ali.k
عضو جدید

باران می بارد و دلَت را نقاشی می کند به رنگِ آبی.
مهربانتر می شوی و بغضِ خاطره در هوایِ دلَت خُرد
می شود.
چند نفسِ عمیق،فنجانی قهوه و یک مُشت حسرتی که
دوباره با تو درد دل میکنند.
نازِ پنجره را می کِشی و از چَشمانَش به تماشا
می نشینی
قدمهای گذشته را .
رویاهایت بویِ باران می گیرد و غربتِ آسمان دلَت را
نرمتر می کند.
عاشق می شوی به تمامِ عشقهای زمینی و غیرِ زمینی
و به تمام نفسهایت حسودی می کنی.
کاش دراین قحطیِ عاطفه هم دلهامان
بارانی بماند و قصه از عشق و باران بداند.