اندرزنامه علما

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
حضرت آیت ا... شیخ محمدتقی آملی درباره نماز بی توجه فرمودند:

«نماز بی روح یعنی بی توجه و التفات به حق، تنها کاری را که می کند تکلیف را از گردن صاحبش ساقط می کند؛ لکن مقام و منزلتی را در نزد خدا دارا نخواهد شد و نمازی که روح نداشته باشد مانند آن است که شخصی، مردار گندیده ای را نزد پادشاه به تحفه برد و از او تقاضای قبولی آن را داشته باشد! کلیه اعمال صادره از ما باید دارای مغز و روح باشد والا فایده ندارد.»




باران فیض-ص 102
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آیة الله نصرالله شاه آبادی نقل می کنند :
موضوع دیگری که مرحوم والد به آن عنایت ویژه ای داشتند و آن را در قرب به حق مؤثر می دانستند، بیداری شب و سحر خیزی بود…

می فرمودند:

« اگر برای نافله ی شب بیدار شدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می کند.»
همچنین می فرمودند:
« بیداری سحر، هم برای مزاج مادی مفید است و هم برای مزاج معنوی.»



در منبرهایشان مکررا” می فرمودند:
« برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد.»
======




برگرفته از حکایات صالحین
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلامی تکان دهنده از آیت الله مجتبی تهرانی (ره)
ا گر انسان کامل بخواهد به شکل مکتوب در آید صورتش می شود قرآن کریم، همانگونه که امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام قرآن ناطق بودند،
حال اگر این قرآن قرائتش و تفکر در آیاتش قلوب ما را متحول نمی کند، شک نکنید که زیارت انسان کامل، حضرت حجت هم قلوب ما را متحول نخواهد کرد!!
اگر می خواهید حال خود را هنگام ملاقات حضرت حجت بدانید ببینید الان در ملاقات با قرآن چه حالی دارید! اگر مشتاق قرآنید می توانید امیدوار باشید که مشتاق حضرت حجت حقیقی هم هستید و گرنه اگر قرآن نزد شما مهجور است و با آن انسی ندارید و فکر می کنید که مشتاق حضرت حجت هستید، آن شخص امام زمان، زاده وهم و خیال خودتان است.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
شيخ طوسى قدس الله سره نقل فرموده كه : حسين بن محمّد عبداللّه از پدرش نقل نمود، كه گفت :در مسجد جامع مدينه نماز مى خواندم مردان غريبى را ديدم كه به يك طرف نشسته با هم صحبت مى كردند.

يكى به ديگرى مى گفت : هيچ مى دانى كه بر من چه واقع شده ، گفت : نه !
گفت : مرا مرض داخلى بود كه هيچ دكترى نتوانست آن مرض را تشخيص ‍بدهد تا ديگر نا اميد شدم.

روزى پيرزنى بنام سلمه كه همسايه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت ديد گفت اگر من تورا مداوا كنم چه مى گويى ؟ گفتم! به غير از اين آرزويى ندارم.

به خانه خود رفته و پياله اى از آب پر كرده و آورد و گفت : اين را بخور تا شفا يابى من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحيح و سالم يافتم ، و از آن درد و مرض در من وجود نداشت تا چند ماه از آن قضيّه گذشت و مطلقا اثرى از آن مرض در من نبود.

روزى همان عجوزه به خانه من آمد، به او گفتم اى سلمه بگو ببينم آن شربت چه بود كه به من دادى و مرا خوب كردى ! و از آن روز تا به حال دردى احساس نمى كنم و آن مرض برطرف گرديد .

گفت: يك دانه از تسبيحى كه در دست دارم پرسيدم ، كه اين چه تسبيحى بود، گفت : تسبيح از تربت كربلا بوده است كه يك دانه از اين تسبيح در آب كرده به تو دادم .

من به او پرخاش كردم و گفتم : اى رافضه (اى شيعه) مرا به خاك قبر حسين مداوا كرده بودى ، ديدم غضبناك شد و از خانه بيرون رفت و هنوز او به خانه خود نرسيده بود كه آن مرض بر من برگشت ، و الحال به آن مرض گرفتار و هيچ طبيبى آن را علاج نمى تواند بكند، و من بر خود ايمن نيستم و نمى دانم كه حال من چه خواهد شد.

در اين سخن بودند كه مؤذّن اذان گفت ما به نماز مشغول شديم و بعد از آن نمى دانم كه حال آن مرد به كجاست و چه به حال او رسيده است
 

nafis...

مدیر بازنشسته

.
.
.
.
:gol:
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت در حاشیه قرآن شخصی خود دستور عمل زیبایی را نوشته بودند که در ادامه می خوانید:

هر کس در بین الطلوعین یعنی بین فجر کاذب و فجر صادق ( ۵ دقیقه قبل از اذان صبح تا ۵ دقیقه بعد از اذان) این ذکر را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده میشود ولو اگر تشرف به خدمت امام زمان (عج) باشد:

صلوات (۱۴ بار)


یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی (۴۰ بار)

صلوات (۱۴ بار)
 

nafis...

مدیر بازنشسته
امام حسن مجتبی (ع) فرمود: "خدا عبدش را در خلقشمخفی کرده است
یعنی قشنگ‌ها را مخفی کرده است؛
شما احتیاطاً به همه‌ی خلق احترام بگذار، سلام کن، شاید به عبدِ خدا برخورد کردی!!!
.
.
.
"
عارف بزرگ، حاج اسماعیل دولابی"
:gol:
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
زیارت اهل قبور/ فاتحه ای نثار آقا شیخ محمد حسین زاهد

نفت فروشی که زاهد زمانش شد

مرحوم آقا در منزل مردی به نام حاج آقا کلاهدوز، رو به روی حمام نقلی مستأجر بود. هر ماه رأس موعد مقرر، اجاره بها را پرداخت می کرد. هر چه آقای کلاهدوز می گفت: "آقا، من خانه را به عنوان اجاره به شما نداده ام، شما نمی خواهد اجاره بدهید." آقا توجهی نمی کرد و ماه به ماه اجاره منزل را پرداخت می کرد و می فرمود: «اگر از من اجاره نگیری از این جا می روم و اگر این مقدار کم است، از این جا بروم. چون بیشتر از این توان پرداخت ندارم.»

آقای کلاهدوز می گفت: حالا که اصرار می فرمایید، لااقل در طبقه بالا که تمیزتر است، ساکن شوید. ولی در جواب می شنید: «پول اجاره طبقه بالا را ندارم و جایی که نتوانم اجاره اش را بدهم، نمی نشینم.»

*

یکی از افرادی که آن موقع کودک بود، نقل می کند: «محل بازی ما معمولا" جلوی مسجد بود طبق معمول هم سر و صدا داشت. روزی هنگام بازی، کسی از طرف آقا آمد و گفت: آقا فرموده اند: بزرگ‌تر بچه ها نزد من بیاید، بعد از مشورت، بچه ها مرا انتخاب کردند. رفتم خدمت ایشان. وقتی خدمت ایشان رسیدم، خیلی احترام گذاشت، بعد فرمود: داداشی نمی خواهی با من رفیق بشوی، با این کلام خیلی در دلم ذوق کردم و مجذوب ایشان شدم. فردا شب تمام بچه های محل را به مسجد بردم، یادم نمی رود صحنه خیلی جالبی اتفاق افتاد، همه صف اول ایستاده بودیم و در همان حال بازی‌گوشی می کردیم و هم‌دیگر را هل می دادیم. بالاخره صبر یکی از نمازگزاران تمام شد و فریاد زد مسجد جای بازی نیست و ما خیلی ترسیدیم، آقا ابتدا آن شخص را آرام کرد. بعد از آرام شدنش برای اینکه اهمیت کار را به او بفهماند، فرمود: اگر من و شما را سر خیابان لاله زار رها کنند، مستقیم به مسجد امین الدوله می آییم، اما این بچه ها در طول مسیر ممکن است ده جا گیر کنند، دام های شیطان گسترده است، با این وضعیت باید این بچه ها را جذب مسجد کنیم.»

*

او را به نام شیخ محمد حسین نفتی، و بعدها زاهد می شناختند. او ابتدابه شعل نفت فروشی مشغول بود و در آن سال‌ها نیز مردی مومن و بی رغبت به دنیا بود و گاه به گاه در درس مرحوم آقا سید علی مفسر حاضر می شد.

یکی از این روزها که با چرخ نفت فروشی گذارش به کنار مسجد جامع تهران افتاده بود، دقایقی در پای درس آیت الله مفسر نشست، ولی درآن مجلس یک‌باره انقلاب و جرقه ای الهی در قلب و جانش پیدا شد و به طور قطع تصمیم گرفت تا از آن به بعد به فراگیری علوم دینی بپردازد و به سلک روحانیت در آید و یکی از تبلیغات‌چی های خدای رب العالمین باشد. ابتدا به مدت یک سال و نیم در مشهد و بعد چند سالی در تهران به طلب علم و فضیلت پرداخت. سال‌های تحصیل کم بود اما بسیار پربار، به‌طوری که مرحوم زاهد در میان مدرسین تهران، یکی از بهترین و دقیق ترین مدرسین ادبیات عرب به حساب می آمد.

مرحوم زاهد در خواندن ادعیه وارده از ائمه معصومین بسیار توانا بود و صدایی گیرایی داشت و در تمام ماه رمضان، مجالس دعا و احیا برقرار می کرد. بسیاری از مومنین خودشان را از اطراف و اکناف به مسجد امین الدوله می‌رساندند تا از مجالس ایشان بهره مند شوند.

آقا شیخ مرتضی زاهد و آقا شیخ محمد حسین زاهد هیچ نسبت فامیلی با هم ندارند و هر دو بزرگوار به علت زهد و تقوای واقعی از سوی مردم ملقب به زاهد شده اند. این دو بزرگوار هر دو در سال ۱۳۳۱ هجری شمسی از دنیا رفته ان
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
مرحوم شیخ عبدالکریم حامد از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط می فرماید: «اقرار به گناه و تقصیر در پیشگاه خدا خوب است. در زمان های سابق اگر کسی بیست سال عبادت می کرد او اسمش عابد بود و معتقد بودند چنین فردی مستجاب الدعوة است. شخصی بیست سال عبادت کرد و بعد، از خدا حاجتی خواست ولی حاجتش برآورده نشد. این شخص شروع کرد به ملامت کردن خود. گفت: خدا که بخیل نیست این که حاجتت برآورده نشده شاید در تو یک عیبی وجود دارد. بعد از این که به خود بدگمان شد به او الهام شد همین یک مدت زمان کوتاهی که خودت را سرزنش کردی در نزد ما محبوب تر از این بیست سال عبادت است.»



برگرفته از کتاب «بهترین شاگرد شیخ»، ص ۱
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آیت الله بهجت:
آیا ما به دنیای آنها محتاجیم یا آنها (کفار) به دنیای ما؟!
اگر آنها به دنیای ما محتاج نیستند، پس چرا این همه برای تسلط بر ما و معادن ما،
با هم مقاتله و جدال دارند؟!
آنها ابتدا دین را از ما میگیرند و سپس ثروتهای ما را میگیرند و از همانها به ما تفضلاً وام می دهند و نزول میگیرند و یا بصورت صدقه و بر ما منت میگذارند!



 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
*آیت الله جوادی آملی*

علت سخت بودن مرگ برای برخی انسان ها نیز همین است.
هنگام مردن روح باید از بدن جدا شود تصور کنید دندان کسی را بدون بی حسی بکشند. دلیل درد دندان اینست که می خواهند روح را از دندان جدا کنند.
حال اگر بخواهند بدون تخدیر روح را از بدن جدا کنند؛ چه خواهد شد؟ علت سختی جان کندن بعضی همین هست.
مردان الهی پیش از مردن خود را میرانده اند (موتو قبل ان تموتو). آن ها روح خود را از تعلقات بدنی نجات داده اند و به دلارام حقیقی پیوسته اند. به همین دلیل جان کندن برای آنان بسیار آسان است. هر چه تعلق انسان به بدن کمتر باشد؛ جان کندن نیز برای او آسان تر است.
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
:gol:دستورالعمل اخلاقی از آیت اله بهجت :gol:

از آیت الله بهجت(ره) سؤال شد :


چه کنیم تا نماز صبحمان قضا نشود؟

در پاسخ فرمودند :
کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند؛ خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد



 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آيت الله بهجت قدس سره :

از ما، عمل چنداني نخواسته اند!
مهم تر از عمل کردن، "عمل نکردن" است!
تقوا يعني "عمل گناه را مرتکب نشدن!

همه مي پرسند چه کار کنيم؟
من مي گويم: بگوييد چه کار نکنيم؟

و پاسخ اينست:گــــــــنــــــــــــاه نــــکــنــيــد.
شاه کليد اصلي رابطه با خدا " گــنــاه نــکــردن " است.




 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
جواني نزد شيخ حسنعلي نخودكي آمد و گفت :

سه قفل در زندگي ام وجود دارد و سه كليد از شما ميخواهم؛

قفل اول اين است كه دوست دارم ازدواج سالم داشته باشم؛

قفل دوم؛دوست دارم كارم پر بركت باشد؛

قفل سوم هم دوست دارم عاقبت به خير بشوم.

شيخ نخودكي فرمود : براي قفل اول نماز را اول وقت بخوان.

براي قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.

و براي قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.




جوان عرض كرد سه قفل با يك كليد!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟

شيخ نخودكي فرمود : نماز اول وقت شاه كليد است...

!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
tahoora62 نظر یکی از علما در مورد افراد بی حجاب تالار اسلام و قرآن 4

Similar threads

بالا