وقتی که دیگر نبودتو رفتهای
و من ماندهام.
ای زمان!
ای پیش از حال!
ای پس از حال!
هرچه برجای مانده است،
سخت فرسوده است.
ای خیالات
همچون آشوب
جامانده در خرابههای شهر.
بیا و بنگر؛
یاد که با باد آمده است،
چشمانداز شهر را
کامل کرده است.
ای رویای در دسترس!
تو ماندهای
و من رفتهام.
این که من می کشم،
درد بیتو بودن نیست!...تاوان با تو بودن است!!!
دوسـتـت مـی دارم !!!
اصلاً چه لزومی دارد بدانی عشق چیست؟
می خواهم به اندازه ای که تو باید عاشقم باشی
هم دوستت داشته باشم !!!
بگذار فردا که خاک و خاکستر شدم
هر دلداده ای که شعرهای مرا می خواند
زیر لـب بـا خـود بگویـد: او یـک دیــوانه بــود!