دوتا رفیق بودن یکیشون فراری میشه2 ماه میره خونه رفیقش میمونه بعد 2ماه میره سر محل یه دختر خوشکل رد میشده بهش تیکه میندازه یکی بهش میگه بابا
خواهر رفیقت بود که 2 ماه خونش خوابیدی شب میره جلو خونه رفیقش میگه شرمنده خواهرت رد شد نشناختمش تیکه انداختم رفیقش پک عرق بر میداره میگه به
سلامتی رفیقی که 2 ماه تو خونم خوردوخوابیید ولی تا الان خواهرمو که هر روز جلو چشاش بود نشناخته بود
خواهر رفیقت بود که 2 ماه خونش خوابیدی شب میره جلو خونه رفیقش میگه شرمنده خواهرت رد شد نشناختمش تیکه انداختم رفیقش پک عرق بر میداره میگه به
سلامتی رفیقی که 2 ماه تو خونم خوردوخوابیید ولی تا الان خواهرمو که هر روز جلو چشاش بود نشناخته بود