با حال ترین گندی که زدی تو زندگیت از دوران بچگی تا حالا

[آیداجون]

یه بارامتحان ساختمان داده داشتیم بعدمنم مثه خنگا سرجلسه تقلب بردم بعدکه میخواسم نگاش کنم مراقب اومد خفتم کردگفت ساعت چنده؟!منم ساعتموگذاشته بودم توجامدادیم هول شدم خواستم نگاکنم گفت این چیه...................... بعدیه عالمه گریه وزاری بدون تشریحیام پاس شدم بدترین گنددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددزندگیم بید

​

 

[r.mahsa]

این خاطره برای یکی از دوستامهه:

8سالم اینا بود با داداشم خونه تنها بودیم داداشم از من دو سالی کوچکتره بهش گفتم بیا به گلای فرش اب بدیم تا رشد کنن داداش سادمم گفت باشه
مارفتیم این اب پاشو اوردیم کل گلای فرش و اب دادیم
بعد داداشم هی میگفت اجی چرا این گلا رشد نمی کنن پس
منم میگفتم باید صبر کنیم به این زودی که نمیشههه......
بعدش مامانم اومد کلی باهام دعوا کرد منم کلییی ضاایع شدم پیش داداشم

 

[H S M 313]

مامانم تعریف میکرد بچه که بودم رفتم تو اشپز خونه قوطی 5 کیلویی روغنو ریختم زمین نشستم توی روغنا و شالاپ شلوپ داره دست میکوبم تو روغنا!!!!!!!!

 

[FARAS]

مامانم تعریف میکرد بچه که بودم رفتم تو اشپز خونه قوطی 5 کیلویی روغنو ریختم زمین نشستم توی روغنا و شالاپ شلوپ داره دست میکوبم تو روغنا!!!!!!!!

ااا مگه شما هنوزم هستی خیلی وقت بود نبودی

 

[H S M 313]

ااا مگه شما هنوزم هستی خیلی وقت بود نبودی

سلام
بله
از دور نظاره گر بودم
دیشب اومدم یه پست دادم!!!
اگه ناراحت میشید برم....

 

[FARAS]

سلام
بله
از دور نظاره گر بودم
دیشب اومدم یه پست دادم!!!
اگه ناراحت میشید برم....

نه چرا ناراحت؟ فقط دیروز یادتون کردم گفتم جکهای قشنگی میگفتین دیگه نیستین خوش اومدین

 

[H S M 313]

نه چرا ناراحت؟ فقط دیروز یادتون کردم گفتم جکهای قشنگی میگفتین دیگه نیستین خوش اومدین

مرسی
خوشحال شدم

 

[botany]

داداشم رو بغلم کرده بودم (یه سالش بود) داشتیم راه میرفتیم که چندتا بوقلمون دنبالمون کردن
(من هم که از هرگونه حیوان اهلی و وحشی میترسم) یه دفعه سرعتم رو زیاد کردم و باهم خوردیم زمین
صورتش زخمی شد خیلی گریه کردم هیچوقت یادم نمیره فرداش هم امتحان داشتم که خرابش کردم...

 

[JASMIN.S]

4-5 سالم که بود با داداشم دعوام شد شناسنامشو خط خطی و پاره پوره کردم . سه سال طول کشید تا المثنی صادر کنن

 

[shabnam...]

منم آجیم 4 5 سالش بود بردمش پارک مجتمع عمومینا که بازی کنه
نشست رو تاب گفت هل بده منم یک درصد فک نکردم این بچست بردمش تو آسمون و ولش کردم یهو دیدم یکی با جیغ تو هوا داره پرواز میکنه و بعد از چن ثانیه دمر رو ریگا افتاد
خلاصه من در حاله سکته و همه دوره آجیم جمع شدیم صورتش زخمی شد ترسیده بود
تا 2 روز بچم کابوس میدید:|

 

[JASMIN.S]

بیشتر داداشم گند میزد.همشم به ضرر من تموم میشد.من قربانی میشدم :|
.یه بار زمستون برف اومده بود هردو بچه بودیم گفت بیا بریم برف بازی.رفتیم گفت منو رو یخا هول بده.وقتی داشتم هول میدادم چون سنگین تر از من بود خودم لیز خوردم افتادم رو برفا با صورت.لب و لوچم ترکید:|
یه بارم داشتم بازی میکردیم از پله داشتم میدویدم داداشم دستمو یهو گرفت دستم موند تو دسنش خودم پرت شدم پایین:| دستم از جاش درومد .یه لخته خون روش مونده هنوزم.:|
یه بارم از سوراخ در داشتم نگا میکردم یهو اسپری سوسک کشو از اون طرف سوراخ پاشید همش رفت تو چشمم.داشتم کور میشدم:|


هعهههییییییی خدا من چقد مظلووووووومم

 

[yamaha R6]

بیشتر داداشم گند میزد.همشم به ضرر من تموم میشد.من قربانی میشدم :|
.یه بار زمستون برف اومده بود هردو بچه بودیم گفت بیا بریم برف بازی.رفتیم گفت منو رو یخا هول بده.وقتی داشتم هول میدادم چون سنگین تر از من بود خودم لیز خوردم افتادم رو برفا با صورت.لب و لوچم ترکید:|
یه بارم داشتم بازی میکردیم از پله داشتم میدویدم داداشم دستمو یهو گرفت دستم موند تو دسنش خودم پرت شدم پایین:| دستم از جاش درومد .یه لخته خون روش مونده هنوزم.:|
یه بارم از سوراخ در داشتم نگا میکردم یهو اسپری سوسک کشو از اون طرف سوراخ پاشید همش رفت تو چشمم.داشتم کور میشدم:|


هعهههییییییی خدا من چقد مظلووووووومم

خدایشش خیلی مظلومی

 

[JASMIN.S]

خدایشش خیلی مظلومی

خدایا شکرت یکی حرف مارو قبول کرد

 

[yamaha R6]

خدایا شکرت یکی حرف مارو قبول کرد

با این حرکتت به مظلومیت ایمان پیدا کردم

 

[JASMIN.S]

با این حرکتت به مظلومیت ایمان پیدا کردم

خدایا شکرت یکی به ما ایمان پیدا کرد

 

[Tik TAAk]

4-5 سالم که بود با داداشم دعوام شد شناسنامشو خط خطی و پاره پوره کردم . سه سال طول کشید تا المثنی صادر کنن

ماماااااااااااان...

من همیشه کتابای مدرسه ابجیمو پاره میکردم اون ازم بزرگتر بود ....

همشم تقصیر خودم بود ... اون همیشه مثه مظلومااااا تو اتاق درس میخوند میرفتم تو شر درست میکردم

دعوام میکرد منم میرفتم سراغ کتاباش همیشه با کتابای درب و داغون میرفت مدرسه

 

[Tik TAAk]

خدایا شکرت یکی حرف مارو قبول کرد

ماما من همیسه قبولت دالم

 

[eng-zeinab]

ماماااااااااااان...

من همیشه کتابای مدرسه ابجیمو پاره میکردم اون ازم بزرگتر بود ....

همشم تقصیر خودم بود ... اون همیشه مثه مظلومااااا تو اتاق درس میخوند میرفتم تو شر درست میکردم

دعوام میکرد منم میرفتم سراغ کتاباش همیشه با کتابای درب و داغون میرفت مدرسه

وایییییییییییییی از دست بچه های شر و شیطون اونم از نوع پسر بچش

 

[JASMIN.S]

ماماااااااااااان...

من همیشه کتابای مدرسه ابجیمو پاره میکردم اون ازم بزرگتر بود ....

همشم تقصیر خودم بود ... اون همیشه مثه مظلومااااا تو اتاق درس میخوند میرفتم تو شر درست میکردم

دعوام میکرد منم میرفتم سراغ کتاباش همیشه با کتابای درب و داغون میرفت مدرسه

خو مام بچه بودیم دیگه.مثل تو که الان نینی هستی پسرم چقد شیطون بودی مثل مامانت

 

[JASMIN.S]

ماما من همیسه قبولت دالم

فدا پسر گلم

 

[Tik TAAk]

خو مام بچه بودیم دیگه.مثل تو که الان نینی هستی پسرم چقد شیطون بودی مثل مامانت

به مامانم رفتم.....

 

[start_up]

سلام
آقا ما گند نزدیم داشتیم شنا یاد میگرفتیم
که تو قسمت عمیق بودیم

ما شجاع
بعد یه بچه خنگ ترسو جوگیر شد
پرید
نادان شنا بلد نبود آویزون ما شد
ما هی آب خوردیم آب خوردیم
آخر سر اومدیم بیرون دیدیم
همه دارن نگامون میکنن

.....................یهو بابام گفت بچه مایوت کو

نگو اینقدر آویزونمون شده مایومونم داده بر آب

 

[hadise70]

بزرگترین گند زندگیم رو سال89زدم که تاآخرزندگیم یادم نمیره


تازگیا سرکار خیلی سوتی میدم وگند میزنم

یه روز سرمون شلوغ بود منم زیاد اهل حرف زدن نیستم واون روز خیلی باید حرف میزدم رفتم تو دفتر رئیس موردی رو بهشون یادآوری کنم رفتم گفتم سلام ونگاهشون میکردم

 

["ALPHA"]

داداشم دو سالش بود و من دوم ابتدایی می خوندم یه روز قشنگ اومد نشست کنارم بعد کتاب فارسیمو دو صفحشو پاره کرد و گندو اون زد......
اونقد گریه کردم و موقع چسبوندن خط و نشون می کشیدم که بزرگ شه همین دو صفحه رو از کتاب فارسی دومش پاره می کنم
هر موقع دوم ابتدایی که می خوند کفرمو در می آوورد اون روز به یادش می نداختم و تهدید که مال تو رو پاره می کنم...........
هیچ وقت دلم نیومد پارش کنم...................

 

[JASMIN.S]

سلام
آقا ما گند نزدیم داشتیم شنا یاد میگرفتیم
که تو قسمت عمیق بودیم

ما شجاع
بعد یه بچه خنگ ترسو جوگیر شد
پرید
نادان شنا بلد نبود آویزون ما شد
ما هی آب خوردیم آب خوردیم
آخر سر اومدیم بیرون دیدیم
همه دارن نگامون میکنن

.....................یهو بابام گفت بچه مایوت کو

نگو اینقدر آویزونمون شده مایومونم داده بر آب

این خیلی باحال بود

 

[Tik TAAk]

بزرگترین گند زندگیم رو سال89زدم که تاآخرزندگیم یادم نمیره


تازگیا سرکار خیلی سوتی میدم وگند میزنم

یه روز سرمون شلوغ بود منم زیاد اهل حرف زدن نیستم واون روز خیلی باید حرف میزدم رفتم تو دفتر رئیس موردی رو بهشون یادآوری کنم رفتم گفتم سلام ونگاهشون میکردم

حدیث تو از سال89 رفتی سرکار؟؟؟ پس چرا نگفتی به ما؟؟؟؟

خب بگذریم ... از سوتی های جدیدت بگو ببینم....

بذار یه داستان واست تعریف کنم بخندی.....

اقا ما وقتی تازه عضو شدیم تو سایت محمدرضا (انجمن خودمون)

اومدم این عکسو گذاشتم.... دخترا هم خیلی عصبانی شده بودن...

محمدرضا همش میخندید...دو روز بعد که رفتم دانشگاه دیدم همه دخترا چپ چپ نگام میکنن

خو من چه میدونستم اینا همونان......

 

[hadise70]

حدیث تو از سال89 رفتی سرکار؟؟؟ پس چرا نگفتی به ما؟؟؟؟

خب بگذریم ... از سوتی های جدیدت بگو ببینم....

بذار یه داستان واست تعریف کنم بخندی.....

اقا ما وقتی تازه عضو شدیم تو سایت محمدرضا (انجمن خودمون)

اومدم این عکسو گذاشتم.... دخترا هم خیلی عصبانی شده بودن...

محمدرضا همش میخندید...دو روز بعد که رفتم دانشگاه دیدم همه دخترا چپ چپ نگام میکنن

خو من چه میدونستم اینا همونان......

بله یادمه فکر کنم خودمم مراحل دانشجویی پسرا رو گذاشتم برات


سال89 یه گند دیگه زدم

از89به صورت رسمی نرفتم سرکار از گذشته تدریس خصوصی دوره راهنمایی می کردم،گاهی هم کار کامپیوتری

 

[غزاله20]

منم رفتم یه بار برای یکی خیلی علمی حرف بزنم کلی براش توضیح دادم
راجع به رشتمون اخرش بش گفتم تخصصه فلانو بگیری
دیگه نون تو آجره
....
آقا طرف 20 ثانیه هنگ کرد بعد 2ساعت باهم خندیدیم

 

[parmehr]

منم رفتم یه بار برای یکی خیلی علمی حرف بزنم کلی براش توضیح دادم
راجع به رشتمون اخرش بش گفتم تخصصه فلانو بگیری
دیگه نون تو آجره
....
آقا طرف 20 ثانیه هنگ کرد بعد 2ساعت باهم خندیدیم

باحال بود

 

[BARBYBOY]

اصلا نمیشه گفت...!!