بنظرتون چی کار کنم؟؟؟

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
میدونین هوا ک گرم شه اولین کاری ک میکنم ثبت نام تو ی گروه کوهنوردیه،هروقتم ک دلتنگ شم میرم مشهد دیگه
اما تا هوا گرم شه چی...:cry:
تازشم اینجا برف سنگین ک بیاد راه مشهد بسته میشه،بسته هم نشه بابا نمیذاره برم مشهد میگه خطرناکه:w04:
 

اشک دریا

عضو جدید
خوب اگه توی دروس اختصاصی نتونی پیداکنی خب توی کلاسای دروس عمومی میتونی دوست پیداکنی چون من خودم یکی ازدوستای صمیمیموتوی کلاس فارسی پیداکردم رشتمونم مثل هم نبود
به نظرم اگهی بده یه هم خونه پیداکن که شرایطش بهت بخوره
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
راستی فیلم و سریال هم هست :خخخخخخخ

سریالای خارجکی رو ببین کلی وختت میره :biggrin:


ی دوره شروع کردم ب دیدنشون
تازه بابا هم ب این موضوع فک کرده، 1000تا فیلم بیشتر واسم آورده!! عکسشو میذارم ببینی خخخخخخخ
اما آخه چقد فیلم...
با فیلم فقط وقتم پر میشه نه تنهاییم...:w05:
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
خوب اگه توی دروس اختصاصی نتونی پیداکنی خب توی کلاسای دروس عمومی میتونی دوست پیداکنی چون من خودم یکی ازدوستای صمیمیموتوی کلاس فارسی پیداکردم رشتمونم مثل هم نبود
به نظرم اگهی بده یه هم خونه پیداکن که شرایطش بهت بخوره


وسط ترم ک همخونه ای پیدا نمیشه
منم نمیتونم ب هرکی اعتماد کنم ک،!!اگه بخوام هم خونه ای بگیرم اول باید باهاش دوس شم بشناسمش بعد:cool:
هم خونه ای ک با آگهی دادن پیدا شه... نچ
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ی دوره شروع کردم ب دیدنشون
تازه بابا هم ب این موضوع فک کرده، 1000تا فیلم بیشتر واسم آورده!! عکسشو میذارم ببینی خخخخخخخ
اما آخه چقد فیلم...
با فیلم فقط وقتم پر میشه نه تنهاییم...:w05:


:(:cry:
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هههههههههههههههههه...قیافه رو...


عزیزم خودم بیام دانشگاه شما....هم خونه ایت بشم؟؟؟؟؟؟؟قابل اعتمادمااااااااااااااااااااااااا....
یونی ما میخای بیای یا یونی اونا
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
هههههههههههههههههه...قیافه رو...


عزیزم خودم بیام دانشگاه شما....هم خونه ایت بشم؟؟؟؟؟؟؟قابل اعتمادماااااااااااااااااا ااااااا....
یونی ما میخای بیای یا یونی اونا
:w15:
آجی جسارتا باید محاسبه کنم، چد تایی هم آزمون ورودی دارم:cool:
اول بگو چن تا قابل اعتمادی؟ خخخخخخخخخخخ
 

MEHRNOOSH.D

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هههههههههههههههههه...قیافه رو...


عزیزم خودم بیام دانشگاه شما....هم خونه ایت بشم؟؟؟؟؟؟؟قابل اعتمادماااااااااااااااااا ااااااا....

:w15:
آجی جسارتا باید محاسبه کنم، چد تایی هم آزمون ورودی دارم:cool:
اول بگو چن تا قابل اعتمادی؟ خخخخخخخخخخخ

خععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععلی.....از تکش بپرس بهت میگه....
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
نه تاکش جون
بخاطر من خودتو از درس ننداز
راضی نیستم بخدا...:confused:
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
خععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععلی.....از تکش بپرس بهت میگه....


چه فداکارو مهربونید...:love::w17:(این شکلکو خیلی دوسش دارم خخخخ)
تکش آجی مهرنوش چن تا قابل اعتماده؟؟ دقیق بگیا:w10:
بدون غرض ورزی :دی:w02:
 

MEHRNOOSH.D

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه فداکارو مهربونید...:love::w17:(این شکلکو خیلی دوسش دارم خخخخ)
تکش آجی مهرنوش چن تا قابل اعتماده؟؟ دقیق بگیا:w10:
بدون غرض ورزی :دی:w02:

منم اینو خعلی دوس دارم....


تکش....داداش....

پورسانت شما محفوظه ها....
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه تاکش جون
بخاطر من خودتو از درس ننداز
راضی نیستم بخدا...:confused:

بیا و خوبی کن ! دیگه التماسم کنی نمیشه حتی :خخخخ
چه فداکارو مهربونید...:love::w17:(این شکلکو خیلی دوسش دارم خخخخ)
تکش آجی مهرنوش چن تا قابل اعتماده؟؟ دقیق بگیا:w10:
بدون غرض ورزی :دی:w02:

والا تست اعتمادش نکردم :دی این سری ببینمش وصلش میکنم به مولتی متر ببینم چقدر قابل اعتماده ولی از لحاظ جنبه مشکلی نداره :biggrin:
 

MEHRNOOSH.D

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیا و خوبی کن ! دیگه التماسم کنی نمیشه حتی :خخخخ


والا تست اعتمادش نکردم :دی این سری ببینمش وصلش میکنم به مولتی متر ببینم چقدر قابل اعتماده ولی از لحاظ جنبه مشکلی نداره :biggrin:

من اینو ندارم!!
همیشه واسم سوال بوده ک از کجا میارید شما این شکلکارو؟
میدزدییییییییییییییییییییییم...
عه !؟ :D

حله الان میرم رو مخش کار میکنم :D
ببینم این کاره ای یانه.....
 

pakmojtaba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام......من در حد راهنمایی نیستم.........ولی خودم تجربه کردم .دوترم شهرستان بودم خونه تنها گرفتم........کلا خیلی اذیت شدم......غذا نمیتونستم بخورم.افسرده هم شدم......آخرش هم انصراف دادم.......بهتون پیشنهاد میکنم از همین حالا به فکر هم خونه ای باشید......من ضررش رو دیدم....
از رشته های دیگه هم باشن اشکالی نداره.......در ضمن اوقات بیکاری هم میتونی زبان بخونی یا درس یا اینکه نرم افزار یاد بگیری و یا ورزش جایی بری وخیلی کارهای دیگه......من اشتباه کردم کسی نبود راهنمایی کنه منو.......
 

"just love"

عضو جدید
سلام عزیزم
اصلا میخواستم تو همچین تاپیکایی پست بدم اما چون شرایطتت خیلی شبیه خودمو بود تصمیم گرفتم کمکت کنم
منم مثل تو شرایطم...تنهام البته خودم از این تنهایی بدم نمیاد دوستام خیلی اصرار داشتم با من هم خونه بشن اما من قبول نکردم فقط فرقم با تو اینه که من 3ترم خوابگاه بودم و با جو کاملا آشنایی دارم جو خابگاه خیلی بد بود شانس آوردم دیگران نتونستن رو من تاثیر بزارن خیلی تو گوشم میخوندن که تو چرا اینطوری هستی....اما من حرفاشونو گوش نکردم دیگه بیخیالم شدن:دی
عزیزم تنهایی خونه داشتم اصلا بد نیست میتونی هرجور که دلت بخاد باشی کسی نیست که روت تاثیر بزاره یا مسخرت کنه
میتونی کتاب بخونی به درسات برسی یا حتی بعضی شبا بری پیش دوستات بمونی نگران نباش کم کم با بچه های رشته های دیگه آشنا میشی و باهاشون جور میشی منم تو کلاسم اکثرا پسرن و دختر خیلی کمن اما عادت کردم البته باهاشون بد نیستم اما خیلی صمیمی هم نمیشم...ناراحت نباش اصلا عزیزم وقتتو بگذرون خیلی ها بهم میگفتن دیوونه نشدی تنهایی؟ میگفتم نه بد نیس من خیلی دوس ندارم دورم شلوغ باشه
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام هم باشگاهیای عسیسم:gol:
من دانشجوی شهرستانم(خونمون مشهده،دانشگاه بجنورد)، چون وضعیت خوابگاها خوب نبود خونه گرفتم، خودم تنها، هیچ فامیل و آشنایی هم اینجا ندارم
تو کلاسمون 3 تا دختریم بقیه پسر...
اون 2تا دختر دیگه ، یکیشون ک مث من از ی شهر دیگه اومده،همون اول با یکی از پسرا دوس شد و همیشه با اونه
اون یکی هم اهل همین جاست و حتی کلاسارو خط درمیون میاد
پسرا هم ک هیچکدومشونو مناسب دوستی ندیدم:w09:
مشهد ک بودم هرآخر هفته با خونواده میرفتیم خارج شهر،هفته ای حداقل 2 شب پارک ملت بودیم،خواهرم ک ازدواج کرده هرشب ب ما سر میزد(همه تفریحم با خونواده عزیزم بود:cry:) اما الان ک بیشتر از 2 ماهه اومدم اینجا هنوز جز دانشگاه و گاهی خرید از خونه نرفتم بیرون...
خیلی اجساس تنهایی میکنم، حیلی دلم میگیره،یکی 2 تا از پسرا ک ماشین دارن به من گفتن ک باهاشون برم گردش،چندتا پیشنهاد دوستی داشتم اما راستش دوس ندارم واسه اینکه تنهام با کسی ک حتی واسه دوستی مناسب نیس بگردم،تربیت خونوادگیم اجازه نمیده...
خودمو با درس و نقاشی و رقص و باشگاهمونو وبگردی سرگرم کردم اما حس میکنم دارم افسرده میشم...:w05:
بنظرتون چیکار کنم؟چطوری تنهایی رو تحمل کنم؟:w04:
شما همتون دانشجو بودید یا هستید،بنظرتون چطوری خودمو با این شرایط وفق بدم؟...:(


به نظرمن که خیلی زود خونه گرفتی حداقل یه ترم میرفتین خوابگاه بعد با بچه ها اشنا میشدین با هم خوابگاهی ها یکی رو انتخاب می کردین و خونه می گرفتین

حالا هم یه مدت دیگه درسهاتون زیاد میشههه سرگرم میشین

بیشتر با خانواده ات درتماس باش هم اینکه به نظرم همین کارهای که انجام میدن خوب هست
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
سلام عزیزم
اصلا میخواستم تو همچین تاپیکایی پست بدم اما چون شرایطتت خیلی شبیه خودمو بود تصمیم گرفتم کمکت کنم
منم مثل تو شرایطم...تنهام البته خودم از این تنهایی بدم نمیاد دوستام خیلی اصرار داشتم با من هم خونه بشن اما من قبول نکردم فقط فرقم با تو اینه که من 3ترم خوابگاه بودم و با جو کاملا آشنایی دارم جو خابگاه خیلی بد بود شانس آوردم دیگران نتونستن رو من تاثیر بزارن خیلی تو گوشم میخوندن که تو چرا اینطوری هستی....اما من حرفاشونو گوش نکردم دیگه بیخیالم شدن:دی
عزیزم تنهایی خونه داشتم اصلا بد نیست میتونی هرجور که دلت بخاد باشی کسی نیست که روت تاثیر بزاره یا مسخرت کنه
میتونی کتاب بخونی به درسات برسی یا حتی بعضی شبا بری پیش دوستات بمونی نگران نباش کم کم با بچه های رشته های دیگه آشنا میشی و باهاشون جور میشی منم تو کلاسم اکثرا پسرن و دختر خیلی کمن اما عادت کردم البته باهاشون بد نیستم اما خیلی صمیمی هم نمیشم...ناراحت نباش اصلا عزیزم وقتتو بگذرون خیلی ها بهم میگفتن دیوونه نشدی تنهایی؟ میگفتم نه بد نیس من خیلی دوس ندارم دورم شلوغ باشه
خیلی طرز فکرت مثه منه
اما راستش دوری از خونواده بخصوص بابام واقعن اذیتم میکنه
راجب خابگاه کاملا باهات موافقم
خونه تنهایی گرفتن هزارمرتبه بهتراز خوابگاهه
جو خابگاها اکثرا واقعن نا امیدکنندس و مخرب
ممنونم از راهنماییت عزیزم:w30:

میخوام با زبان شروع کنم تا زمستون تموم شه
بیشترم میام باشگاه،فک کنم این بهتراز اینه ک بخوام دنبال دوس بگردمو بخاطر فرار از تنهایی اتفاق بدتری بیفته واسم
بازم از همتون ممنونم دوستای گلم:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
همین ک باهاتون همصحبت شدم حالم واقعن بهتر شد:redface:
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
به نظرمن که خیلی زود خونه گرفتی حداقل یه ترم میرفتین خوابگاه بعد با بچه ها اشنا میشدین با هم خوابگاهی ها یکی رو انتخاب می کردین و خونه می گرفتین

حالا هم یه مدت دیگه درسهاتون زیاد میشههه سرگرم میشین

بیشتر با خانواده ات درتماس باش هم اینکه به نظرم همین کارهای که انجام میدن خوب هست
آجی آخه نمیشه ب هرکی اعتماد کرد ک
راستش من تنهایی رو ب همخونه شدن با کسی ک نمیشناسمش ترجیح میدم
آخه من قبلن ک مشهد دانشجو بودم دوستام ک خونه گرفته بودن ی چیزایی دیدم ک...(نذا بگم...:w09:) گفتم عمرن همخونه ای بگیرم،اونم با کسی ک نشناسمش
بعدش ک اومدم اینجا و جو خوابگاهارو دیدم تنهایی رو با همه سختیاش انتخاب کردم
اما خب تنهایی هم سخته دیگه:w05:...
 

javad ta

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام هم باشگاهیای عسیسم:gol:
من دانشجوی شهرستانم(خونمون مشهده،دانشگاه بجنورد)، چون وضعیت خوابگاها خوب نبود خونه گرفتم، خودم تنها، هیچ فامیل و آشنایی هم اینجا ندارم
تو کلاسمون 3 تا دختریم بقیه پسر...
اون 2تا دختر دیگه ، یکیشون ک مث من از ی شهر دیگه اومده،همون اول با یکی از پسرا دوس شد و همیشه با اونه
اون یکی هم اهل همین جاست و حتی کلاسارو خط درمیون میاد
پسرا هم ک هیچکدومشونو مناسب دوستی ندیدم:w09:
مشهد ک بودم هرآخر هفته با خونواده میرفتیم خارج شهر،هفته ای حداقل 2 شب پارک ملت بودیم،خواهرم ک ازدواج کرده هرشب ب ما سر میزد(همه تفریحم با خونواده عزیزم بود:cry:) اما الان ک بیشتر از 2 ماهه اومدم اینجا هنوز جز دانشگاه و گاهی خرید از خونه نرفتم بیرون...
خیلی اجساس تنهایی میکنم، حیلی دلم میگیره،یکی 2 تا از پسرا ک ماشین دارن به من گفتن ک باهاشون برم گردش،چندتا پیشنهاد دوستی داشتم اما راستش دوس ندارم واسه اینکه تنهام با کسی ک حتی واسه دوستی مناسب نیس بگردم،تربیت خونوادگیم اجازه نمیده...
خودمو با درس و نقاشی و رقص و باشگاهمونو وبگردی سرگرم کردم اما حس میکنم دارم افسرده میشم...:w05:
بنظرتون چیکار کنم؟چطوری تنهایی رو تحمل کنم؟:w04:
شما همتون دانشجو بودید یا هستید،بنظرتون چطوری خودمو با این شرایط وفق بدم؟...:(
میتونی روزا بری سر کار شبم درس بخونی اینجوری دیگه بیکارم نمیشی
اگه واقعا مشکلت همین باشه؟!!!
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم دانشجو بودم..
خونه گرفته بودم تنها هم بودم..2 روز در هفته کلاس داشتم بقیش تعطیل بودم..
نه دوستی داشتم نه جایی میرفتم همیشه خونه بودم فقط بضی وقتا میرفتم یه بستنی میخریدم میخوردم...
خوششم نمیومد کسی بیاد پیشم...
تنهایی با خودم حال میکردم...
:D
 

Similar threads

بالا