اندرزنامه علما

bahargoli

عضو جدید



حضرت آیت الله بهجت (ره) :

اگر ما به اندازه ای که بچه به مادرش اطمینان دارد به خداوند اطمینان داشتیم ،

و می دانستیم که هرچه از او بخواهیم می دهد ،

مشکلی نداشتیم و همه کار هایمان درست می شد.



 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
از گذشته و آینده ی خود خوف داشته باشیم .

از گذشته و آینده ی خود خوف داشته باشیم .



از گذشته و آینده ی خود خوف داشته باشیم .

«اِنَّ المؤمن لایُصبح الّا خائِفاً» "

مؤمن صبح نمی کند مگر در حال ترس"

نماز شب می خوانی، آدم خوبی هستی، نماز جماعت می خوانی، خمس می دهی، مکه هم رفتی، همه کارهایت را انجام دادی، معذلک باز هم باید بترسی.

مؤمن روز را هم به شب نمی رساند، مگر در حال ترس. هر چند هم آدم خوبی باشد.

برای اینکه ما بین دو راهی گیر کرده ایم. بین عمر گذشته مان، که نمی دانیم خدا با ما چه می کند؟
خطاهایی که کرده ایم، دروغ ها، غیبت ها، نگاه به نامحرم ها و...اینها را نمی دانیم نسبت به اعمال گذشته مان خدا با ما چه می کند؟
و بین مرگی که نزدیک است نمی دانیم چه کارهای می کنیم که سبب هلاکت مان می شود؟
نمی دانیم نسبت به گذشته، خدا با اعمال بدمان چه می کند و نسبت به آینده هم نمی دانیم که عاقبت به خیر می شویم یا نه؟خیلی ها بودند که آدم خوبی بودند، ولی آخر عمر بد شدند.

63455_orig.jpg
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آیت الله فاطمی نیا:
علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) از استادشان: آیه الحق سید العلماء الربانیین آیه الله العظمی حاج سیدعلی قاضی (رضوان الله تعالی علیه) نقل نمودند که ایشان فرموده اند:
تمام فیض ها از مسیر حضرت اباعبدالله (علیه السلام) به عالم می رسد؛ و پیشکار ایشان هم، حضرت اباالفضل العباس هستند!

منبع:کتاب نکته ها از گفته ها جلد اول
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
كسي كه سير خورده ، ديگر بوي سير را نَه از خود و نَه از ديگران ، احساس نمي‌كند. كساني بوي اين سير را احساس خواهند كرد كه سير نخورده باشند.

گناه نيز بوي بدي دارد كه خود گناه‌كار به علت ارتكاب گناه آن بو را احساس نمي‌كند، اما آنها كه مرتكب گناه نمي‌شوند كاملاً بوي نامطبوع آن را استشمام مي‌كنند.

آيت ا... حائري شيرازي
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
علامه ملااحمد نراقی راه نجات آدمی از شر مفاسد زبان را چنین توصیف می کنند:

«کسی از شر زبان نجات نمی یابد مگر آن را به قید شریعت مقید سازد و عنان آن را کشیده، رها نکند مگر در سخنی که نفع لازمی از برای دنیا و آخرت داشته باشد و از این جهت است که در اخبار بسیار امر به حفظ این عضو و مراقبت احوال آن وارد شده...»

نسیم سعادت، ص۱۳۲
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
گناه زهر است 

هیچ ذکری بالاتر و مهمتر از عزم پیوسته و همیشگی بر ترک گناه نیست ؛ یعنی تصمیم داشته باشید اگر خداوند صدسال هم به شما عمر داد ، حتی یک گناه نکنید ،همچنان که اگر صد سال عمر کنید ، حاضر نخواهید شد یک بار تَهِ استکانی زهر بنوسید ؛ حقیقت و واقع گناه هم ، زهر و سَمّ است .



حضرت آیت الله العظمی بهجت ره
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
نخستین گناه شاید به ناکجا آبادبکشد!اگر انسان یک گام در راه غیر رضای خدا بردارد، دیگر گامهای بعدی را نمی داندچه خواهد شد !همان گام اول ، او را به جاهایی که نمی داند، خواهد کشید .


حضرت ایت الله العظمی بهجت ر ه
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من در اتاق یک رئیسی رفتم، کار داشتم. تا در را باز کردم دیدم یک دختری حالا یا دختر یا خانم خیلی خوشگل است. تا در را باز کردم، اوه... چه شکلی!داخل اتاق رئیس رفتم گفتم: شما با این خانم محرم هستی؟ گفت: نه!گفتم: چطور با یک دختر به این زیبایی تو در یک اتاق هستی و در هم بسته است.
گفت:آخر ما حزب اللهی هستیم.
گفتم: خوشا به حالت که اینقدر به خودت خاطرت جمع است.

حضرت امیر به زن‌های جوان سلام نمی‌کرد.گفتند: یا علی رسول خدا سلام می‌کند تو چرا سلام نمی‌کنی؟ گفت: رسول خدا سی سال از من بزرگتر بود. من سی سال جوان هستم. می‌ترسم به یک زن جوان سلام کنم یک جواب گرمی به من بدهد، دل علی بلرزد. گفتم: دل علی می‌لرزد، تو خاطرت جمع است.

بعضی‌ها خودشان را از امیرالمؤمنین حزب اللهی‌تر می‌دانند.بعضی خودشان را از مراجع تقلید حسینی تر می‌دانند.

استاد قرایتی
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
چک ...

چک ...

فكر پریشان در نماز

سید هاشم امام جماعت مسجد «سردوزك» بعد از نماز منبر رفتند. در ضمن توصیه به لزوم حضور قلب در نماز فرمودند: روزی پدرم می‌خواست نماز جماعت بخواند. منهم جزء ‌جماعت بودم ناگاه مردی به هیئت دهاتی وارد شد. از صفوف عبور كرد تا صف اول و پشت سر پدرم قرار گرفت. مؤمنین از این كه یك نفر دهاتی در صف اول ایستاده ناراحت شدند. او اعتنایی نكرد و در ركعت دوم در حال قنوت، نمازش را فُرادا كرد و نمازش را به تنهایی به اتمام رساند. همان جا نشست و مشغول نان خوردن شد. چون نماز تمام شد مردم از هر طرف به او حمله و اعتراض كردند او جواب نمی‌داد. پدرم فرمود: چه خبر است؟ گفتند: مردی دهاتی و جاهل به مسجد آمد و در صف اول پشت سر شما اقتدا كرد. آنگاه وسط نماز قصد فُرادا كرده و پس از اتمام نماز، نشسته نان می‌خورد. پدرم به آن شخص گفت چرا چنین كردی؟ در جواب گفت: سبب آن را آهسته به خودت بگویم یا در این جمع بگویم؟ پدرم گفت كه در حضور همه بگو؟ گفت: من وارد این مسجد شدم به امید اینكه از فیض نماز جماعت با شما بهره‌مند شوم. چون اقتدا كردم، دیدم شما در وسط حمد از نماز بیرون رفتید و در این حال واقع شدید كه من پیر شده‌ام و از آمدن مسجد عاجز شده‌ام، الاغی لازم دارم پس به میدان الاغ فروش‌ها رفتید و خری را انتخاب كردید. و در ركعت دوم در خیال تدارك خوراك و تعیین جای او بودید. من عاجز شدم و دیدم بیش از این سزاوار نیست با شما باشم، لذا نماز خود را تمام كردم این را بگفت و رفت. پدرم بر سر خود زد و ناله كرد و گفت: این مرد بزرگی است او را بیاورید: من با او كار دارم. مردم رفتند كه او را بیاورند، ناپدید گردید، و دیگر دیده نشد.[1]



[1] .راهنمای سعادت، ص152.
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاگردی از عابدی پرسید :
 تقوا را برایم توصیف کن ؟ 

عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه میکنی ؟

شاگرد گفت : 
پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم.

عابد گفت : در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است , از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند...

اللهم ارزقنا توفیق الطاعه وبُعدالمعصیه
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
حاج آقاي قرائتي زيبا گفتند: كه تير سه شعبه يعني چه؟
تير سه شعبه به گلوي علي اصغر زدند. فرمودند: تير سه شعبه همين كارهايي است كه ما در كوچه و خيابان انجام مي‌دهيم. همين بدحجابي‌ها و رعايت نكردن‌ها است. سه شعبه دارد.
يك شعبه‌اش اين است كه خودمان گناه كرديم.
يك شعبه اين است كه ديگران را به گناه انداختيم. آن جواني كه به گناه مي‌افتد، در اين فضا به گناه مي‌افتد.

يك شعبه هم قلب امام زمان است كه نشانه گرفتيم.

وای بر ما ......
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
نماز اول وقت

نماز اول وقت

نماز اول وقت

آمد گفت می خواهم شاگرد اول باشم. گفتم نمازهایت را اول وقت بخوان.

نمازها را که اول وقت خواند، می‌گفت وقتی برای امتحان می‌رفتم، معلم‌ها

می‌گفتند تو چه  کاره ای که وقتی وارد می‌ شوی ،  قلب ما را تسخیر می‌کنی !

دوست داریم بهترین نمره را بگیری. گفته بودند مثلا کجای شیمی را خوب بلدی؟

گفتم اینجا. از همان سوال می کرد. حالا رفقا، اگر دنیا را می خواهید،

از پله آخرت شروع کنید تا از دنیایی که منتخب شماست، بهره‌مند شوید.

و الّا بهره‌مند نخواهید شد.  




آیت الله حق شناس 
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خواب بین الطلوعین

یکی از آقایان خواب دیده بود که برآورده شدن حاجت تو به دست فلانی است. به نزد او می رود و می گوید: ابتلا به هم و غم داشتیم، ما را نزد شما فرستادند. و او با خون سردی جواب می دهد:
به ما هم گفتند، اگر حاجتت را به ما عرضه داشتی بگوییم که آن  خواب بین الطلوعین را ترک کن، گرفتاری دنیایی تو رفع می شود



آیت الله بهجت
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
رهبر انقلاب

وقتی که از خون ترسیدیم، از آبرو ترسیدیم، از پول ترسیدیم، بخاطر خانواده ترسیدیم، بخاطر دوستان ترسیدیم، بخاطر راحتی و عیش خودمان ترسیدیم، به خاطر پیدا کردن کاسبی، برای پیدا کردن یک خانه دارای یک اتاق بیشتر از خانه قبلی، وقتی بخاطر این چیزها حرکت نکردیم، معلوم است، 10 نفر مثل امام حسین هم که بیایند همه شهید خواهند شد.
 

bahargoli

عضو جدید
آیت الله بهجت میفرمایند:

اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم حالمان به انکار و تکذیب و استهزاء به آیات الهی به جایی می‌رسد که از رحمت خدا ناامید می‌شویم. تمامی ابتلائات و مشکلات به اختیار خود ما پیش می‌آید یعنی چون ما اطاعت خدا را به اختیار خود ترک می‌کنیم و معصیت او را اختیار می‌کنیم به ناچار سزای کارهای ما گرفتاری و بلا برای ما است.

اگر کمی از راه منحرف شویم شیاطین جنی و انسی بر ما مسلط می‌شوند اگر کسی راه نجاح و فلاح را پیدا کرد آسوده خاطر باشد که غرض همان است؛ عملاً پیمان ببندیم که در راه خدا باشیم و عزم بر خلاف نداشته باشیم و به گناهان صغیره نیز نزدیک نشویم.

جماعتی از اینجانب طلب موعظه و نصیحت می‌کنند اگر مقصودشان این است که بگوییم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر بگوییم و بشنوند عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.

کوچک و بزرگ باید بدانیم که راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است و بندگی در ترک معصیت است در اعتقادات و عملیات. آنچه را که دانستیم عمل کنیم و در آنچه که ندانستیم توقف و احتیاط کنیم تا معلوم شود.


ترک معصیت در اعتقادات و عملیات و نماز اول وقت، کافی و وافی است برای وصول به مقامات عالیه اگرچه هزار سال عمر کنی!

 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
روایت اول: به نقل از فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی

شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که :در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟

امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که:

بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی.

و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی.

و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد

و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛

سوره طلاق (آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است ) را می‌خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.



روایت دوم:آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی:

امام و مرحوم ابوی بالا سر حضرت امام رضا علیه‌السلام، آشیخ حسنعلی را می‌بینند. می‌آیند که با ایشان صحبت کنند، ایشان زیارت می‌خواندند و اشاره می‌کنند بروید جلوی مدرسه حاج ملا جعفر، زیارت را که خواندم، به آنجا می‌آیم.به آنجا می‌آیند و ظاهراً امام به ایشان می‌گویند: «شما را به این حضرت رضا علیه‌السلام قسم می‌دهیم که علم کیمیا را به ما یاد بدهید». ایشان می‌گویند: اگر همه کوه‌های عالم را طلا کنید، آیا اطمینان دارید که از آنها سوء استفاده‌ای نشود؟»امام می‌گویند: «نه، اطمینان نداریم. می‌گویند: پس چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید.این را نشنیده بودم، بعداً از اخوی بزرگ حاج آقا موسی شنیدم و کاملش را برایم بیان کردند.ایشان می‌گویند آشیخ می‌گفتند اول آیة‌الکرسی می‌خوانید، بعد تسبیحات حضرت زهرا«سلام الله علیها»، بعد سه تا قل هو الله و سه صلوات و سه مرتبه « وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا » سوره طلاق، آیات 2و3 » پدرم می‌فرمودند بعد از آن دیگر هیچ وقت محتاج نشدم.



روایت سوم: به نقل ازمرحوم آیت الله بهجت (ره)

آیت الله محمدی ری شهری: در تاریخ 19/3/1383 (۲۵ شوال ۱۴۲۵ ) خدمت مرحوم آیت الله بهجت رسیدم. حال ایشان بهتر از ملاقات قبلی بود. فرزند ایشان گفت که ماه رمضان را روزه گرفته‌اند.در مورد دیدار امام خمینی با شیخ حسنعلی نخودکی در جوانی و دستور العمل ایشان به امام - که بعد از هر نماز، سه بار سوره توحید و سه بار صلوات و سه بار آیه «و من یتق الله ...» را قرائت کند - پرسیدم.پاسخ دادند : «ایشان با سید احمد زنجانی، پیش آقای شیخ حسنعلی نخودکی می‌روند و از او علم کیمیا می‌خواهند. ایشان جواب می‌دهد که : آیا متعهد می‌شوید که آن را در غیر آنچه مرضی خداوند متعال است، مصرف نکنید؟هیچ یک، متعهد نمی‌شوند. بعد می‌گوید : چیزی می‌دهم که بهتر از کیمیا باشد. و آن دستور العمل را می‌دهد». آیت الله بهجت، ترتیب اذکار را دقیق به یاد نداشتند؛ ولی فرمودند : «در بحار هست؛ اما مرحوم نخودکی، بخشی از آن را اخذ کرده است».آیت الله بهجت اضافه کردند : «شاید اگر آقای خمینی به آقای نخودکی می‌گفتند که کیمیا را با استخاره مصرف کنیم، به آنان می‌داد».شیخ حسنعلی به امام فرموده بود که این دستورالعمل برای انجام شدن هر خواسته‌ای، مناسب است.



روایت چهارم: به نقل از آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی (ره)

این جانب (آیت الله محمدی ری شهری) قبلاً از برادر بزرگوارم حجت الاسلام و المسلمین آقای علی اکبر الهی خراسانی شنیده بودم که با یک واسطه از آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی نقل کردند که :امام خمینی در جوانی همراه با یکی از رفقایش در مشهد با شیخ حسنعلی نخودکی، ملاقاتی داشته و از ایشان تقاضایی نموده است. آقای نخودکی هم به ایشان گفته : پس از هر نماز واجب، سه مرتبه سوره توحید را بخوان و سه بار صلوات بفرست و سه بار آیه «و من یتق الله یجعل له مخرجا» و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا «را قرائت کن.».امام فرموده بوده که : رفیق ما به صورت منقطع به این توصیه عمل کرد؛ ولی من از آن موقع تاکنون، آن‌را ادامه داده‌ام و هر چه دارم، از آن دارم.البته در نقل از حاج آقا مصطفی، رفیق همراه امام، سید محمد صادق لواسانی گزارش شده؛ اما نقل صحیح، همان است که آیت الله بهجت فرموده‌اند.



روایت پنجم: به نقل از آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی

آیت الله محمدی ری شهری: همچنین در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۸، تلفنی از حضرت آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی جریان درخواست امام و مرحوم شیخ حسنعلی در حرم حضرت رضا «علیه‌السلام» را پرسیدم. ایشان فرمود :"خودم این جریان را از پدرم (آیت الله سید احمد زنجانی) نشنیده‌ام؛ ولی طلبه‌ای به نام سید صادق ... نقل کرد که : خوابی دیدم و به نماز پدرتان رفتم. دیدم که بر سر قبر قطب راوندی، برای ایشان فاتحه می‌خواند. به ایشان گفتم : شنیده‌ام کیمیا دارید؟ فرمود : بیا برویم صبحانه منزل! با هم رفتیم. بعد برایم تعریف کردند که یک سال با آقای خمینی، در مشهد بودیم. حرم، مشرف شدیم. شیخ حسنعلی هم مشغول بود و از روی مفاتیح _ که گویا تازه چاپ شده بود _ زیارت می خوند. ایشان (آیت الله خمینی) به او گفت : تو را به این حضرت، حاجتی دارم. شیخ گفت : سید بگذار زیارت کنم. بعد... قرار شد سر قبر شیخ حر عاملی با هم صحبت کنیم. شیخ وقتی زیارتش تمام شد، آمد.».خواسته آیت الله خمینی گویا کیمیا بوده است. شیخ پرسید : اگر علم کیمیا داشتید و قدرت این را داشتید که کوه‌های دنیا را طلا کنید، مطمئن هستید که از این علم، سوء استفاده نمی‌شود؟ ایشان جواب دادند : نه.ایشان فرمود:اگر مطمئن نیستید، من چیزی را می‌گویم که {دیگر } مشکل مالی نداشته باشید و خطر هم نداشته باشد:بعد از هر نماز، سه بار «قل هو الله احد» را بخوانید. بعد، سه بار صلوات و سه بار آیه «و من یتق الله» تا «قد جعل الله لکل شیء قدرا» را تلاوت کنید.حاج آقا موسی اضافه کردند که :پس از این جریان، یک وقت پدرم این جریان را برای کسی نقل می‌کرد که من، آخرهای آن را از ایشان شنیدم.



روایت ششم: به نقل از آقای مقدادی (ره) فرزند مرحوم نخودکی

آیت الله محمدی ری شهری: یک نکته هم اضافه می‌کنم که از پسر شیخ نخودکی، آقای مقدادی (حاج شیخ علی مقدادی اصفهانی- متوفای ۱۳۸۸/۱۲/۲۷) با واسطه شنیدم که قبل از سوره توحید، آیة الکرسی را اضافه کنند و گفتند که این مطالب در روایتی آمده است.اگر چه برخی، این اضافه را از فرزند مرحوم نخودکی نقل کرده‌اند، ولی آقا (آیت الله بهجت)، فرمود : «به گمانم او در شرحی که برای پدرش نوشته، این اضافات را نیاورده است» و مقصودشان کتاب نشان از بی نشان‌ها بود.



منبع: کتاب زمزم عرفان، نوشته آیت الله محمدی ری
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و​
راه بندان شد،

بدان خدا کرده است؛

زود برو

با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی

که راهم را بستی؟

هر کس گرفتار است،


در واقع گرفته ی یار است.

حاج اسماعیل دولابی

 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یکی از شاگردان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گفت:
بعداز فوت مرحوم شیخ،ایشان را در خواب دیدم، از او سوال کردم در چه حالی؟
گفت : فلانی من ضرر کردم !!
گفتم شما ضرر کردی ؟! چرا ؟!

فرمود: زیرا که خیلی از بلاها که بر من نازل می شد با توسل آنها را دفع می کردم،
ایکاش حرفی نمی زدم چون الآن می بینم برای آنهایی که در دنیا بلاها را تحمل
می کنند در اینجا چه پاداشی می دهند ......




(برگرفته از کتاب کرامات معنوی:سیدعباس موسوی)
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
تربیت در محیط رفاقتی/ حاج اقا مجتبی تهرانی
بسم الله الرحمن الرحیم...تا من می‏آیم حرفی بزنم، می‏گوید: پشت سر مردم حرف نزن! این کار حرام است عزیز من!
تا می‌خواهم کاری انجام دهم، سنگ جلوی پایم می‏ اندازد، ولی سنگ‏ هایش، سنگ‏ های الهی است.
پاپیچم می‏شود ولی برای این است که من خلافی را مرتکب نشوم.
آیا با این آدم رفاقت می‌کنی یا با کسی که خودش خوب است و کاری به کار تو ندارد؟! خودت می‌فهمی که این رفاقت هر چند که سنگ‌اندازی دارد، ولی به نفع تو است. این موجب نشود که تو رابطه‏ ات را با او قطع کنی.
این به نفع تو است که او در هر جایی تو را نهی از منکر کند. دوستی باید فی الله باشد، یعنی برای انجام دستورات خدا باشد وگرنه ضرر دارد.
از افرادی که برای تو از نظر الهی، نقش سازندگی دارند، نباید فرار کنی! دوستی برای خدا در بعد اجتماعی یعنی همین که با چنین افرادی رفاقت کنی.
 ما در روایت داریم که دوست بدار کسی را که با تو کلنجار می‏رود؛ برای این‌که تو را اصلاح کند.
 این اعتراض‌ها و بگو مگوها موجب نشود که پیوند دوستی الهی شما با یکدیگر تضعیف شود.
 آدمی باش که اگر در رفاقت و دوستی، برخوردهایی پیدا شد که در راستای اوامر الهی بود، دست از این رفاقت نکشی!

علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «أحبِب فِی اللهِ مَن یُجَاهِدُکَ عَلَی صَلاحِ دِینٍ»؛ کسی که برای نفع دینت با تو کلنجار می‏رود را در راه خدا دوست بدار!
«وَ یَکسِبُکَ حُسنَ یَقِینٍ». و کسی را دوست بدار که باعث می‌شود یقین نیکو پیدا کنی! البتّه این قسمت مربوط به جنبه‏ های درونی است.

یعنی او کاری می‏کند که تو را از نظر بعد معنوی و پیوند الهی درست می‏کند، یقینت را محکم می‌کند.
کلنجار رفتنش موجب نشود که دوستی بر محور الهی شما ضربه بخورد. برخوردهای ظاهری با خواسته‏ های نفسانی نمی‏سازد.
لذا مواظب باش که به خاطر نفس، دوستی الهی را کنار نگذاری و قطع پیوند در راه هوای نفس نکنی! ... محیط رفاقتی نقش سازندگی‏ اش از دو محیط قبلی(خانوادگی و شغلی)، اَقوی است؛ آن هم نسبت به تمام ابعاد وجودی انسان.
لذا در محیط رفاقتی از آنجا که رابطه تنگاتنگ وجود دارد و این رابطه محبّت را در پی دارد، باید محور محبّت خدا باشد. رفاقت‏ها باید برای خدا باشد.
رابطه برای خدا، قطع رابطه هم برای خدا! آنجا که می‏بینم من نمی‏توانم کسی را درست کنم و بلکه او ممکن است من را خراب کند، انسان بایدرابطه‌اش را قطع کند.
این یعنی همان معیاری که روایات به دست ما داده است: «الحبُّ فی الله و البغضُ فی الله». حاج آقا مجتبی تهرانی
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
نبات متبرک

مسئول چراغهاي آستانه مقدس حضرت رضا عليه السلام ( در آن دوران ) نقل کرده است :
آقاي دولتشاهي رئيس تشريفات آستانه، مدتي مرا از کار برکنار کرده بود، روزي در صحن مطّهر خدمت مرحوم حاج شيخ حسنعلي(ره) رسيدم و از حال خود به او شمّه اي عرض کردم. نباتي مرحمت فرمود که در چاي به دولتشاهي بخورانم. گفتم: اينکار براي من ميسر نيست .
فرمودند: تو برو خواهي توانست، بيدرنگ به دفتر تشريفات رفتم. پيشخدمت مخصوص دولتشاهي بدون مقدمه به من اظهار کرد: اگر مي خواهي چيزي به « آقا» بخوراني، هم اکنون وقت آن است .
من نبات را به وي دادم، در چاي ريخت و نزد «آقا» بردم. از دفتر به صحن آمدم. چند لحظه نگذشته بود که دولتشاهي مرا نزد خود احضار کرد و کار سابقم را مجدداً به من واگذاشت .
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
tahoora62 نظر یکی از علما در مورد افراد بی حجاب تالار اسلام و قرآن 4

Similar threads

بالا