برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای تو مینویسم
تو که
زندگی من هستی
دوستتدارم
تو که
زیباترین
احساس جهان را
به قلبم دادی
دوستت دارم
تو که
هر لحظه به من
چیزهایی را فرا میدهی دوستت دارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


یه وقت هایی بود از سرما دستام قرمز میشد تا
چشمت که بهشون می افتاد میگرفتیشون تو دستات ها میکردی ومیگفتی((باز تو دستکشات یادت رفت دختر؟))
نمیدونستی از قصد اونارو ته کیفم قایم کردم
چه لذتی داشت دیدن نگرانی تو برای من...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوجین کار سرم ریخته،

اول باید خورشید را باید به آسمان سوزن کنم
و بعد منت ماه را بکشم تا به شب برگردد،
سپس باد ها را هل بدهم تا دوباره وزیدن بگیرند
وَ آنقدر با گل ها حرف بزنم، تا به یاد بیاورند , روزی زیبا بوده اند...
بعد از تو این دنیِا, یک دنیـــــــــا کار دارد, تا دوباره, دنیا شود .
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ ، `` ﺣﺎﻝِ ﻣﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ `` . ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩﺍﻡ ...
ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽﻫﺎﯾﻢ ﮔﻢ ﺷﻮﻡ !..
ﺁﻣﻮﺧﺘﻪﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﺑﯿﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﺍﺷﮏ ، ﻧﺎﻣﺶ ``
ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ `` ...
ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ `` ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ `` ﺗﻨﮓ ﻧﺸﻮﺩ.
.
ﺭﺍﺳﺘﯽ،
` ﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ `` ... ﺧﻮﺑﻪ ﺧﻮﺏ ...
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنقدر از مقابل چشم تو رد شدم

تا عاقبت ستاره شناسی بلد شدم
منظومه ای برابر چشمم گشوده شد
آن شب که از کنار تو آرام رد شدم
گم بودم از نگاه تمام ستارگان
تا اینکه با دو چشم سیاهت رصد شدم
دیدم تو را در آینه و مثل آینه
من هم دچار از تو چه پنهان حسد شدم
شاید به حکم جاذبه شاید به جرم عشق
در عمق چشم های تو حبس ابد شدم
شاعر شدم همان که تو را خوب می سرود
مثل کسی که مثل خودش می شود شدم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
این روزها
وقتی حرف از تو میشود
نگاهم را
میدزدم تا
کسی
نفهمد
دل تنگی چه بر سرم میاورد
این روزها
وقتی حرف از تو میشود
کسی
متوجه برق نگاهم و لبخند بر لبان نمیشود
اما خودم در اینه میبینم
چگونه چشمانم برق میزند
این روزها
صدای نفسهایم
با بودن و نبودنت
هماهنگ میشود
اگر باشی نفس میکشم و نباشی
نفسم بند میاید
 

seashell

عضو جدید
خـــوب که با خـــودم فـکـــر میکنــم
میبینـــم
این همـــه نبـــودنــت
این همـــه نـــداشتنــت
خیلــی هم تقصیـــر تـــو نیســـت
مــن قانـــون بـــازی رو بلـــد نبــــودم.....!!
 

seashell

عضو جدید
دســت در دســـتم که می گـــذاری،
دلـــــــــم سریــع "حمــــد و ســوره" می خواند،
بیچــــاره مــی فهـــمد،
فاتحــــه اش خــــوانده است..
.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دســت در دســـتم که می گـــذاری،
دلـــــــــم سریــع "حمــــد و ســوره" می خواند،
بیچــــاره مــی فهـــمد،
فاتحــــه اش خــــوانده است..
.

گاهی آنقدر واقعیت داری ...؛
که دستهایم هوایت را در آغوش میگیرد....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دســت در دســـتم که می گـــذاری،
دلـــــــــم سریــع "حمــــد و ســوره" می خواند،
بیچــــاره مــی فهـــمد،
فاتحــــه اش خــــوانده است..
.
دلـت را هنگــامـی غـم میگیـرد

کـه نگـاهـت بـه دستـان گـره خـورده دو آدمـ ،

خیــره میمـانـد ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نوشتن برایم سخت میشود
انجا که
حرف حرف
تو باشد
انگاه
دیگر واژه کم میاورم
 

seashell

عضو جدید
كودكانه
به شانه هاي مردانه ات تكيه كردم
كه مردانگي نداشت
شانه خالي كردي
سرم به سنگ خورد
بزرگ شدم
و ديگر ميدانم اعتماد به شانه هاي باد
يعني شكست
و فهميدم چشمانت
از همان اول دروغ ميگفت
 

seashell

عضو جدید
[h=5]عکس‌های قدیمی‌ام
رقبایم شده‌اند
تصوير زنی كه
روزی دوستش داشتی
[/h]
 

seashell

عضو جدید
[h=5]ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد
دوباره دوام می آورد
اما هر چه باشد ریسمان پاره ای است

شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم
اما در آنجا که ترکم کردی
هرگز دوباره مرا نخواهی یافت!
[/h]
 

seashell

عضو جدید
[h=5]صبح
سوار بر قطار ستارگان سحرگاهی از راه رسید
تونیامدی

گنجشک های منتظر
دور خانه ی من نشستند
و به هر سایه به خود لرزیدند
تو نیامدی
شعر از دلم به دهانم
از لب هایم به دلم پر کشید
تو نیامدی
آفتاب
از سر سروها به انتهای خیابان سر کشید
تو نیامدی.
مه میداند
که باید برخیزد
و به خانه ی خود بیاید
در سینه ی من.


[/h]
 

محدثه یوسفی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بعضی وقت شاید چیزی متوجه نشی ، شاید موضوعی باشه یا حرفی باشه که بخوان با تو در میون بذارن.

به همین خاطر بد نیست بعضی وقت ها به همسرت بگی: چیزی می خوای بگی؟
 

فرزانه رفیعی

عضو جدید
حالم بهم می خورد از لاف های عاشقانه ات
دروغ هایت برای مانند ویار زن باردار است
دلم را با خاطر تلخ نگاهت می خوابانی و
خود در آغوش دیگری نفس میکشی
برایم از پرستش پاکیم سخن میرانی و
به دنبال محاسبه تناسب اندامم پی ماشین حساب میگردی
به من میگویی پاکیم باعث غرورت هست
پس چگونه است که
نخواهای عاشقانه ات در گوش هرزه ترین زنان شهر بیشتر از گوش من آشناست....
حالم به هم میخورد از لاف های عاشقانه ات
 

فرزانه رفیعی

عضو جدید
دردهایم برایم کافیست
وقتی زخمه ی فریبت نمک برای زخم های کهنه ام
باشد
نمیخواهم مرهمت را
تو خود زهری....
پادزهرت را هم نمیخواهم
من از خداوندم....
محکم و استوار...
بر زمین کوبیدییم
کمرم را خم کردی
ولی من نشکستم
دوباره بلند می شوم و می ایستم
قوی تر از گذشته و استوارتر از روزهای با تو بودن
و آنگاه تو را میکشم...
نترس کفتار....
تو را در خود میکشم که نشانه ی ضعف و فریب و الودگی هستی
تو را در خود میکشم که اصالت را لگدمال میکنی و انسانیت را به لجن میکشی
نترس کفتار...
جسم و روح تو بی ارزش تر از آن است که سبب آلودگی دستانم شود...
دوباره برمیخیزم بلندتر از قبل...
و تو باید جای دیگری برای زندگی انگلی خود پیدا کنی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
واژ] کم میاوریم
انجا که
درد داریم
انجا که بغض داریم
گاهی هم
انقدر
بی رحمانه قضاوت میکنیم
یا بی رحمانه رفتار که
یادمان میرود
روزی
همین
بلا را
سرمان اورده اند و چه
دردی کشیدیم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
حالم بهم می خورد از لاف های عاشقانه ات
دروغ هایت برای مانند ویار زن باردار است
دلم را با خاطر تلخ نگاهت می خوابانی و
خود در آغوش دیگری نفس میکشی
برایم از پرستش پاکیم سخن میرانی و
به دنبال محاسبه تناسب اندامم پی ماشین حساب میگردی
به من میگویی پاکیم باعث غرورت هست
پس چگونه است که
نخواهای عاشقانه ات در گوش هرزه ترین زنان شهر بیشتر از گوش من آشناست....
حالم به هم میخورد از لاف های عاشقانه ات

عالی هست


گاهی در اغوش میگیرم
لحظاتی را که
تو را به یاد میاورم
دلم اغوش خودم را میخواهد که
حداقل مرا میخواهد در اغوش بگیرد
نه اینکه
مرا نیزبخواهد در اغوش بگیرد
دلم میخواهد
لحظاتی در کنار کسی باشم که
اغوشش تنها به روی من باز میشود
و اغوشش برای
بقیه
توقف ممنوع باشد
و تنها
برای من ازاد باشد
 

محدثه یوسفی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یادش بخیربچگیا، شیطونیا، تموم پنهون کاریا[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بازی گرگم به هوا، کباب کباب، تموم اسباب بازیا[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]لوس شدنا، خندیدنا، دوس داشتنی های راستکی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عیدی گرفتن ازهمه ، پول توجیبی، بستنیای آبکی[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یادش بخیرمادربزرگ، با قصه های جورواجور[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حرف زدن ازگذشته ها، اززمونای خیلی دور[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یادش بخیراون زمونا خنده هامون راستکی بود[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گریه هامون یه لحظه و،کینه تو هیچ دلی نبود[/FONT]
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشقانه‌های من
به هیچ درد دنیا نمی‌خورد
این را همه می‌گویند.
تو دنیای منی!
همین کافیست.......
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مینویسم
برای تو که
همه دنیای منی
فقط
دوستت دارم
شاید
ارامم اما
هر لحظهام
به یادت میگذرد
و با نامت
سپری میشود
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ببین من عاشق را ....

ببین که چگونه عاشقانه در پی تو هستم....



ببین که چگونه شب و روز به یاد تو هستم و تنها آرزویم رسیدن به تو است....

لحظه ای به من نظری بینداز ....

ببین که تنهاتر از من هیچ تنهایی نیست ، مرا باور کن ، تنها تویی در قلب تنهایم!

این قلب تنها ، لحظه به لحظه به یاد تو هست...

ببین مرا که از همه عاشقترم ، عاشق تو و آن قلب مهربانت ....

از همه دیوانه تر منم ، این منم که دلم میخواهد و آرزو دارم تو برای من باشی !

دلم میخواهد تا ابد برای من باشی و تنها عشق جاودانه ام باشی ....

در میان اینهمه عاشقان لحظه ای نیز به من نگاه کن ....

یک لحظه به من نگاه کن تا ببینی از همگان مجنون ترم...





مجنون تو ، مجنون آن چشمهای زیبایت ، دیوانه آن قلب پاکت....

بیا با هم عاشقترین باشیم ، در میان همگان صادق ترین باشیم....

ببین من دلشکسته را که شب و روزم یاد تو و ذکر نام تو است ....

مرا باور کن ، این عشق مرا گرچه حقیر است ولی باور کن....

باور کن که همین عشق حقیر ، پاکترین و واقعی ترین عشق روی زمین است...

با اینکه میدانم نگاهت به سوی کسی دیگر است ، بیا و لحظه ای نیز نگاه به من کن!





نگاه کن تا بفهمی عاشق واقعی کیست !

او که تو را از همه بیشتر دوست دارد و تنها آرزویش رسیدن به تو است منم!

او که رسیدن به تو را برابر با خوشبختی میبیند منم !

او که میخواهد بعد از رسیدن به تو دنیا را به نامت کن منم !

این منم که عاشقم ، لحظه ای به من عاشق نظری بینداز ....

به خدا خیلی دوستت دارم و یک لحظه نیز طاقت ندارم قلبت برای کسی دیگر باشد!





آرزو دارم آن قلب مهربان و پاکت برای منی باشد که تو تنها آرزویش هستی !

فقط یک بار بگو که برای منی ،تا یک عمر احساس خوشبختی کنم !

فقط یک لحظه برای من باش ، تا یک عمر امیدوارانه و عاشقانه به عشق تو زندگی

کنم!باور داشته باش که خیلی دوستت دارم ، تنها کافیست لحظه ای مرا باور کنی !

بیا با من باش تا غروب زندگی ام به پایان برسد و سپیده عشق در قلبم طلوع کند!

بیا با من باش تا سپیده آخر ..... لحظه ای که میفهمی از عشقت مرده ام!




 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا