به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

سامه

عضو جدید
ماه یکی بود یکی نبود
یه عاشقی بود که یه روز
بهت میگفت دوست داره
آخ که دوست داره هنوز
دلم یه دیوونه شده
واست می آزاره هنوز
از دل دیوونه نترس
آخ که دوست داره هنوز
وای که دوست داره هنوز

شب که میشه به عشق تو
غزل غزل صدا میشم
ترانه خونِ قصّۀ تمام عاشقا میشم

گفتی که با وفا بشم
سهم من از وفا تویی
سهم من از خودم تویی
سهم من از خدا تویی
گفتی که دلتنگی نکن
آخ مگه میشه نازنین
حالِ پریشونِ منو ندیدیو بیا ببین...
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
الا یاران سه نوعند ار بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
مدارا کن تو با یار زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار
به پایش جان بده تا می توانی:heart:
 

neda_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]هيچ كسي مث تو ماه نيست [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مث چشمات بي گناه نيست [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هيچ كسي قد تو زيبا [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]نيست توي هيچ جاي دنيا[/FONT]
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
درخت را به نام برگ .... بهار را به نام گل ... ستاره را به نام نور ... کوه را به نام سنگ ...دل شکفته مرا به نام عشق ... عشق را به نام درد ... مرا به نام کوچکم صدا بزن!
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از صدای گریه ی تو
به غربت بارون رسیدم
تو چشات باغ بارون زده دیدم
چشم تو همرنگ یه باغه
تو غربت غروب پاییز
مثل من ، از یه درد کهنه لبریز
با تو بوی کاهگل و خاک
عطر کوچه باغ نمناک زنده می شه
با تو بوی خاک و بارون
عطر لاله و گلابدون زنده می شه
تو مثل شهر کوچک من
هنوز برام خاطره سازی
هنوزم قبله ی معصوم نمازی
تو مثل یاد بازی من
تو کوچه های پیر و خاکی
هنوزم برای من عزیز و پاکی
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
به حسن و وفا و خلق کس به یار من نرسد
ترا درین سخن انکار ما نرسد
اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند
کس به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]من را به غیر عشق به نامی صدا نکن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]غم را دوباره وارد این ماجرا نکن[/FONT]
[FONT=&quot]بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن[/FONT]
[FONT=&quot]با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن[/FONT]
[FONT=&quot]موهات را ببند دلم را تکان نده[/FONT]
[FONT=&quot]در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن[/FONT]
[FONT=&quot]من در کنار توست اگر چشم وا کنی [/FONT]
[FONT=&quot]خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن[/FONT]
[FONT=&quot]بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود[/FONT]
[FONT=&quot]تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن[/FONT]
[FONT=&quot]امشب برای ماندنمان استخاره کن[/FONT]
[FONT=&quot]اما به آیه های بدش اعتنا نکن....[/FONT]
 

صوفی

عضو جدید
آن شب که گوفتی باورم کن با تو می مانم دلواپسی های من از صبح فردا بود
آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست باور نکردم گرجه این جمله زیبا بود
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه باشی و چشم از نگاه بردارم؟


چگونه از ته یک چاه ماه بردارم؟



چه فرق دارد وقتی همیشه می بازم


سپید بردارم یا سیاه بردارم ؟



همیشه دلخوشی ام بوده بعد هر بازی


یکی دو مهره به عمد اشتباه بردارم



که تو برنده شوی از شکوه خنده ی تو


برای دلهره ام سر پناه بردارم



تو مثل قلیانی، لب گذار روی لبم


به قدر ظرفیتم از تو آه بردارم



به لطف فاصله ها عشق پاک می ماند


مخواه فاصله ها را .... مخواه بردارم
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادمان باشد
پشت دیوار بلند دلتنگی مان
باغ خزان زده ی زندگی تا دوردست ها گسترده است...
اگر درختانش بی ثمر و بی برگند
لا اقل
برگ-خنده های زرد و خشکیده را
می توان
در اجاق یاد ها سوزانید
در شب های سرد تنهاییمان...
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران نمی تواند

نه نه نمی تواند باران
کز جای برکنی
یا بر تن زمین
با تار و پود سست
پیراهنی ز پوشش رویینه بر تنی
با دانه دانه های پرکنده
با ریزشی سبک
با خکه بارشی که نه پی گیر
نه نه نمی توانی باران
هرگز نمی توان
باران ! تو را سزد
کاندر گذار عشق دو عاشق
در راه برگ پوش
حرف نگفته باشی و نجوای همدلی
باران !‌ تو را سزد
کز من ملال دوری یک دوست کم کنی
می ایدت همین که بشویی
گرمای خون
از تیغ چاقویی که بریده است
نای نحیف مرغک خوشخوان کنار سنگ
یا برکنی به بام
آشفته ککلی ز علف های هرزه روی
اما نمی توانی زیر و زبر کنی
نه نه نمی توانی زین بیشتر کنی
این سنگ و صخره های سقط را
سیلی درشت باید و انبوه
سیلی مهیب خاسته از کوه
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو که دستت به نوشتن آشناست
دلت از جنس دل خسته ی ماست
دل دریا رو نوشتی همه دنیا رو نوشتی
دل مارو بنویس دل مارو بنویس!
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينجا براي از تو نوشتن هوا كم است
دنيا براي از تو نوشتن مرا كم است
اكسير من نهاينكه مرا شعر تازه نيست
من از تو مي نويسم و اين كيميا كم است
دريا و من چه قدر شبيهيم گرچه باز
من سخت بيقرارم و او بيقرار نيست
با او چه خوب مي شود از حال خويش گفت
دريا كه از اهالي اين روزگارنيست
امشب ولي هواي جنون موج ميزند
دريا سرش به هيچ سري سازگار نيست
اي كاش از تو هيچ نمي گفتمش ببين
دريا هم اينچنين كه منم بردبار نيست
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينجا براي از تو نوشتن هوا كم است
دنيا براي از تو نوشتن مرا كم است
اكسير من نهاينكه مرا شعر تازه نيست
من از تو مي نويسم و اين كيميا كم است
دريا و من چه قدر شبيهيم گرچه باز
من سخت بيقرارم و او بيقرار نيست
با او چه خوب مي شود از حال خويش گفت
دريا كه از اهالي اين روزگارنيست
امشب ولي هواي جنون موج ميزند
دريا سرش به هيچ سري سازگار نيست
اي كاش از تو هيچ نمي گفتمش ببين
دريا هم اينچنين كه منم بردبار نيست
ياد گرفته ام که بي تو بخندم.....
ياد گرفته ام بي تو گريه کنم...و بدون شانه هايت....!
ياد گرفته ام ...که ديگر عاشق نشوم به غیر تو !
ياد گرفته ام که ديگر دل به کسي نبندم ....
و مهمتر از همه ياد گرفتم که با يادت زنده باشم و زندگي کنم !
اما هنوز يک چيز هست ...که ياد نگر فته ام ...
که چگونه.....! براي هميشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...
و نمي خواهم که هيچ وقت ياد بگيرم ....
تو نگرانم نشو !!
"فراموش کردنت" را هيچ وقت ياد نخواهم گرفت ...
 

russell

مدیر بازنشسته
از باده ی نیست سر خوشم ، سرخوش و مست
بیزارم و دلشکسته ،ازهر چه که هست
من هست به نیست دادم ، افسوس که نیست
در حسرت هست پشت من پاک شکست ...!!!
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين حوالي هميشه پاييز است[FONT=&quot]
[/FONT]
و درختان لبريز اتفاق زرد[FONT=&quot]
[/FONT]
و سبزي، خاطره‌ايست محو و فراموش[FONT=&quot]

[/FONT]
كلاغ‌ها ديگر انتظار را با قار قار، اعتراض نمي‌كنند[FONT=&quot]
[/FONT]
و گاهي حجم سياه ساكت‌شان را در برابر چشمانم از خورشيد عبور مي‌دهند[FONT=&quot]

[/FONT]
من، گاهي به مهماني گل بوته‌هاي گذشته ميروم در خاطره‌ام[FONT=&quot]

[/FONT]
بر روي برگ‌هاي خشك خس خس كني كه شكست از كولشان بالا ميرود، راه ميروم[FONT=&quot]
[/FONT]
و از ناله‌هاي ناگزيرشان هميشه به گوش ميرسد:[FONT=&quot]
[/FONT]
كجاست شكوه گذشته...[FONT=&quot]

[/FONT]
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
در كارگاه ذهن سرودآفرین من
در نغمه ها و زمزمه ها و سرودها
قدر سكوت و صدا ها برابر است
موسیقی جهان
همراهی مبارك این رهروان مهر
پیوندهای دوستی این دو گوهر است
در گوش آشنا به صداها ، سكوت ها
بر بام هفت گنبد گردون شناور است
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آدمک

در آسمان رعد میغرد
شوریده میشود دل همیشه سر به زیر
می پیچد صدای فریاد کسی:
آ........................ی
نعره به صدای انسان نمی ماند
ولی فریادش را می شناسم
چه کسی می تواند باشد؟

نعره بند می اید
آدمک اکنون می نالد
اشک می ریزد، می خواند:
”نور هر شبتابی ستاره دیدن غلط است
ماه من ماه نبود سراب دیدن غلط است
باغ را عطر بهاری دادن زیبا بود
یاد گندیدهء مرداب، نو کردن غلط است“

ناگهان صدایی نمی اید
همه جا تیره و سیاد می شود
...
چشمانم را باز می کنم
لبخند میزند
خانمی بالای سرم
با لباس سپید و تمیز
نگاهش را از من برمیدارد
به کسی می گوید:
”به هوش آمد“

عکس انگشتی بر روی دماغ
هیس...
آدمک در میان قفس افکارم
خود را به میله ها می کوبد
می گوید:
”آزادم کنید می خواهم فریاد بزنم
آ..................................ی“
نعره بند می اید
آدمک اکنون می نالد
اشک می ریزد و می خواند
دگرباره همه جا را ظلمت فرا میگیرد
...
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به مهمانی ی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست.
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
مرا گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد اینک در کنارت
مکش دریا به خون،پروا کن ای دوست
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد اینک در کنارت
مکش دریا به خون،پروا کن ای دوست

[FONT=&quot]چه زیبا می شوی وقتی که می گردی سرپا سبز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تو را من دوســت می دارم تو را ای سبز بالا سبز[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]تو روح ســـبز بارانی , من آن نـــیلوفر خــــواهش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بیا بنشین کنارم سبز و بنشان خواهشم را سبز[/FONT]
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
چندیست چراغ شوق کم سو شده است
جانم چو عقل عافیت جو شده است
تا چند در این پرده ی نیرنگ و فریب
ای دل دستت برای من رو شده است
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
دختر دریا

زنجیره های وفا
حلقه در حلقه
گرد هم
چون گردنبندی از صفا
می نشیند روی گردن دختر دریا
دختر دریا می خندد
چون گل خندان
و در میان خنده ها
می ریزد
از برق نگاهش
رشته رشته مروارید
می سازد خانه ای
آن سوی دریا
بامش صدف های دریا
در و دیوار و پنجره اش ، دانه های مروارید
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیباست که در وادی این عشق بمانیم و بمیریم
بر ماست کزین عشق که خود زنده به آنیم ...بمیریم

آن راز در این آب کدام است و کدامین اثر از خاک
تا در ره آن...کودک و گر پیر و جوانیم...بمیریم


:gol::gol::gol:
 

Similar threads

بالا