بـچـه که بـودیـم ...

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




شاید ما به سرعت از بچگیمون دور شدیم


کوچیک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم؛

حالا که بزرگیم با چه دلهای کوچیکی

کاش دلامون به بزرگی بچگی بود


کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم

کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود

کاش قلب ها در چهره بود



حالا اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه و ما به همین سکوت دل خوش کرده ایم

اما یک سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست

سکوتی رو که یک نفر بفهمه بهتر از هزار فریادیست که هیچ کس نفهمه

سکوتی که سرشار از ناگفته هاست

ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد داره


دنیا رو ببین !

بچه
بودیم بارون همیشه از آسمون می اومد؛

حالا بارون از چشمامون میاد!



بچه
بودیم همه چشم های خیسمون رو می دیدند؛

بزرگ شدیم هیچ کس نمی بینه



بچه
بودیم توی جمع گریه می کردیم؛

بزرگ شدیم توی خلوت





بچه
بودیم راحت دلمون نمی شکست؛

بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه


بچه
بودیم آرزومون بزرگ شدن بود؛

بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم




بچه
بودیم همه رو به اندازه 10 تا دوست داشتیم؛

بزرگ که شدیم بعضی ها رو اصلا دوست نداریم، بعضی ها رو کم و بعضی ها رو بی نهایت.


بچه
که بودیم قضاوت نمی کردیم، همه یکسان بودند؛

بزرگ که شدیم قضاوت های درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه.



کاش
هنوزم همه رو به اندازه همون بچگی 10 تا دوست داشتیم.

بچه
که بودیم اگه با کسی دعوا می کردیم یک ساعت بعد یادمون می رفت؛

بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سال ها یادمون میمونه و آشتی نمی کنیم


بچه
که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم؛

بزرگ که شدیم حتی 100 تا کلاف نخ هم سرگرممون نمی کنه





بچه
که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن یک چیز کوچیک بود؛

بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزهاست


بچه
بودیم درد دلها رو به ناله ای می گفتیم همه می فهمیدند؛

بزرگ شدیم درد دل رو به صد زبان می گیم... هیچ کس نمی فهمه





بچه
که بودیم تو بازی هامون همه اش ادای بزرگترها رو در می آوردیم؛

بزرگ که شدیم همه اش تو خیالمون بر می گردیم به بچگی


بچه
که بودیم بچه بودیم؛




بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچهه هم نیستیم !

ای
کاش
بزرگیمون هم با همون صفت های خوب و پاک بچگی ادامه می یافت ...


 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچهه هم نیستیم !


عالی بود..ممنونم
خواهش میکنم دوستم
 

DONYA16822

عضو جدید
کاربر ممتاز
عالی بووووووووووووووووووووووووود .... مخصوصا عکس اون پرتقالها :w17:
بچه
که بودیم تو بازی هامون همه اش ادای بزرگترها رو در می آوردیم؛

بزرگ که شدیم همه اش تو خیالمون بر می گردیم به بچگی
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاششششق امضاتم دخدر!!!!!!!!!!!!!!!!!
امضام هم عاشقتِ پسر
عالی بووووووووووووووووووووووووود .... مخصوصا عکس اون پرتقالها :w17:
بچه
که بودیم تو بازی هامون همه اش ادای بزرگترها رو در می آوردیم؛

بزرگ که شدیم همه اش تو خیالمون بر می گردیم به بچگی
:D
واقعا عالی بود
ممنون...........
خواهش میکنم دوستم
مرسی همسریم
:heart:
واقعا تایپک زیبایی نوشتی

کارت خیلی عالی بود
مرسی..............
مرسی.نظر لطفتونه.
تشکر
خواهش میکنم
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتـگوهای کـودکـانه با خـدا





خدای عزیز!


به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟


خدای عزیز!


شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.


خدای عزیز!


اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفش‌های جدیدم رو بهت نشون میدم.


خدای عزیز!


شرط می‌بندم خیلی برایت سخت است که همه آدم‌های روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز

نمی‌توانم همچین کاری کنم.


خدای عزیز!


در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چکار می‌کنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام می‌دهد؟




خدای عزیز!


آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟


خدای عزیز!


این حقیقت داره اگر بابام از همان حرف‌های زشتی را که توی بازی بولینگ می‌زند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمی‌رود؟


خدای عزیز!


آیا تو واقعاً می‌خواستی زرافه اینطوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟


خدای عزیز!


چه کسی دور کشورها خط می‌کشد؟


خدای عزیز!

من به عروسی رفتم و آن‌ها توی کلیسا همدیگر را بوسیدند. این از نظر تو اشکالی نداره؟


خدای عزیز!


آیا تو واقعاً منظورت این بوده که "نسبت به دیگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار می‌کنند؟" اگر این طور باشد، من باید حساب

برادرم را برسم.





خدای عزیز!


بخاطر برادر کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک توله سگ بود.


خدای عزیز!


وقتی تمام تعطیلات باران بارید، پدرم خیلی عصبانی شد. او چیزهایی درباره‌ات گفت که از آدم‌ها انتظار نمی‌رود بگویند. به هر حال، امیدوارم به او

صدمه‌ای نزنی.


خدای عزیز!


لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من قبلاً هیچ چیز از تو نخواسته بودم. می‌توانی درباره‌اش پرس و جو کنی.


خدای عزیز!


من می‌خواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اینهمه مو در تمام بدنش.





خدای عزیز!


برادر من یک موش صحرایی است. تو باید به اون دم هم می‌دادی‌ها! ها!


خدای عزیز!


فکر می‌کنم منگنه یکی از بهترین اختراعاتت باشد.


خدای عزیز!

من همیشه در فکر تو هستم حتی وقتی که دعا نمی‌کنم.


خدای عزیز!


از همۀ کسانی که برای تو کار می‌کنند، من نوح و داود را بیشتر دوست دارم.


خدای عزیز!


من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود، 900 سال زندگی کنم.


خدای عزیز!


فکر نمی‌کنم هیچ کس می‌توانست خدایی بهتر از تو باشد. می‌خوام اینو بدونی که این حرفو بخاطر اینکه الان تو خدایی، نمی‌زنم.





خدای عزیز!


ما خوانده‌ایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاس‌های دینی یکشنبه‌ها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط می‌بندم او

فکر تو را دزدیده.


خدای عزیز!


آدم‌های بد به نوح خندیدند و گفتند: "تو احمقی چون روی زمین خشک کشتی می‌سازی" اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر

جای اون بودم همین کارو می‌کردم.


خدای عزیز!

لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه می‌کنم.


خدای عزیز!


هیچ فکر نمی‌کردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه‌شنبه ساخته بودی، دیدم، معرکه بود.
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش
بزرگیمون هم با همون صفت های خوب و پاک بچگی ادامه می یافت ...
میسی عزیزم..
عالی بود

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M ✖‿✖ بـچـه هــای سـر خــوش اقــا یاسـین ✖‿✖ تالار عکس 16

Similar threads

بالا