برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مگذار که عشق ، به عادت دوست داشتن تبدیل شود![/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه
به عادت آب دادن گل های باغچه تبدیل شود !
عشق ، عادت به دوست داشتن و
سخت دوست داشتن دیگری نیست .
پیوسته نو کردن خواستنی است که خود پیوسته
خواهان نو شدن است و دگرگون شدن
تازگی ، ذات عشق است و طراوت ، بافت عشق
چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و
عشق همچنان عشق بماند ؟
[/FONT]
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
پس سعی کن عاشقتر باشی...


[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خودت را دوست داشته باش تا به دیگران فرصت دوست داشتن بدهی.

برای عشق هیچ گاه دیر نیست. پس نگران گذران عمر نباش.

عشق در بستر زمان شکل می گیرد. پس باید صبور باش

تا نگردی گمشده خود را نمی یابی و اگر هم بیابی قدر آن را نمی دانی. پس هیچگاه از جستجو باز نایست.

سعی کن خودت باشی. گمشده واقعی تو تو را آنطور که هستی دوست می دارد نه آنطور که خود می پسندد.

عشق در بستر ارتباط شکل می گیرد. پس سعی کن به آنکه دوستش داری نزدیکتر شوی.

گمشده واقعی تو ابتدا عاشق صورت توست بعد عاشق سیرت تو
بنابراین خیلی دربند ظاهر خود نباش.

بیشترین لذت عاشق از عشق است نه از معشوق. پس سعی کن عاشقتر باشی
[/FONT]
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
چه شبی است امشب! لحظه های عاشق شدن قلب بی قرارم. قلبم از باران عشقت
هر لحظه بیشتر نیرو می گیرد. تو را دوست دارم تا مرز جنون. برای یک لحظه

تو را نبینم می میرم. قلبم تنها تو را می خواهد.

در اعماق قلبم نشستی و با حضورت تنهایی را شکستی و از من دور کردی.

حالا تو کنارم هستی،نگاه عاشق تو به چشمانم می نگرد و عاشقانه مرا صدا میزند.

قلب من برای داشتنت پر می کشید و حالا دیگر طلوع عشق را به من هدیه دادی.

ای مهربانم!قلب بی قرارم در کنار تو آرام می گیرد و از چشمان تو غزل عشق را می سراید

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
در نگاه تو گم شده ام. جز نقش نگاهت بر دلم چیزی حک نیست.











ای مهربانم!
حضور سبزت در باور عشقم همیشه جریان دارد.



در این حجم دلتنگی به دنبالت گشته ام،قلبم از خیال تو پر است.



دلم بهانه ات را می گیرد. هر لحظه نبودنت را احساس می کنم.



تو نیستی و این یک خیال است که مرا یاد تو می اندازد.



خیالت سرای دیگری دارد، هم صفای لحظه ها شده است.



تو کیستی! که اینگونه بی تابم. و من تو را تنها در قلبم می یابم




 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
ثانیه های زندگی ام بوی عطر تنت را به من هدیه می دهد. از شوق دیدنت قلبمبه تپش می افتد. زندگیم عطر نفسهای تو است. با تو بودن تقدیری زیباست
در روزگار عاشقانه من و تو.
وقتی با تو هستم همواره خواهان توام. تو تک ستاره قلب منی.
عشقم تو زیباترین بهانه برای بودن هستی. تو تنها قرار زندگی ام شدی.
در کنج قلبم جای توست،عشق یعنی با توبودن. تو در قلبم نشستی و وجودم
از عشق تو سرچشمه گرفته است
به یاد تمام خاطرات با تو بودن
می خواهم بنویسم از تو واین همه عشق با تو بودن
از تو و از احساس بی نهایتت
که تمام صفحات دفتر قلبم را پر کرده است
وقتی که در کنارم باشی عاشقانه هایم را برایت یک به یک می خوانم
وتو با لبخند همیشگی خنجر مهربانیت را در قلبم فرو میکنی
ومن هم با نگاه عاشقانه ام تمام عشقم را به تو هدیه میدهم
عاشقانه ی من و تو بسیار زیباست
وقتی که من و تو اینگونه همدیگر را دوست داریم
اکنون که دستانم را لمس میکنی
گرمای دستت را احساس میکنم
چشمهایم از شوق داشتنت خیس است
و دلم عاشق تو
بوسه ای عا شقانه بر روی گونه ات
احساس شیرین من است


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
سلام عشق قشنگم تقدیم به تو که عشقت بهم توان ایستادن روی پاهامو میده با وجود کوهی از غم.



دنیای زیر آب

شبیه دنیای​
چشمهای
توست​

هر چه بیشتر دست و پا می زنم


بیشتر غرق می شوم …



توکه نیستی به عکسهایت مینگرم.. این همان نفس مصنوعی است...



در آغوشم بگیر بگذار گرمی نگاهت را با آغوشم حس کنم..


مرا ببوس تا با هر بوسه ات رنگ تازه ای بر وجودم نقش ببندد..نگاهم کن و التماس را در چشمانم بخوان که من از نگاه تو لبریزم..بخوان که بودنت را التماس میکنم..

آغشته به تو میشود ، روحم.. نفسم.. بند بند وجودم..
وقتی در حصار دستانت بوسه بارون میشوم..

بی هیچ دلیلی دوستت دارم ، تا نقض کنم قانونی را که هنوز علت میطلبد..!
فاصله بین بهشت و جهنم زندگی من ..تنها به اندازه ی فاصله ی دستان توست..در آغوش تو بودن یا نبودن..

در آغوشم بکش..
جوری که نفهمم .. تفاوت خودت با خودم را..یا ندانم این تویی یا من..

با خیالت.. حتی با خیالت ..
لبخند هست ، شادی هست ، بوسه هست ، و آغوشی هست که من در آرامش آن هر شب به خواب میروم..با خیالت "عشق" هست..برای حس خوشبختی حتی خیالت کافیست..

کاش میدانستی چه لذتی دارد وقتی ..
میشود خیانت کرد و نکرد..

دوست دارم این روی نوک پنجه بلند شدن ها رو..
و بوسیدن لبهای تورا..همان لحظه هایی که تو یک عالمه زن میشوی و من یک عالمه مرد..

خدااا جوون بذار الان بهت بگم که اون دنیا بحثمون نشه!!!
اگه فک کردی منو به عشقم نرسونی میتونی اونجا با هوریهای بهشتی جبران کنی باید خدمتت عرض کنم که محل سگم بهشون نمیزارم ..من فقط عشق خودمو میخوااااااااااام..

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]وقتی که می خندی دردلم قیامت می شود...
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نمی دانم تو بلند می خندی یا دل من بندِ خنده توست که این چنین ویران می شوم،
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هرچه هست توبخند،من آوار عاشقی را به دوش می کشم...[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت





من !



سخاوتمندانه "تو" را به قلبم هدیه میدهم..

و سخت لرزانم از هدایه ای چنان با شکوه!!

ای بهانه ی زیبای زنده بودنم :

سطرهای جا مانده از از شور و احساس قلبم را به تو تقدیم میکنم ..

و برای تو مینویسم..


برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست ..

برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست…

برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد…

برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است..

برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست…

برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است..

برای تویی که عشقت معنای بودنم است..

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است ..


دوستت دارم تا ..

نه!

دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود ندارد..

[FONT=courier new,courier,monospace]بی حد و مرز دوستت دارم..
[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]




 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
دوســـــــــــــــــــتــــــــــــــــــــ دارمــــــــــــــــــــــــــــــــ



پنهــــــ ـ ـ ـ ـــان کـــــــــــن در آغوشـــــــ ـ ـ ــت مـــــرا



مـــــــــــرا در نهـــــــــانی تریـــــــــن گوشهــــ ی آغوشــــت پنهــــــان کــــــن...



آنــــــــ ســــــوی تاریکـــــــی .. بر پهنـــــه ی زندگـــــــــــی



آنــــ جا کهـــ هـــــــــوا از رویــــــــای بهــــــار شفافــــــ تر استـــــــ و



بــــــــاران ســ ـ ـ ــرود آفتابـــــــــــ را تکـــــــــرار می کنـــد ...



راز چشـــــمهایتــ ستـــــــاره ی بختــمــــ بـــــــ ـ ـــود کهــ درخشـــــــــید



و مهــــــــتاب را در نگاهــــــــمــــ زمــــــــزمه کــــــــرد



لبهــــــ ـ ـ ـــایت خنــــــده را کهــــ ســــــــال ها در گلـــــو گمـــ شدهـــ بـــــــود را



در چهــــــــار ســـوی زمــــانــــــ دوبــــــارهـــ فریــــــاد کشــــــید


وقتـــــی دستـــــــانت را در دستــــــانم مــــــی گــــــذاری



دیـــــــــــگــــــــر بـــــهــــانــــــه ای بـــــرای یـــــک لــــــحـــــظـــــه از تـــــو جــدا شـــدن نـــــدارم



وقــــــتی مــــــرا در آغــــــــوش گرفــتـــــی



دیــــگـــــر اشـــکــــی نـــبـــود تـــا بــــر روی گونـــه هـــایــــم ســـــرازیــــر شـــــود



مــــن بــــه عــــشــــق تــــــو دل بـــــســــتـــــم



ایـــــن دل بـــــستـــــن آســــــان آست



ولــــــــــــی دل کــــنــــدن از تـــــو بــــرایــــم عــــذابـــــــــــ آور اســـــتـــــــــــــ



عــــشــــــقـــــــــیـــــــــ کــــه در قــــــلــبـــــــتــــــــــ ســــــرازیــــــــر شدهـــــــــــــ



و دنـــــیـــایـــــــــی کــــــــــه پــــــــــر از شــــــــور و امـــــیــــــد و احــــســــاســــــــ استــــــــــــــــــــ



ایــن خــاطــراتـــ شــیــریـنــیـ که ثـانـیـهـ بـهـ ثـانـیـهـ لـحـظـاتـ خوشبـخـتـیـ ما را بهـ یـاد گـار می گـذارد



دنـــیـــــــــا را بـــــــــرایـــــــمـــــــــانــــــــ زیــــــبـــــــــاتـــــــــر مــــــیـــ کـــــــــنـــــــــــــد



حــــــــــالــــ کــــــــهـ در کــنــــــارمـــ هــســـتـــیـــ حـــســـ مـــیـــ کـــنـــمـــ بـــودنـــتـــــ را



وقــــتـــیــــ مـــرا میــــان آغــــوشــــتـــــ مــیـــ گــیــــــریـــــ آرامـــــ مـــیــــ شـــــــــومــــــــــــ



از ذهــــــــــنــــــــــمـــــ دور مـیـــــ شــــــــود تــــنــــــهـــــــاییـــــــــــ و غـــــــــصــــــهـــــــــ



عـــــــشــــــــقــــــــ تـــــــــــــــو در قـــــــلبــــ مـــنـــــ و احــســـاســــ منــــ در قلبــــ تو جاریـــــ شدهـــــ



ای بهترین عشق من


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت


من به توعلاقه مندم دوست دارم با تو بخندم

دوست دارم که این چشامو با تو رو دنیا ببندم

من شبا ستاره ها رو توی چشمات میشمارم

خودمو به دست گریه روی شونت میسپارم

گریه هام از سر شوقه، شوقه این احساس زیبا

دلخوشی به با تو بودن کارمه هر شب همین جا

دوست دارم هر جا که میری با تو باشم هم قدم شم

دوست ندارم که یه لحظه از تو دنیای تو کم شم

من به تو علاقه مندم، دوست دارم با تو بخندم

..
.
.
..
تو فقط با من باش…

من قول میدهم با خودم هم قطع رابطه کنم !

..
.
..
قهر کردن بچگانه ام بهانه ایست تا :

لحظه ای بیشتر در آغوشم بمانی

زمان بوسه ات بر گونه ام طولانی تر باشد

و دستانم را محکمتر فشار دهی

وجودت بهانه ایست برای زندگی کردن و لذت بردن از آن
...
..
...
نزدیک یعنی گرمای ِ نفس َش گونه ات را گرم کند ... ،

غیر از این یعنی دور ...


...
.
...



لب بر لبت می گذارم

تا تمام کلمه های ممنوعه را

بی انکه

گفته شوند

بی انکه

شنیده شوند

لمس کنی

...
.
...
سکوت چشمانت برایم حرفهایی از عشق میگوید.
جرم عاشقی من ، دل بستن به تو است ، باور کن این شب ها قلب من بی قرار است. بی قرار هوای عاشقی.
میخواهم در کنارت عاشقانه بمانم. صادقانه قلبم را باور کن و حضور عاشقانه ات را در وجودم احساس کنم .
میخواهم همیشه یاد تو باشم حتی یلحظه از تو را نمیخواهم، قلبم عاشقانه تورا میستاید.
زندگیم..!
احساس باهم بودن چقدر زیباست.
آری زندگیم سرشار از عشق توست.
دستان تو گهواره دستان من است. وقتی دستانم را میگیری چه زیبا آرام میشود در میان آغوش دستانت. بدان قلب من همیشه عاشقانه ترین لحظه هارو با تو دارد و عاشقانه میتپد...


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
.
عشق را با تو تجربه کردم ،
امید به زندگی را در تو آموختم ،
محبت را در قلب تو یافتم ،
با هر تپش قلبم میگویم دوستت دارم










تو را از خدایی خواستم که به رحمت بی کرانش ایمان دارم پس برایم بمان
و بدان که تا بی نهایت عاشقانه دوستت دارم.





میدونم که میدونی چقد دوست دارم
میدونم که میدونی هر لحظم تو شدی
ولی می خوام بازم بگم
بگم که چشمات دنیامه
اغوشت ارامشمه
شونه هات تکیه گامه
دستات پناهمه
نفست نفسمه
پس باش
هر چند دور
هر چند کم
فقط باش
تا منم باشم
تا با تو ارامشمو بگیرم
تا با تو زندگیو بفهمم
همونجوری که عشقو با تو فهمیدم
دوست دارم

















 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=5]دوس دارم ببرمت یه جای شلوغ ,
خیلی شلوغ ,
وایستم اون وسط نگات کنم!
بگم اینارو میبینی؟
بگی آره!
بگم تو هیاهوی همه این آدما ,
بازم من چشمام فقط دنبال تو میگرده ,
دلم برای تو تنگ میشه... ♥♥
صداهاشونو می شنوی؟
بگی آره!
بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده... ♥♥
بگم حالا چشماتو ببند ,
بگو چه حسی داری!
بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه ,
بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه ..... ♥♥
[/h]
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
زندگی یعنی من، زندگی یعنی تو، زندگی یعنی ما، و یکی گشتن با همه ی آنچه که





هست، مثل دریا با رود، مثل آتش با دود، و خدا را دیدن، واز او پرسیدن، راز این



عشق که میسوزاند، همه ی هستی ما را هر دم..

زندگی یعنی نفسهای تو... زندگی یعنی صدای قلب تو...



وقتی که عاشقانه به چشمانم خیره می شوی

چشمانم دیگر سهمی از این دنیا را نمی خواهد


و تنها سهم من می شود همان چشمهای تو

که آرامش را به نگاه خسته ام باز می گرداند

قلبم از شوق نگاهت به یکباره می لرزد


و نفسهای تو راه نفسهایم را می بندد

وقتی که عاشقانه نگاهم می کنی

چشمهایت را می بینم که لبریز از شعرهای عاشقانست

اینجاست که دلم سهم بیشتری از آنها را می طلبد

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
هر روز که میگذرد بیشتر از پیش عاشقت میشوم

و همین بهانه ی من برای گفتن شعر عاشقانه ی دیگر میشود


و تمام این نوشته ها را به بهانه خواندن خواندن عاشقانه هایم می سرایم ، برای تو که تمام عمر من هستی


نیمه ی گمشده ی من تنها تو هستی و تنها خواهی ماند


تنها به عشق رسیدن به تو این انتظار را سر میکنم


تنها آرامش زندگی من تو هستی وقتی با بوسه های شیرینی که از لبانم بر میچینی


عشقم بیا و دستانت را در دستان من قفل کن تا گرمای وجودم را با تمام احساست لمس کنی


و تنها عشق است که این فاصله را پر خواهد کرد


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

باران که می‌بارد میل در آغوش کشیدنت و بوسیدنت افزون می‌شود
شعله‌های سرکش این میل جانم را می‌سوزاند.
زیر باران می‌روم و خیره به آسمان آرزو می‌کنم:ای کاش کنارم بودی دلارام من ، زیر این باران دوشادوش هم و دست در دست هم... عاشقتر از همیشه، شیداتر و دیوانه‌تر... ""فارغ از همه بایدها و نبایدهای عالم، فارغ از حس پشیمانی و پریشانی...""شاید مست مست، شاید مدهوش و مخمور، شاید... آری رها... رها از همه بندهای این جسم و این عالم، رها از همه خط قرمزها و تابلوهای ممنوع...رها از هر چه قانون و قاعده و محدوده... تو نیز عاشق‌تر و شیداتر... تو نیز مخمور و مست... عاشقانه‌ تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده‌ام تا بوسه‌ بارانت کند...

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
من زنم اما گاهی کودک میشوم...

کودک دلبندِ تـــــــــــو...

تا محکمتر در آغوشت بیارامم

همچنان به تو عشق خواهم ورزید

پشتیبانت خواهم بود

و تــــــــو مردِ مــــن

فقط مرد من

تو پادشاه تمام این عاشقانه هایی

و من ملکه ی خوشبخت و عاشق...

زیر نم نم دوستت دارم های من بمان

شاه زاده ی رویاهای من...

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت


شبانگاهان در حاليكه به نقطه اي زل زده ام

به تو فكر ميكنم



به جذبه نگاهت



لحظه اي خود را غافل از تو نمي بينم




لبانم براي معصوميت چشمانت ترانه مي سرايد



در دل غم عجيبي حس ميكنم



هرچه ميكنم نمي توانم بنويسم



آخر، نگاهم نگاهت را كم دارد...!
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت





ابرها باید بدانند که با حرکتشان آرامش ما را به هم میزنند هنگام دیدار ما....
ابرها باید باستند...
اما تو کجا هستی زمانی که دلم برایت تنگ میشود....
با لبخند به آسمان نگاه میکنم.
آیا تو هم مرا میبینی؟




 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=2]عشق رویایی من
[/h]
سلامی به گرمی عشق
سلامی به وسعت اسمانها ....
ای تجلی گاه عشق می خواهم از تو بنویسم ...
از تو که به لطافت گل یاسی، از تو که عشق را برایم معنا کردی،
میخواهم از دل خودم بنویسم...
از دلی که دیوانه وار برایت می تپد...
از دلی که لحظه ای از یادت غافل نیست،
چقدر دوری وقتی در نزدیکیهایم هستی و چقدر نزدیکی وقتی فرسنگها از تو دورم .....
کاش میدانستی لحظه هایم چقدر وجودت را تمنا می کند...
افسوس که من در دنیای تو وجود ندارم....
و افسوس که تو مرا نمی بینی
به انتظار لحظه ای خواهم ماند که مرا ببینی، مرا ببینی و عشقم را باور کنی
تنها بهانه ام برای زندگی،
من در کلبه ی تنهایی هایم تنها چشم در راه توام . . .



 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=2]درد و دل زنانه
[/h]



دوسـت دارم بارها مـزه ی لـبانت را بچـشم !
طـعم تلخی دارد !
اما هـمین که با شـیرینی لبانم حـل میشود دلنشین است . . .
چـشمانت را دوست دارم
چـشمانی که به رنـگ عـمق شـب است
و این شـب چـقدر مـرا آرام میکند !
صـدای مـردانه ات دلم را میلرزاند
گوش هایم همیشه به انتظار شنیدن حرف هایت می نشیند . . .
دسـتان بزرگ و قوی ات
مـرا یاد یک واژه می اندازد
و آن هم ” امـنیت ” است . . .
آآغـوشت همچون دریـایی پـر تلاطم است
و مـن
چـقدر غـرق شدن در این دریـا را دوست دارم . . . !
تـ ـو فـقط مـرد من بـمان
و مـن
هـم قـول میدهم تا ابـد
بـانوی تـمام لحظاتت باشم . . .


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت


تنهایم مگذار....

تو را به یاد آن روز،

تو را به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیده،

تو را به روز اولین بار دیدنت،

تو را به اولین نگاه عاشقانه،

تو را به یاد باران روز نیامدنت،

تو را به تنهایی روز رفتنت،

تو را به باران روز برگشتنت،

تنهایم مگذار....
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت




[FONT=arial,helvetica,sans-serif]قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی![/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] و باز هم تو بمانی و تنهایی[/FONT]

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عشق واسه یه زن وقتیه که از روی ناراحتی
با دستای ظریفش
روی سینه ی ستبر مردش می کوبه
مرد آروم بغلش می کنه ،
دستاشو می بوسه و میگه :
نزن گلم دستای خودت درد میگیره ...


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !!!


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
براى بغل كردن عشقت


دنبال دلیل و بهانه نباش


عاشقانه ترین احساس


زمانیست که به یک باره درآغوشش بگیری !




 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]رو تو تعصب دارم ولی ادعایی ندارم[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نمی گم خیلی خوشکلی...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چون خوشکل تر از تو زیاده[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نمی گم خیلی پولداری[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چون پولدارتر از تو زیاده[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نمی گم خیلی شیرین زبونی...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]چون خوش صحبت تر از تو زیاده[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ولی ..
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]می گم : تــ❤ــو همونی که برای من بهترینی[/FONT]


 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
هَـمیشه بـآید کَسـی باشد
کـــہ مــَعنی سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هایَتـــ را بفهمد
هَـمیشه بـآید کسـی باشد
تا بُغض‌هایتــ را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد
بـآید کسی باشد
کـــہ وقتی صدایَتــ لرزید بفهمد
کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد…
کسی بـآشد
کـــہ اگر بهانه‌گیـر شدے بفهمد
کسی بـآشد
کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے برای رفتـن و نبودن
بفهمد به توجّهش احتیآج داری
بفهمد کـــہ درد دارے
کـــہ زندگی درد دارد
بفهمد کـــہ دلت برای چیزهاے کوچکش تنگــ شده استــ
بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زیرِ باران تنگــ شده استــ
همیشه باید کسی باشد
همیشه…

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت





هــــوا را هــــــر چــــقــدر نفـــــس بــکــشـــی
بـــاز هــــــم بـــرای کــشیـــدنش بـــال بـــال میزنی...

مــثـــل تـــــــــــــو...

کـــه هـــر چــــقدر کـــه بــاشــی...

بــاز بــاید بـــاشی!

مـیـفهــمی چـــــه میگویــــم؟؟!!!

بـــــــــــــودنـــت مهــــــــــــم است...

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت

گفتم : باید بروم
گفتی : برو . من همینجا منتظرت هستم تا تو برگردی!

من هنوز چند قدم نرفته ،دلتنگت شدم و برگشتم. اما تو رفته بودی!!! سال هاست

که من در انتظار ایستاده ام تا تو برگردی.

میدانم که هرگز دروغ نمی گویی.


فقط نگرانت شده ام ........!!!!










تو اشتباه من نبودی..
سرنوشت من بودی..
دوست دارم بدانم دیگرچه چیزهایی درسرنوشت دارم…
بعدازتو،نوبت کدام بدبختیم است…
اشکالی ندارد،خدا داناست..شایدکسی صبرش بیشترازمن نبوده…
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
چه کلمه ی مظلومی است قسمت !!!!

همه ی

" نامردی ها را گردن میگیرد "

 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا