استاد هم با کلی به به و چه چه تشویقش کرده و اون شده بچه باهوش و زرنگ کلاس و منم هیچی.

بله این اتفاق برای خود من هم پیش اومده ....
 
آخرین ویرایش:

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلا خود باوری خیلی مهمه. من اصولا اعتماد به نفس پایینی دارم مخصوصا توی جمع. بارها شده استاد یه سوال سخت پرسیده و منم جواب رو بلد بودم در حالی که هیچکس به جز من نمیدونست جواب رو . میدونین اون موقع چیکار کردم؟ چون اعتماد به نفس نداشتم جواب رو آروم گفتم و دوستم که کنارم نشسته بود حرف من رو بلد تکرار کرده و استاد هم با کلی به به و چه چه تشویقش کرده و اون شده بچه باهوش و زرنگ کلاس و منم هیچی.

بله این اتفاق برای خود من هم پیش اومده ....
پيشنهاد ميكنم به سخنراني هاي دكتر ازمنديان گوش كني.اين ممكنه واسه هر انساني پيش بياد
 

Similar threads

بالا