مینویسم
از داغ دل پدری که فرزندش در اغوشش جان داد
مردی از دیار سلهشوران
مردی که تاخت تا
تمام بتها را بشکند
مردی که هزاران سال هم بگذرد
یادش در
قلبهای
پر از عشق تمام مردمان با خدا میماند
اخر چگونه مادرش را جواب دهد
انجا که
کودکش را
پاره تنش را
پشت خیمه ها
خاک میکند
اه
از این حقارت و پستی و دون مایگی ادمیان
چه سخت میگذرد
انجا بر مردی که
بخاطر
گرفتن اب برای کودکش
در اغوشش خون کودکش را میبیند
نمیدانم
مرد نیستم
اما میدانم
اگر پدر باشی
اگر فرزند شیر خواره ات را
جلوی چشمانت جان بدهد نتوانی کاری کنی
انگاه
حتم دارم
قلبت درد میگیرد
از این داغ فرزند
اه
چه بزرگ مردی
بود
که
کودک
شیر خواره اش
نیز
پرپر کردند
دشمنان ولی
هرگز
تسلیم دشمنانش نشد