zahra mohsenian
کاربر بیش فعال
جوری میترسونمش که دیگه از یک کیلومتری خوابم رد نشه
جوری میترسونمش که دیگه از یک کیلومتری خوابم رد نشه
بهش میگم چیکار ب کار مردم داری.اینجــــآرُ دیگـــه بیخـــیال مـــوید بودن شـــو
پ ن پ شوما رو باشمتو برو خـــود را بآش
چقد خشندیگـــه پاتــــُ تو خــوابــــ من نذار
.
.
.
قبض روح میشم.اینجوری
بهش میگم من مامور شدم ک فقط تو رو عذاب بدممیگم تو اینهمه آدم کس دیگه ای نبود بیاد به خوابم؟
با غلتک از روش رد میشدمدوتا پس گردنی ، چندتا مشت و دوتا کشیده نثارش میکردم
مجبورش میکنم با بینیش بارفیکس برهیه گوش مالی خوبش میدم
با خواب خداحافطی میکنم برای همیشه...مث جغد میشم
بهش میگم خواب من خونه خاله س ک هی میای تو خواب منهیچی دوست دارم ببنیم چه شکلیه خخخ
بهش میگم خواب من خونه خاله س ک هی میای تو خواب من
مجبورش میکنم با بینیش شنا برهتو خواب یه پارچ آب یخ میریزم تو سرش
.
.
.
پ.ن: کم پیدا که نه... از بعد بی معرفتی باشگاهیا تقریبا مونقرضم :/
مجبورش میکنم با بینیش شنا بره
از گیساش آویزونش میکنممیزنم تو گوشش