برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عطش کویر تشنه
عطش خواستن من بود
آخرین برگ برنده
لحظه باختن من بود

عشق یه بازی قماره
راه پر گرد و غبار
گاهی خنده , گاهی گریه
مثل پاییز و بهار

نمی خوام بازنده باشم
تو بمون تا زنده باشم
توی این بازی آخر
بذار من برنده باشم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
کجا بودی وقتی برات شکستم/یخ زده بود شاخه ی گل تو دستم/

کجا بودی وقتی غریبی و درد/داشت منه تنها رو دیوونه میکرد/

کجا بودی وقتی که از پنجره/میپرسیدم این چندمین عابره/

کجا بودی وقتی تو رو می خواستم/ که دستات آروم بشینه تو دستم/

کجا بودی وقتی که گریه کردم/ازتو به آسمون گلایه کردم/

کجا بودی وقتی کنار عکسات/شبا نشستم به هوای چشمات/

کجا بودی تو لحظه ی نیازم/وقتی میخواستم دنیامو بسازم/

کجا بودی ببینی من میسوزم/عین چشات سیاهه رنگ روزم/

کجا بودی تشنه ی چشمات بودم/نبودی من عاشق دنیات بودم/

کجا بودی وقتی دیوونت بودم/ وقتی که بیقرار شونت بودم/

کجا بودی وقتی چشام به در بود/ترانه هام شکایت سفر بود/

نبودی پیش منه بی ستاره/ ترک میخورد دلم با یک اشاره/

کجا بودی وقتی که می نوشتم/ترانه هام همه ماله فرشتم/

کجا بودی وقتی که پر پر شدم/سوختم و از غمت خاکستر شدم/

کجا بودی ببینی فصل بهار/ همه میگفتن تو گذاشتیم کنار/

سرزنشای مردم رو شنیدم/هر چی که باورت نمی شه دیدم/

کنایه هاشونو به جون خریدم/ نبود ستاره م شبا گریه چیدم/

کجا بودی وقتی بهم خندیدن/رد شدن و همدیگه رو بوسیدن/

کجا بودی ببینی خستگیمو/آب شدن شمعای زندگیمو/

همه سراغ تو رو می گرفتن/زیر لبی یه چیزایی میگفتن/

می خندیدن اما تنم می لرزید / کجا بودی وقتی چشام میترسید/

کجا بودی وقتی سحر نداشتم/سیاهی بود از تو خبر نداشتم/

کجا بودی وقتی که اشکام میریخت/خون جای گریه از توی چشمام می ریخت/

کجا بودی وقتی باید میموندی/غصه مو از لحن صدام می خوندی/

کجا بودی نگام به در سفید شد/هر کی به جز من از تو نا امید شد/

کجا بودی وقتی دعای داغم/میزد به سقف کوچیک اتاقم/

کجا بودی وقتی صدات میکردم/ به آسمون رسید صدای دردم/

کجا بودی من از خودم گذشتم/ هر جا بگی رو دنبال تو گشتم/

کجا بودی ببینی آبروم مرد/اما به خاطر چشات قسم خورد/

خنده واسه همیشه از لبام رفت/رسیدن از مرمر رویاهام رفت/

کوچه ی انتظار رسید به بن بست/دلم میگفت اون سر وعدهاش هست/

کجا بودی که از نفس افتادم/ روزی یه بار زنده شدم جون دادم/

وقتی که این بازیا رو می کردی/ من میدونستم داری بر میگردی/

پاهای خسته تو بذار رو چشمام/ بگو که دیگه نمی ذاری تنهام/

بگو هنوز دوستم داری با منی/بگو محاله قلبمو بشکنی/

کجا بودی ببینی بی ستارم/ببینی جز تو کسی رو ندارم/

غم نبودنت مث آتیشه/تو این دو خط ترانه جا نمیشه
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما رو باش خیال می کردیم همیشه یکی رو داریم
یکی که به وقت گریه سر رو شونه هاش بذاریم
ما رو باش خیال می کردیم که یکی به فکرمون هست
میون این همه وحشت توی این کوچه بن بست
ما رو باش دل به کی بستیم چشم به راه کی نشستیم
ما که واسه خاطر تو قرق ماهو شکستیم
وقتی خورشید حقیقت از خواب قصه برآشفت
تازه فهمیدم چه آسون چشم تو به من دروغ گفت
هاج و واج رد نگاتو به گلای قالی دوختی
بگو اون همه عشقو به چه قیمتی فروختی؟
تو به فکر من نبودی توی گرگ و میش مهتاب
حتی اندازه چشمی که یهو می پره از خواب...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
عمری هی خوندی و خوندی
دل غمها رو سوزوندی
توی شعر و غزل من
گفتی می مونی ، نموندی
پشت ديوارای شعرم
يه دفه سرک کشيدی
ديدی تک سوار عشقی
غير اون هيچی نديدی
منو تا رويا کشوندی
روی بال شب نشوندی
تو شبای خالی من
گفتی می مونی نموندی
برای اول شعرم
اسم تو شروعی تازه
هنوزم درای قلبم
روبه مهربونی بازه
غير تو هيچی ندارم
توی قصه هام بزارم
ای هميشه غزل من
عشق تو دارو ندارم
منو تا رويا كشوندی
روی بال شب نشوندی
توی ميلاد ترانه
گفتی می موني نموندی
يکی بود دلش می خواست
تا هميشه با تو باشه
چشمای باور عشقش
با نوازش تو وا شه
اما افسوس تو نموندی
دل تنهاشو سوزوندی
واسه پاک كردن اشكاش
گفتی می مونی نموندي...


ترانه مکرم
 

راضیه (ت)

عضو جدید
برای تو مینویسم که نمیدانم در کدامین کوچه پس کوچه ی دلت رهایم کردی.
برای تو که دوست داشتن, فراموشت شد.تویی که درد تنهایی را چشیده بودی و میدانستی چه تلخ است.
برای تو که مرا با هجوم دلتنگی ها تنها گذاشتی .
برای تو که میدانی هنوز هم چشمان مشتاقی به انتظار توست.
برای تو .............
.
.
.
.
.
این بار صادقانه تر از بارهای قبل مینویسم:

دیگر دوستت ندارم
 

راضیه (ت)

عضو جدید
برای تو مینویسم که نمیدانم در کدامین کوچه پس کوچه ی دلت رهایم کردی.
برای تو که دوست داشتن, فراموشت شد.تویی که درد تنهایی را چشیده بودی و میدانستی چه تلخ است.
برای تو که مرا با هجوم دلتنگی ها تنها گذاشتی .
برای تو که میدانی هنوز هم چشمان مشتاقی به انتظار توست.
برای تو .............
.
.
.
.
.
این بار صادقانه تر از بارهای قبل مینویسم:

دیگر دوستت ندارم
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
بپر پرواز کن دیوانگی کن !
ز جمع آشنا بیگانگی کن
چو دود شمع شب از شعله برخیز
گلی ز گیسوان بر بادها ریز
بپرداز بپرهیز
گلی ز گیسوان بر بادها ریز

چو رقص سایه ها در روشنی شو
چو پای روشنی در سایه ها
بپرداز بپرهیز

بپر پرواز کن دیوانگی کن !

گهی زنگی بر انگشتی بیاویز
نوا و نغمه ای با هم بیامیز
دلارام میارام گهی بردار چنگی
به هر دروازه رو کن
سر هر رهگذاری جستجو کن
به هر راهی و راهی
به هر سنگی در اندی
آی به هر راهی و راهی
به هر سنگی در اندی
دلارام میارام دلارام میارام

بپر پرواز کن دیوانگی کن !

چو گلهای سپید هر صبح واهی
در آغوش سیاهی
شکوفا شو شکوفا شو شکوفا شو !

چو عطر نغمه کز چنگم تراود
بتاب آرام و در ابر هوا شو
فریبا شو گریزان شو

بپر پرواز کن دیوانگی کن !

منت می پویم از پای فتاده
منت می جویم اندر جام باده
تو برخیز تو بگریز

بپر پرواز کن دیوانگی کن !
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
میخوام یه قصری بسازم. پنجره هاش آبی باشه
من باشم و تو باشی و یک شب مهتابی باشه
میخوام یه کاری بکنم. شاید بگی دوستم داری
میخوام یه حرفی بزنم. که دیگه تنهام نذاری
امشب میخوام تا خود صبح. فقط برات دعا کنم
برای خوشبخت شدنت. خدا خدا خدا کنم

خدا خدا خدا کنم...

میخوام برات از آسمون. یاسای خوشبو بچینم
میخوام شبا عکس تو رو. تو خواب گلها ببینم
میخوام یه جادو بکنم. همیشه پیشم بمونی
از تو کتاب زندگی. یه حرف رنگی بخونی
امشب میخوام برای تو یه فال حافظ بگیرم
اگر که خوب در نیومد. به احترامت بمیرم
امشب میخوام رو آسمون عکس چشاتو بکشم
اگر نگاهم نکنی. ناز نگاتو بکشم
امشب میخوام تا خود صبح. فقط برات دعا کنم
برای خوشبخت شدنت. خدا خدا خدا کنم

خدا خدا خدا کنم...
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک لحظه بمان .
تنها منم!
نیم من ، جوانه زده .
با تقارن نیم تو
پیشانی خاک ، خواهد رویید
و دشت ، آخرین واژه اش را خواهد کاشت.
واژه ای از جنس نسترن
و بوی باران ،
بر چهر ه ی یکی شده مان .

محمّدحسن چگنی زاده

 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را با هرچه باران دوست دارم
تو را تا مرز ایمان دوست دارم
اگر چه سخت می آیی به خوابم
تو را اما چه آسان دوست دارم
:heart::heart::heart:
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر بار که باران می بارد
در رگهایم جان می گیری
اینجا
انگار هرروز باران می بارد
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا
جاده های بسیاری دارد
و من
سخت ترین راه را بر میگزینم
زندگی را
لبریز از عشق!
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه دوستت دارم

پاک و بی ریا

ساده و بی آلایش

به پاکی چشمانت قسم!
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
با توام ...!

پيامبر شادی‌بخش لحظه‌های تلخم


نمی‌دانم اگر معجزه چشمانت نبود

چگونه ثانيه‌های مرده‌ام جان می‌گرفتند !
 

tools

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست بردار ، ز تو در عجب ام
به در بسته چه می کوبی سر
نیست ، می دانی ، در خانه کسی
سر فرو می کوبی باز به در
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای آخرین بهانه در گریه شبانه
قلطیده همچو شبنم در بستر ترانه
تو رمز عشق نابی در بتن هر جوانه
ای در نگاه گرمت فریاد عاشقانه
میخواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر
سرتا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر
میخواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر
سرتا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر

ای خود پرست مغرور تندیس عشق من باش
ای با من و ز من دور خورشید شب شکن باش
بگذار تا که از عشق با تو نفس بگیرم
یا اینکه پیش چشمات از عشق تو بمیرم
میخواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر
سرتا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر
میخواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر
سرتا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر

تو آینه نگاهت تصویر عشق رو بگذار
شاید مرا ببینی در قاب روی دیوار
بگذار تا که از عشق با تو نفس بگیرم
یا اینکه پیش چشمات از عشق تو بمیرم
میخواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر
سرتا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر
میخواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر
سرتا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر...
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیمه شب
در دل دهلیز خموش
لرزه پایی افکند طنین،
دل من،
چون دل گلهای بهار..
پر شد از شبنم لرزان یقین
گفتم این اوست که باز آمده است...
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
... و این منم!
... و این منم!
... و این منم!

زنی تنـــــــها!

در آستانه فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان...
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیمه شب
در دل دهلیز خموش
لرزه پایی افکند طنین،
دل من،
چون دل گلهای بهار..
پر شد از شبنم لرزان یقین
گفتم این اوست که باز آمده است...

 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
بيش از اينها...آه،آري
بيش از اينها مي توان خاموش ماند
مي توان ساعات طولاني با نگاهي چون نگاه مردگان ثابت
خيره شد در دود يك سيگار
خيره شد در شكل يك فنجان
در گلي بي رنگ بر قالي
بر خطي موهوم بر ديوار...
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
*گيرم اين باغ گلاگل بشكوفد رنگين...به چه كار آيدم اي گل؟به چه كارم بي تو؟
**كوچولوئك من،داري مي ري كجا؟دل منو داري مي بري كجا؟(و باز هم شازده كوچولو!)
***راضي ام به رضاي تو ها!حرف ها مي زنم ها!
محتاج قصه نيست گرت قصد خون ماست...چون رخت از آن توست،به يغما چه حاجتست؟!!
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگام نمي كني چرا؟

چرا نمي بيني منو
چرا ازم پس مي گيري
شباي با تو بودنو

صدا نمي كني منو
چرا ازم بي خبري؟
چقد بايد گريه كنم؟
چرا منو نمي بري؟...
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
و من باز تنهاتر از هميشه چه سرد واژه ها را به قتلگاه مي برم...
اي كاش مي دانستي آنروز كه رفتي نگاهم هنوز به راهت مانده است...
بر نگرد...من به او دل بسته ام....و او مرا باور كرده است....باور كزده هيچ گاه عاشق نبوده ام و چشمهايم به هواي هيچ چشمي باراني نبوده است...
او باور كرده تنهايي تلح مرا...
اما...
او نمي داند...نمي داند هنوز گرفتار چشماني هستم كه مرا از خودم ربود...
او خوب است...خوب تر از خيلي ها...اما...اما وقتي باز چشمانم به هواي تو باراني مي شود او فقط نگاهم ميكند...خوب است اما نمي داند وقتي گريه مي كنم به آغوشش بيشتر از نگاهش محتاجم...
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]من همان شبان ِ عاشقم
سینه چاک و ساکت و غریب
بی تکلّف و رها
در خراب ِ دشتهای دور
ساده و صبور
یک سبد ستاره چیده ام برای تو
یک سبد ستاره
کوزه ای پُر آب
دسته ای گل از نگاه ِ آفتاب
یک رَدا برای شانه های مهربان تو!
در شبان ِ سرد
چارُقی برای گامهای پُر توان ِ تو
در هجوم درد...
من همان بلال ِ الکنم ، در تلفظ ِ تو ناتوان
وای از این عتاب! آه....

[/FONT]
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا گمانم من شما را دوست...
حسی غریب و آشنا را دوست...
نه نه! چه می گویم فقط این که
آیا شما یک لحظه ما را دوست؟
منظور من این که شما با من...
من با شما این قصه ها را دوست...
ای وای! حرفم این نبود اما
سردم شده آب و هوا را دوست...
حس عجیب پیشتان بودن
نه! فکر بد نه! من خدا را دوست...
از دور می آید صدای پا
حتا همین پا و صدا را دوست...
این بار دیگر حرف خواهم زد
آقا گمانم من شما را دوست...
 

leila bagheri

عضو جدید
یه ضرب‏المثل انگلیسی میگه: کسی که ادعای دوست داشتن‏ات رو داره رها کن، اگه عاشقت باشه حتما دنبالت میاد.
پ.ن: و این احمقانه‏ترین نصیحتی هست که میشه به کسی گفت.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا