اينجا نظر خواهي است درباره مرگ !!!!!

nader100

عضو جدید

سرنوشت من اين است كه پس از مرگ دوباره به دنيا بيايم . فريدريش ويلهلم نيچه
 

nader100

عضو جدید

بن و ریشه هستی مانند گردونه ای دوار است که همه چیز را گرد رسم کرده است برسان : گردش روزها ، چرخش اختران و ستارگان ، چرخش آب بر روی زمین ، زایش و مرگ ، نیکی و بدی ، گردش خون در بدن ، حرکت اتم و ... ارد بزرگ

 

30مین

عضو جدید
رنج هست، مرگ هست، اندوه جدايي هست،
اما آرامش نيز هست، شادی هست، رقص هست،
خدا هست.
زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است.
زندگی همچون رودی بزرگ كه به دريا می رود،
دامان خدا را می جويد .
خورشيد هنوز طلوع ميكند
فانوس ستارگان هنوز از سقف شب آويخته است :
بهار مدام می خرامد و دامن سبزش را بر زمين مي كشد :
امواج دريا، آواز می خوانند،
بر ميخيزند و خود را در آغوش ساحل گم ميكنند.
گل ها باز می شوند و جلوه می كنند و می روند .
نيستی نيست .
هستی هست .
پايان نيست.
راه هست.
تولد هر كودك، نشان آن است كه :
خدا هنوز از انسان نااميد نشده است . رابني
 

30مین

عضو جدید
گاهی اوقات مرگ بازی غایم موشک دارد. به این طریق که ناگهان از گوشه ای به در آمده گریبان شخصی را که هیچ به مرگ فکر نمی کرد می گیرد و او را با خود می برد. این است یکی از تفریحات او !!! . موريس مترلينگ
 

gasem

عضو جدید
وقتی به زندگی فکر میکنی مرگ یادت نمیاد
چون تو برای به دنیا اومدن فکر نکردی!
 

mojtaba_81

عضو جدید
همونجوری که به دنیا میای ... همونجورم میمیری...
به نظر من وقتی بمیریم همه تعجب می کنیم که ای بابا این بود قضیه ... باید حواسمون رو جمع کنیم که وقتی مردیم سرمونو به دیوار نکوبیم که ای بابا من چه جوری فکر میکردم ... نگو اینجا همونجوریه که قبلا بودم ...
مرگ خوبی رو برا همه آرزو می کنم ...
 

...pianist

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرگبراي هر كس يه رنگه. براي يكي سفيد براي ديگري سياه و...
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو نوع مرگ داریم ، یکی همونه که می برن آدمو خاکش می کنن یکی دیگه هم مرگ در هنگام حیات جسمیه!

وقتی اولی سراغ آدم بیاد تو یه آن می کشه و راحت می کنه! بعدش تو اون دنیایی و به تصورات قبل از مرگت می خندی

اما دومی خیلی ناجوره........ ذره ذره نابودت می کنه! وقتی از اطرافت ناراضی باشی وقتی از خودت ناامید باشی وقتی افسرده باشی گاهی احساس می کنی زندگی دیگه اینورا جریان نداره..... به خاطر همینه که میگن مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت :redface:

من که می گم آنا مردن و از دنیا رفتن خیلی راحته حتی اگه تو جوونی باشه... فقط این بازمانده ها هستن که آسیب می بینن!
تنکس نداشتم بزنم ولی خیلی قشنگ بود:gol:
 

mehrshad53

اخراجی موقت
مرگ فقط به صورت زیر:
1-برخورد با دیوار بتونی با سرعت 231 کیلومتر بر ثانیه!
2-افتادن از ساختمون 148 طبقه به بالا!
3-تیر در مغز

کلا مرگ سریع....
خیلی هم پیر نشم ترجیحا...
بعد از مرگ هم که مثل قبل از تولده...خبری نیست..
 

ghazaliii

عضو جدید
من مرگ و اون دنیا را کامل دیدم و فقط میگم آرامشی که اونجا داری عمرا داشته باشی و واقعا جون دادن سخته اما خوبه
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينجا نظر خواهي است درباره مرگ !!!! اگه دوست داريد نظر بديد !

تا به حال به مرگ فكر كرديد ؟


به نظرتون مرگ چه رنگيه ؟


اگه بهتون بگن كه چند روزي براي زنده موندن فرصت نداريد :


چه حسي پيدا مي كنيد ؟


آيا تا به حال فكر كرديد كه در يه همچين شرايطي چه كارهايي داريد كه بخوايد انجام بديد ؟


تو اين جور مواقع همه يا اكثر آدما به فكر اين ميافتن كه دل كسايي رو اگه شكوندن دلشون رو به دست بيارن و به قولي حلاليت بطلبن ( تا به حال فكر كرديد كه اين آدما تو زندگي شما چه كسايي مي تونن باشن ) ؟
و...


دوستان هر چي كه درمورد مرگ به نظرتون مي رسه بنويسيد .

مرگ :

آنگاه الميترا به سخن درآمد و گفت : اكنون از مرگ مي خواهيم بپرسيم .


و او گفت :

راز مرگ را مي خواهيد بدانيد .

اما چگونه آن را خواهيد يافت جز آنكه آن را در جان هستي بجوييدش .

بوف كه چشمهايش در شب بينايند و روز را كور است ، راز نور را پرده پس نتواند زد .


اگر مي خواهيد به راستي نظاره گر روح مرگ باشيد ، جان خويش را بر بند بند حيات باز باز كنيد .


زيرا زندگي و مرگ يگانه اند ، چنان كه رود و دريا .

شناخت خاموش شما از فرا سو در بن اميدها و آرزوهاتان لنگر انداخته است ؛ و چون دانه هايي كه زير برف خواب مي بينند ،‌جانتان روياي بهار مي بيند .

به روياها اعتماد كنيد ، زيرا به دروازه ابديت راه مي گشايند .

ترس شما از مرگ لرز آن چوپان در تشريف پادشاه است آنگاه كه شاه دستي به مهر بر سرش مي نهد .

آيا چوپان در بن لرزلرزش شادمان نيست زيرا مهر شاه را خواهد برد ؟

باري ، آيا از لرز لرز خويش بيشتر به لرز لرز نيست ؟

زيرا مردن چيست جز ايستادن عريان در باد و در آفتاب آب شدن ؟

و نَفَس بريدن چيست جز رها كردن نَفَس از جزر و مدهاي خستگي ناپذيرش ، كه بتواند برخيزد و بگسترد و خداوند را بجويد بي قيد و كران ؟


فقط آنگاه كه از رود خاموشا مي نوشيد به راستي آواز خواهيد كرد .

و آنگاه كه به چكاد كوه رسيديد ،‌آنك عروج خواهيد كرد .


و آنگاه كه زمين دست و پايتان را طلب كرد ، آنك به راستي رقص رقصان خواهيد بود .
گزيده اي از كتاب پيامبر ( نوشته جبران خليل جبران )

خیالت راحت بشه.اون موقعی که بمیریم همه چی تموم میشه.مثل یک خواب سنگین و بی رویا
هیچ چیزی نیست که بعدش باشه.
به خاطر همین از مرگ ذره ای نمیترسم
 
بالا