به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]میخوام برم پا ندارم[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]میخوام نرم جا مدارم[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]گریه کنم دل ندارم[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]داد بزنم نا ندارم[/FONT]
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
از من جدا مشو كه توام نور ديده اي
آرام جان و مونس قلب رميده اي
از دامن تو دست ندارند عاشقان
پيراهن صبوري ايشان دريده اي
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
رواق منظر چشم من آشيانه ي توست
كرم نما و فرود آ كه خانه خانه تست
دلت به وصل گل اي بلبل صبا خوش باد
كه در چمن همه گلبانگ عاشقانه تست
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد[/FONT]
[FONT=&quot]حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد[/FONT]
[FONT=&quot]رگ و ریشه هام سیاه شد تو تنم جوونه خشکید[/FONT]
[FONT=&quot]اما این دل صبورم به غم زمونه خندید[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمی شه
اون بالا باد داره زاغه ابرا رو چوب میزنه

اشک این ابرا زیاده ولی دریا نمیشه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
 
  • Like
واکنش ها: 2st

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا وقتی که آدم تنها میشه
غم و غصه اش قد یک دنیا میشه
میره یک گوشه پنهون میشینه
اونجا رو مثل یه زندون میبینه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت میکنه
وقتی که تنها میشم اشک تو چشام پر میزنه
غم میاد یواش یواش خونه دل در میزنه
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چی بگی برای تو
همون میشم ای نازنین
میشم مثل یه مرغکی
تو دست تو بازم اسیر
تویی تمام زندگیم
برات میمیرم نازنین
 

ویدا

عضو جدید
[FONT=times new roman,times,serif]دوستت که می دارم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]مرگ هم زیبا می شود[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]چندان که می توانم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]بر سینه ی برهنه ات[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]سر بگذارم و بمیرم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]در قفس را بگشایم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]پرنده پر ساید به بال روشن باد[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]و من در آغوشت به خواب روم...[/FONT]​
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من با توام

من با تو ام ای رفیق ! با تو
همراه تو پیش می نهم گام
در شادی تو شریک هستم
بر جام می تو می زنم جام
من با تو ام ای رفیق ! با تو
دیری ست که با تو عهد بستم
همگام تو ام ،‌ بکش به راهم
همپای تو ام ، بگیر دستم
پیوند گذشته های پر رنج
اینسان به توام نموده نزدیک
هم بند تو بوده ام زمانی
در یک قفس سیاه و تاریک
رنجی که تو برده ای ز غولان
بر چهر من است نقش بسته
زخمی که تو خورده ای ز دیوان
بنگر که به قلب من نشسته
تو یک نفری ... نه !‌ بیشماری
هر سو که نظر کنم ، تو هستی
یک جمع به هم گرفته پیوند
یک جبهه ی سخت بی شکستی
زردی ؟ نه !‌ سفید ؟ نه !‌ سیه ، نه
بالاتری از نژاد و از رنگ
تو هر کسی و ز هر کجایی
من با تو ، تو با منی هماهنگ
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
میکنم بخت بد خویش شریک گنهت
تا نه تنها تو سزاوار ملامت باشی

ای که هرگز نکند سایه فراموش تورا
یاد کردی به سلامم به سلامت باشی
 

سامه

عضو جدید
کیستی که من اینگونه به اعتماد
نام خود را
با تو می گویم
کلید خانه ام را در دستت می گذارم
نان شادی هایم را
با تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم و بر زانوی تو
این چنین آرام
به خواب می روم ؟
 

سامه

عضو جدید
تو مرا داری و من

هرشب و روز

آرزویم همه خوشبختی توست!

ماه من!دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن

کار آنهایی نیست که خدا را دارند...
 

سامه

عضو جدید
"من از گوشه ای از خاک می آیم که گنجشک هایش سردر لانه هایشان می نویسند : "هذا من فضل ربی " و هرگز به این نمی اندیشند که چاره ای جز گنجشک بودن داشته اند یا نه ... "
..
.
من چاره ای جز دوست داشتن تو داشته ام ؟ ..
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی؟!
دوست ما را و همه دولت فردوس شما را:gol:
 

sepde

عضو جدید
آرزویم این است
نتراود اشک از چشم تو هرگز،
مگر با شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی
عاشق آن که تو را می خواهد
وبه لبخند تو از خویش رها می گردد
وتو را دوست بدارد ،به همان اندازه که دلت می خواهد:heart:
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش
گر چه از كوي وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفت دور فلك از جان و تنش
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديري است كه دل آن دل دلتنگ شدن ها
بي دغدغه تن داده به اين سنگ شدن ها
آه اي نفس از نفس افتاده، كجا رفت
در ناي ني افتادن و آهنگ شدن ها
كو ذوق چكيدن ز سر انگشت جنون كو؟
جاري به رگ سوخته چنگ شدن ها
زين رفتن كاهل چه تمناي فتوحي
تيمور نخواهي شد از اين لنگ شدن ها
پاي طلبم بود و به منزل نرسيدم
من ماندم و فرسوده فرسنگ شدن ها
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بارون‌

تو بارون‌ كه‌ رفتي‌ ، شبم‌ زيرُ رو شُد !
يه‌ بغض‌ِ شكسته‌ رفيق‌ِ گلو شد !
تو بارون‌ كه‌ رفتي‌ ، دل‌ِ باغ‌چه‌ پژمرد !
تمام‌ِ وجودم‌ توی آينه‌ خط‌ خورد !

هنوز وقتي‌ بارون‌ تو كوچه‌ مي‌باره‌ !
دلم‌ غصه‌داره‌ ! دلم‌ بي‌قراره‌ !
نه‌ شب‌ عاشقانه‌س‌ ! نه‌ رؤيا قشنگه‌ !
دلم‌ بي‌تو خون‌ِ ! دلم‌ بي‌تو تنگه‌ !
يه‌ فانوس‌ِ مُرده‌ تو برق‌ِ چشامه‌ !
بدون‌ِ تو حسرت‌ هميشه‌ باهامه‌ !

تو بارون‌ كه‌ رفتي‌ ، شبم‌ زيرُ رو شُد !
يه‌ بغض‌ِ شكسته‌ رفيق‌ِ گلو شد !
تو بارون‌ كه‌ رفتي‌ ، دل‌ِ باغ‌چه‌ پژمرد !
تمام‌ِ وجودم‌ تو آيينه‌ خط‌ خورد !

يه شب زير بارون که چشمم به راهه
می‌‌بينم که کوچه پُرِ نورِ ماهه
تو ماهِ منی که تو باورن رسيدی
اميدِ منی تو شبِ نااميدی
 

russell

مدیر بازنشسته
باران هاشور مي‌زند

خردک خردک مقابل چشم
چون دانه‌هاي گندم
که از کمباين مي‌پاشد.
بعد ناگهان، آفتاب.
آدمي اگر چنين باشد
ديوانه مي‌خوانيم. اما در تند باد
سر فرو مي‌بريم در گريبان
با يک کلام

باز باران؛ باز آفتاب
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
آن عشق که دیده گریه آموخت ازو
دل در غم او نشست و جان سوخت ازو

امروز نگاه کن که جان و دل من
جز یادی و حسرتی چه اندوخت ازو
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمزمه ای در بهار

دو شاخه نرگست ای یار دلبند
چه خوش عطری درین ایوان پرکند
اگر صد گونه غم داری چو نرگس
به روی زندگی لبخند لبخند
گل نارنج و تنگ آب و ماهی
صفای آسمان صبحگاهی
بیا تا عیدی از حافظ بگیریم
که از او می ستانی هر چه می خواهی
سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی
بهارت خوش که فکر دیگرانی
سری از بوی گلها مست داری
کتاب و ساغری در دست داری
دلی را هم اگر خشنود کردی
به گیتی هرچه شادی هست داری
چمن دلکش زمین خرم هوا تر
نشستن پای گندم زار خوشتر
امید تازه را دریاب و دریاب
غم دیرینه را بگذار و بگذر
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
زمزمه ای در بهار

دو شاخه نرگست ای یار دلبند
چه خوش عطری درین ایوان پرکند
اگر صد گونه غم داری چو نرگس
به روی زندگی لبخند لبخند
گل نارنج و تنگ آب و ماهی
صفای آسمان صبحگاهی
بیا تا عیدی از حافظ بگیریم
که از او می ستانی هر چه می خواهی
سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی
بهارت خوش که فکر دیگرانی
سری از بوی گلها مست داری
کتاب و ساغری در دست داری
دلی را هم اگر خشنود کردی
به گیتی هرچه شادی هست داری
چمن دلکش زمین خرم هوا تر
نشستن پای گندم زار خوشتر
امید تازه را دریاب و دریاب
غم دیرینه را بگذار و بگذر

 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
باران

هوا ابری است ...شاید باران ببارد
بوی خوش باران ذره ای از بوی مهربانی توست و زلالی قطراتش یادآور صداقت کلام توست ...
باران را دوست دارم چراکه تو را نیاز دارم....
هوا ابری است .....چرا باران نمیبارد!!!!!!!
چه سکوتی اینجاست...............
 

سامه

عضو جدید
دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه‌اي مي‌كند
روياهايش را آسمان پرستاره ناديده مي‌گيرد
و هر دانه برفي،
به اشكي نريخته مي‌ماند.
سكوت سرشار از ناگفته‌هاست .. از حركات ناكرده؛
اعتراف به عشقهاي نهان؛ و شگفتيهاي بر زبان نيامده.
در اين سكوت ...
حقيقت ما نهفته است؛
حقيقت تو و حقيقت من
براي تو و خويش چشماني آرزو مي‌كنم
كه چراغها و نشانه‌ها را در ظلماتمان ببيند ...
گوشي كه صداها و شناسه‌ها را
در بيهوشي‌مان بشنود ..
براي تو و خويش
روحي كه اينهمه را در خود گيرد و بپذيرد.

و زباني كه در صداقت خود، ما را از خاموشي خويش بيرون كشد
و بگذارد از آن چيزها كه در بندمان كشيده است... سخن بگوييم.
 

سامه

عضو جدید
دلم را ورق مي زنم

به دنبال نامي که گم شد

در اوراق زرد و پراکنده اين کتاب قديمي

به دنبال نامي که من ...

-منً شعرهايم که من هست و من نيست

به دنبال نامي که تو

-توي آشنا-ناشناس تمام غزل ها

به دنبال نامي که او

به دنبال اويي که کو؟
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز باران باران...
شیشه پنجره را باران شست...
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!...:heart:
 

سامه

عضو جدید
من از عشق تو مي سوزم تو با خاکسترم بنشين
به اشک چشم و خون دل تو را من آرزو دارم
بيا همچون غبار غم به چشمان ترم بنشين
مرا گفتي که مي آيم تو را باور نمي کردم
در اين غم خانه هستي به باغ باورم بنشين
به حاتم خانه چشمم اگر ديدي غمي پنهان
قدم بردار از آن چشم و به چشم ديگرم بنشين
به جانم آتش عشقت ببين امشب چه مي سازد
مرا ديدي اگر بي جان کنار پيکرم بنشين
زه آه آتش افروزم پياپي شعله مي بارد
بيا آب محبت شو به روي افکرم بنشين
مرا رسوا چو مجنون بيابان گرد مي خواهي
مکن اي نازنين ديگر از اين رسواترم بنشين
 

afa

عضو جدید
کاربر ممتاز
هدیه

هدیه

:gol:گل من خبر نداری دل گلدونت می گیره
اگه که پژمرده باشی گلدونت برات می میره.:gol:
 

EH_S

عضو جدید
از غرور شسته شدیم
به دورغ پیوستیم
روح ها از جا کنده شده بود
تحقیر شده بود
روح ها فروخته شد،
به خاطر یک تشکر
چه آسان فروختیم خودمان را
رایگان
فقط به خاطر یک جمله ی ناچیز
در یک گوشه!
 

Similar threads

بالا