من الان خیلی افسرده ام
فک کنم افسردگی پیش از تحویل پروژه گرفتم
فک کنم افسردگی پیش از تحویل پروژه گرفتم
حالا دوباره میریم سر لطیفه های خودمون شروع می کنیم:
غضنفر داشته هلو میخورده وقتی به هستش می رسه میگه آخ جون گردو هم داره!!!!!
http://www.www.iran-eng.ir/images/smilies/funny/w25.gif
غضنفر می گو...ه سرش می خوره به دیوار دستشویی، می گه لامسب تو دنده بود !
البته شرمنده یه کم بی ادبانه بود
نتیجه اخلاقی : از کوزه همان تراود که در اوست
آزربایجان واسه جلوگیری از نفوذ روس به ایران ، به جای کل ملت ایران جلوی قشون روس وایساد !
و واسه حفظ جون زن و بچه ها و پیرها جنگ رو به کوهستان کشوندند !
به دلیل کمبود آذوقه به خوردن علوفه روی آوردند و روس رو عقب راندند !
حالا پدر این آدمهای متحجر که رضاخان متحجر و کمتر از الاغ باشه ، این لقب رو رو آزربایجان گذاشت !
پـــــــــــــــــــــس مهم نیست !
مطمئنا دفعه بعدی در کار نیست ! که از این جنگها و ایستادگیها باشه !
دفعه بعد که پیش زن و دختراشون یه بیگانه و اجنبی خوابید قدر خواهند دونست !!
موسی با عیسی سر یه دختر دعواشون میشه میگن تاس بندازیم هر کی بالاتر آورد دختر مال اون ... عیسی میندازه جفت شیش میاد موسی میندازه جفت 8 میاد . عیسی شاکی میشه میگه آخه بی جنبه یه دختر ارزش معجزه داشت !!!
غضنفر تو آزمون جنگل بانی شرکت میکنه ازش میپرسند اگه جنگل آتیش بگیره و آب دم دست نباشه چی کار میکنی ؟ میگه تیمم !!!
زن:عزیزم دوست داشتی دفتر یادداشتت بودم هر روز و همه جا همراهت بودم ؟
شوهر: عزیزم دوست داشتم سر رسیدم بودی سر سال که میشد عوضت میکردم
یه نفر تو دریا داشته غرق میشده هی بلند بلند داد میزده کمک من شنا بلد نیستم !!
غضنفر داشته از اونجا رد میشده میگه : خوب منم تنیس بلد نیستم مگه باید داد بزنم !!
به غضنفر میگن 12 امام رو میشناسی ؟ میگه آره . میگن نام ببر ؟ میگه اونجوری که نه ببینم میشناسمشون
غضنفر میره زیارت امام رضا موقع خداحافظی دستشو میزاره روی سینش و عقب عقب میاد تا میخوره به یه چیزی برمیگرده میبینه یه تابلوئه که روش نوشته تبریز 5 کیلومتر
بعد یه ذره هم که میاد میخوره به یه چیز دیگه که نوشته تهران 2 کیلومتر