[h=1][/h]
مشابه همین وضعیت در پیاده روها و فروشگاه ها هم حاکم است و مهاجر تازه وارد باید توجه داشته باشد، نگاه ممتد به دیگران ، گاه ممکن است با اعتراض آنان همراه گردد.
این مسئله را به عنوان مقدمه ای بر مطلب خود آوردم تا کمی با جو حاکم بر روابط اجتماعی اینجا آشنا گردید.وقتی قرار بر این باشد که پسران جوان در کانادا، بدون توجه به دختران از کنار آنها رد شوند و برعکس و وقتی دختران بدانند که نوع لباس و آرایش آنها، تأثیری در جلب توجه دیگران ندارد، می توان نتیجه گرفت که چگونه ارتباطات بین کودکان و نوجوانان از دبستان تا دانشگاه شکل می گیرد ، بدون اینکه نقش مهمی در زندگی آنها ایفا کند.
این موضوع ارتباطی با اعتقادات مذهبی و فرهنگی قومیت ها و ملت ها ندارد.
بسیاری از خانواده های متقاضی مهاجرت، بر مبنای آنچه که درباره کشورهای غربی و بی بندوباری های حاکم بر آنها شنیده اند، تصویر بسیار ترسناکی را از وضعیت اخلاقی جوانان مقیم اینجا در ذهن خود ساخته و نگران سرنوشت فرزندان خود در چنین مملکتی هستند.
البته نمی توان منکر شد که پسران و دختران در کانادا در ایجاد رابطه با یکدیگر از آزادی برخوردار هستند ، اما این به منزله گرفتار شدن در بی بندوباری نیست. چگونگی گسترش این رابطه، کاملا بستگی به خواست دو طرف دارد و اینگونه نیست که جو حاکم، آنان را به سمت ناخواسته ای بکشاند.
پسر و دختری که با هم دوست می شوند، با اینکه پیوند ازدواج نبسته اند، اما یک عهد نانوشته ای را با هم می بندند که به یکدیگر وفادار باشند و چشمشان به دنبال دیگران نباشد چرا که چنین کاری خیانت یا (cheat) تلقی می شود.
حتی نوع رابطه نیز با توافق طرفین تعیین می شود و اگر یکی از دو طرف مایل نباشد، طرف دیگر نمی تواند او را بزور به ارتباط نزدیکتر مجبور کند که این کار نیز غیرقانونی و (Rape) تلقی می شود.
آنان برای اینکه رابطه دوستی اشان به مرحله عمیق تری برسد، باید مراحل و مدت زمان زیادی را طی کنند و اینگونه نیست که آشنایی دختر و پسر در اینجا، بلافاصله به ارتباط فیزیکی بیانجامد. چرا که چنین کاری مسئولیت های جدیدی را برای دو طرف بوجود می آورد و همین موضوع و هم چنین مسائل قانونی موجود در این زمینه، آنان و بویژه پسران را وادار می کند، احتیاط کامل را در ایجاد رابطه بعمل بیاورند.
بنابراین مهمترین اصل در رابطه بین دختران و پسران جوان، هوشیاری آنان و مدیریت دقیق این رابطه است. طبیعیست که هر فردی در هنگام ابتلا به تبعات ناشی از مصرف مواد و الکل، شب نشینی ها و غیره، ممکن است گرفتار اتفاقات ناخواسته گردد.
بخاطر وجود چنین قوانین پذیرفته شده ای است که ما شاهد تحصیل آزادانه و بدون مشکل هزاران دختر محجبه در دبیرستان های کانادایی هستیم.
از سوی دیگر ، دانش آموزان دبستانی نیز از همان ابتدا یاد می گیرند که چگونه حریم لازم را در ارتباط با جنس مخالف حفظ کنند.
بگونه ای که آنان حس نمی کنند در یک مدرسه مختلط مشغول به تحصیل هستند و بویژه پسران می بایست، سعی کنند ، فعالیت های ورزشی و فیزیکی آنها ، موجب اذیت یا ایجاد مشکل برای دختران که از نظر بدنی ضعیف تر هستند نگردد. بارها ممکن است تماس اتفاقی دست یک پسر با گوشه ای از بدن یک دختر، باعث اطلاق لقب منحرف (Pervert) به او شود.
به همین ترتیب ، هیچگاه شما شاهد متلک پرانی، دوستی های سریع خیابانی ، سوار شدن دختران در خودروها عبوری ، آرایش های غلیظ ، ویراژ دادن ها و چشم و هم چشمی ها و غیره نیستید .
تا جایی که احتیاط و عدم تمایل پسران به ایجاد رابطه و یافتن دوست دختر و یا ازدواج، موجب می شود از آنان به عنوان ” انسان های خشک و بی احساس ” یاد شود!
اما در عین حال دیدن دوستی بین یک کانادایی و یک دختر چینی، یک دختر سفید پوست با یک پسر سیاه پوست و یا بطور کلی زوج هایی که از نظر ما هیچگونه تناسبی با یکدیگر ندارند، موضوعی بسیار عادی است.
بد نیست در انتهای این مطلب به مسئله دیگری در همین ارتباط نیز اشاره کنم و آن عزم جوانان اینجا به مشغول کردن خود با انواع ورزش ها و نرمش های روزانه است تا ضمن حفظ تناسب اندام، جسم و روح خودشان را نیز همواره سالم و بانشاط نگاه دارند و همین امر یکی از عوامل مهم داشتن زندگی سالم در آنهاست. از سوی دیگر درگیرشدن کامل در درس و مشق توسط جوانان دانشجو و یا جدی گرفتن کار برای جوانان شاغل، فرصت کمی برای گذاشتن وقت گفت و گو یا ملاقات با دوستان خود می گذارد و اکثر ارتباطات آنها تنها در روزهای آخر هفته به شکل کوتاه مدت، محدود می گردد.

ساکنین کانادا، چه مردان و چه زنان، تحت هیچ شرایطی یه همدیگر نگاه نمی کنند. حتی در مدتی که سوار بر مترو یا اتوبوس هستند، نوعی خودشان را مشغول می کنند که اصلا حواسشان به اطرافشان نیست….
این موضوع برای ما ایرانیها که با دقت دور و بر خودمان را زیر نظر داشته و همواره از احوالات همدیگر کسب خبر می کنیم و کوچکترین حرکت دیگران از نگاه دقیق ما دور نمی ماند، بسیار عجیب است. بخصوص اینکه تصور کنیم، مسافران مترو در طول یک سفر مثلا یک ساعته، حتی یکبار هم به همدیگر نگاه نکنند که البته این هم شامل نگاه مردان به زنان و بلعکس و یا جنس یکسان به یکدیگر باشد.مشابه همین وضعیت در پیاده روها و فروشگاه ها هم حاکم است و مهاجر تازه وارد باید توجه داشته باشد، نگاه ممتد به دیگران ، گاه ممکن است با اعتراض آنان همراه گردد.
این مسئله را به عنوان مقدمه ای بر مطلب خود آوردم تا کمی با جو حاکم بر روابط اجتماعی اینجا آشنا گردید.وقتی قرار بر این باشد که پسران جوان در کانادا، بدون توجه به دختران از کنار آنها رد شوند و برعکس و وقتی دختران بدانند که نوع لباس و آرایش آنها، تأثیری در جلب توجه دیگران ندارد، می توان نتیجه گرفت که چگونه ارتباطات بین کودکان و نوجوانان از دبستان تا دانشگاه شکل می گیرد ، بدون اینکه نقش مهمی در زندگی آنها ایفا کند.
این موضوع ارتباطی با اعتقادات مذهبی و فرهنگی قومیت ها و ملت ها ندارد.
بسیاری از خانواده های متقاضی مهاجرت، بر مبنای آنچه که درباره کشورهای غربی و بی بندوباری های حاکم بر آنها شنیده اند، تصویر بسیار ترسناکی را از وضعیت اخلاقی جوانان مقیم اینجا در ذهن خود ساخته و نگران سرنوشت فرزندان خود در چنین مملکتی هستند.
البته نمی توان منکر شد که پسران و دختران در کانادا در ایجاد رابطه با یکدیگر از آزادی برخوردار هستند ، اما این به منزله گرفتار شدن در بی بندوباری نیست. چگونگی گسترش این رابطه، کاملا بستگی به خواست دو طرف دارد و اینگونه نیست که جو حاکم، آنان را به سمت ناخواسته ای بکشاند.
پسر و دختری که با هم دوست می شوند، با اینکه پیوند ازدواج نبسته اند، اما یک عهد نانوشته ای را با هم می بندند که به یکدیگر وفادار باشند و چشمشان به دنبال دیگران نباشد چرا که چنین کاری خیانت یا (cheat) تلقی می شود.
حتی نوع رابطه نیز با توافق طرفین تعیین می شود و اگر یکی از دو طرف مایل نباشد، طرف دیگر نمی تواند او را بزور به ارتباط نزدیکتر مجبور کند که این کار نیز غیرقانونی و (Rape) تلقی می شود.
آنان برای اینکه رابطه دوستی اشان به مرحله عمیق تری برسد، باید مراحل و مدت زمان زیادی را طی کنند و اینگونه نیست که آشنایی دختر و پسر در اینجا، بلافاصله به ارتباط فیزیکی بیانجامد. چرا که چنین کاری مسئولیت های جدیدی را برای دو طرف بوجود می آورد و همین موضوع و هم چنین مسائل قانونی موجود در این زمینه، آنان و بویژه پسران را وادار می کند، احتیاط کامل را در ایجاد رابطه بعمل بیاورند.
بنابراین مهمترین اصل در رابطه بین دختران و پسران جوان، هوشیاری آنان و مدیریت دقیق این رابطه است. طبیعیست که هر فردی در هنگام ابتلا به تبعات ناشی از مصرف مواد و الکل، شب نشینی ها و غیره، ممکن است گرفتار اتفاقات ناخواسته گردد.
بخاطر وجود چنین قوانین پذیرفته شده ای است که ما شاهد تحصیل آزادانه و بدون مشکل هزاران دختر محجبه در دبیرستان های کانادایی هستیم.
از سوی دیگر ، دانش آموزان دبستانی نیز از همان ابتدا یاد می گیرند که چگونه حریم لازم را در ارتباط با جنس مخالف حفظ کنند.
بگونه ای که آنان حس نمی کنند در یک مدرسه مختلط مشغول به تحصیل هستند و بویژه پسران می بایست، سعی کنند ، فعالیت های ورزشی و فیزیکی آنها ، موجب اذیت یا ایجاد مشکل برای دختران که از نظر بدنی ضعیف تر هستند نگردد. بارها ممکن است تماس اتفاقی دست یک پسر با گوشه ای از بدن یک دختر، باعث اطلاق لقب منحرف (Pervert) به او شود.
به همین ترتیب ، هیچگاه شما شاهد متلک پرانی، دوستی های سریع خیابانی ، سوار شدن دختران در خودروها عبوری ، آرایش های غلیظ ، ویراژ دادن ها و چشم و هم چشمی ها و غیره نیستید .
تا جایی که احتیاط و عدم تمایل پسران به ایجاد رابطه و یافتن دوست دختر و یا ازدواج، موجب می شود از آنان به عنوان ” انسان های خشک و بی احساس ” یاد شود!
اما در عین حال دیدن دوستی بین یک کانادایی و یک دختر چینی، یک دختر سفید پوست با یک پسر سیاه پوست و یا بطور کلی زوج هایی که از نظر ما هیچگونه تناسبی با یکدیگر ندارند، موضوعی بسیار عادی است.
بد نیست در انتهای این مطلب به مسئله دیگری در همین ارتباط نیز اشاره کنم و آن عزم جوانان اینجا به مشغول کردن خود با انواع ورزش ها و نرمش های روزانه است تا ضمن حفظ تناسب اندام، جسم و روح خودشان را نیز همواره سالم و بانشاط نگاه دارند و همین امر یکی از عوامل مهم داشتن زندگی سالم در آنهاست. از سوی دیگر درگیرشدن کامل در درس و مشق توسط جوانان دانشجو و یا جدی گرفتن کار برای جوانان شاغل، فرصت کمی برای گذاشتن وقت گفت و گو یا ملاقات با دوستان خود می گذارد و اکثر ارتباطات آنها تنها در روزهای آخر هفته به شکل کوتاه مدت، محدود می گردد.