امید رضا میرصیافی روزنامه نگار و وبلاگ نویس در زندان جان باخت



مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از طریق : امیدرضا میرصیافی، وبلاگ‌نویس و روزنامه‌نگار صبح امروز در زندان اوین فوت نمود.
این وبلاگ نویس زندانی که از ماه گذشته برای تحمل دو سال و نیم زندان ایام محکومیت خود، راهی زندان اوین شده بود؛ صبح امروز به دلیل فشار روانی و عدم دریافت کمکهای پزشکی مورد نیاز با توجه به شرایط وخیم روحی خود راهی بهداری زندان شد، نامبرده ساعتی پیش جان خود را در زندان اوین از دست داد تا پرونده مرگهای مشکوک زندانیان تا آخرین روزهای سال 1387 نیز ادامه یابد.
امیدرضا میرصیافی وبلاگ‌نویس، روزنامه‌نگار و فعال فرهنگی بود که به خاطر درج عقایدش در وبلاگ به اتهامات توهین به مقامات و تبلیغ علیه نظام به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود، وی پروندهی مفتوح دیگری در دادگاه عمومی استان تهران مبنی بر توهین به مقدسات را داشت که تاریخ برگزاری آن اردیبهشت ماه سال آینده اعلام گشته بود.
این زندانی عقیدتی که از وضعیت جسمی و روحی مناسبی برخوردار نبود علیرغم دارا بودن شرایط مرخصی، هیچگاه به مرخصی استعلاجی اعزام نگردید. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران پیش تر نیز در خصوص مرگهای مشکوک زندانیان سیاسی در ایران و سیر تصاعدی آن ابراز نگرانی نموده بود.


http://news.iransarfaraz.com/news/3550.html
 
گزارش پزشکی مرگ امیدرضا میرصیافی در زندان اوین

گزارش پزشکی مرگ امیدرضا میرصیافی در زندان اوین

گزارش پزشکی مرگ امیدرضا میرصیافی در زندان اوین

گزارش ذیل در بر گیرنده مشاهدات دکتر حسام فیروزی ، پزشک و فعال حقوق بشر زندانی است که بعنوان یک متخصص و شاهد، فوت این زندانی عقیدتی را حاصل بی توجهی مسئولان زندان و کادر پزشکی می داند.
در حدود ساعت 12 ظهر خبردار شدم که امیدرضا میرصیافی حال خوبی ندارد به سراغ او رفتم و او را به بهداری داخل بند 7 زندان اوین، انتقال دادیم، من در آن بهداری برای‌اش لوله‌ی معده قرار دادم و معده‌ی او را شست‌وشو دادم، برای‌اش رگ گرفتم و اقدامات اولیه را انجام دادم. از پزشک آن‌جا درخواست کردم که داروی آتروپین برای او تجویز کند و داروی لینگر به او دهد ولی پزشک بهداری گفت که سرم یک‌سوم برای او کافی است و من را با توهین از اتاق بیرون کرد اما من هم‌چنان اصرار داشتم که این‌جا نمی‌توانید کاری انجام دهید و باید او را به بیمارستان بیرون مثل بیارستان لقمان، منتقل کنید چون وی به دلیل خوردن تعداد زیادی قرص پروپرانول با افت شدید فشار خون و کاهش تعداد ضربان قلب روبه‌رو شده بود و فشارش زیر 7 بود، اما پزشکان گفتند ما خودمان می‌دانیم باید چه کار انجام دهیم و من را از اتاق بیرون کردند.
من باز پشت در بهداری ایستادم و مصرانه خواستم که او را به دلیل افت فشارخون و به دلیل این‌که بدن وی کاملا سرد شده بود، به بیمارستان لقمان منتقل کنند اما پزشکان بهداری زندان به من گفتند این مساله ارتباطی با شما ندارد و ما می‌دانیم چه کاری انجام دهیم. اما با اصرار بیش اندازه‌ی من او را به بهداری پایین زندان اوین منتقل کردند و از آن‌جا به بعد را دیگر من هیچ اطلاعی ندارم به دلیل این‌که به من اجازه‌ی‌هم‌راهی با وی را ندادند.
نکته‌یی که مهم است این است که پزشکان زندان در ابتدا حتا سعی در گرفتن رگ و فشار خون امیدرضا را نداشتند و اقدامات اولیه را نیز با اصرار و پافشاری من انجام دادند. ان‌ها همه چیز را به عنوان تمارض محسوب می‌کنند. مسئولان زندان و پزشکان این‌جا برای جان زندانیان، کوچک‌ترین اهمیتی قایل نیستند.
از نظر من که یک پزشک هستم امیدرضا میرصیافی دچار افسرده‌گی شدید بود و به هیچ وجه نمی‌توانست شرایط زندان را تحمل کند، حتا پرونده‌های پزشکی خود را مبنی بر دارا بودن افسرده‌گی شدید به پزشکان زندان ارائه داده بود، اما متاسفانه کوچک‌ترین توجهی به وی نشد.
این واقعه کم‌کاری صددرصد پزشکی زندان است. او دچار مشکل افسرده‌گی شدید بود. من از وی خواسته بودم تا او به روان‌پزشک مراجعه کند ولی او پس از مراجعه به روان‌پزشک زندان، هیچ نتیجه‌یی ندید زیرا این روان‌پزشک برای کسی‌که فکر خودکشی داشته و چند بار اقدام به خودکشی نیز انجام داده بوده، فقط داروی آرام‌بخش تجویز کرده بود، در حالی‌که وی حتما نیاز به بستری شدن فوری داشت.

http://www.iranpressnews.com/source/056394.htm
 

~Bahar~

عضو جدید
باز هم یکی دیگه...نمیدونم تا کی میخوان رو این مسئله سرپوش بذارن!یکی به خاطر فکر و عقیده اش باید تا حد مرگ شکنجه بشه و بمیره!!این کدوم بخش از دموکراسیه؟
 
میگم حالا این بابا تو زندان اوین پروپانول از کجاش اورده ؟ :)
براش تجویز کرده بودن

اگر زندان های ما زندان باشه داروها باید پیش نگهبان باشه و رأس ساعت و تک تک به زندانی داده بشه
(که البته در زندان های ما این تمایل وجود داره که زندانی ترغیب به خودکشی بشه، هرچند به نظر نمی رسه مورد ایشون خودکشی بوده باشه)

گذشته از اینها
اصلا پروپرانول رو خودش تولید کرده
چرا نپرسیم که
"چرا بهش رسیدگی نشد؟ چرا گفتن داره تمارض میکنه؟ این چندمیه؟"

راستی

میدونید جرمش چی بود؟
 
آخرین ویرایش:

okanava

عضو جدید
کاربر ممتاز
گزارش پزشکی مرگ امیدرضا میرصیافی در زندان اوین

گزارش ذیل در بر گیرنده مشاهدات دکتر حسام فیروزی ، پزشک و فعال حقوق بشر زندانی است که بعنوان یک متخصص و شاهد، فوت این زندانی عقیدتی را حاصل بی توجهی مسئولان زندان و کادر پزشکی می داند.
در حدود ساعت 12 ظهر خبردار شدم که امیدرضا میرصیافی حال خوبی ندارد به سراغ او رفتم و او را به بهداری داخل بند 7 زندان اوین، انتقال دادیم، من در آن بهداری برای‌اش لوله‌ی معده قرار دادم و معده‌ی او را شست‌وشو دادم، برای‌اش رگ گرفتم و اقدامات اولیه را انجام دادم. از پزشک آن‌جا درخواست کردم که داروی آتروپین برای او تجویز کند و داروی لینگر به او دهد ولی پزشک بهداری گفت که سرم یک‌سوم برای او کافی است و من را با توهین از اتاق بیرون کرد اما من هم‌چنان اصرار داشتم که این‌جا نمی‌توانید کاری انجام دهید و باید او را به بیمارستان بیرون مثل بیارستان لقمان، منتقل کنید چون وی به دلیل خوردن تعداد زیادی قرص پروپرانول با افت شدید فشار خون و کاهش تعداد ضربان قلب روبه‌رو شده بود و فشارش زیر 7 بود، اما پزشکان گفتند ما خودمان می‌دانیم باید چه کار انجام دهیم و من را از اتاق بیرون کردند.
من باز پشت در بهداری ایستادم و مصرانه خواستم که او را به دلیل افت فشارخون و به دلیل این‌که بدن وی کاملا سرد شده بود، به بیمارستان لقمان منتقل کنند اما پزشکان بهداری زندان به من گفتند این مساله ارتباطی با شما ندارد و ما می‌دانیم چه کاری انجام دهیم. اما با اصرار بیش اندازه‌ی من او را به بهداری پایین زندان اوین منتقل کردند و از آن‌جا به بعد را دیگر من هیچ اطلاعی ندارم به دلیل این‌که به من اجازه‌ی‌هم‌راهی با وی را ندادند.
نکته‌یی که مهم است این است که پزشکان زندان در ابتدا حتا سعی در گرفتن رگ و فشار خون امیدرضا را نداشتند و اقدامات اولیه را نیز با اصرار و پافشاری من انجام دادند. ان‌ها همه چیز را به عنوان تمارض محسوب می‌کنند. مسئولان زندان و پزشکان این‌جا برای جان زندانیان، کوچک‌ترین اهمیتی قایل نیستند.
از نظر من که یک پزشک هستم امیدرضا میرصیافی دچار افسرده‌گی شدید بود و به هیچ وجه نمی‌توانست شرایط زندان را تحمل کند، حتا پرونده‌های پزشکی خود را مبنی بر دارا بودن افسرده‌گی شدید به پزشکان زندان ارائه داده بود، اما متاسفانه کوچک‌ترین توجهی به وی نشد.
این واقعه کم‌کاری صددرصد پزشکی زندان است. او دچار مشکل افسرده‌گی شدید بود. من از وی خواسته بودم تا او به روان‌پزشک مراجعه کند ولی او پس از مراجعه به روان‌پزشک زندان، هیچ نتیجه‌یی ندید زیرا این روان‌پزشک برای کسی‌که فکر خودکشی داشته و چند بار اقدام به خودکشی نیز انجام داده بوده، فقط داروی آرام‌بخش تجویز کرده بود، در حالی‌که وی حتما نیاز به بستری شدن فوری داشت.

http://www.iranpressnews.com/source/056394.htm



ما فعلا" بدین صورت بهای آزادی می پردازیم . هم جای تاسف داره هم این که خوب بشینیم و بیاندیشیم که آیا نباید اندکی محتاط بود.
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
:) آها .... پس اصل قضیه رو ول کنیم بچسبیم به فرعش ، مهم نیست که پروپانول و اینا رو از کجا آورده ولی بهداری زندان راش ندادند ، ولی برای پروپانول ، قرص سر درد و آرام بخش که 100 تاشم بخوری ، فقط مسمومیت ایجاد میکنه ، نه مرگ و بی حالی و اینا ، نداشته باشیم :) بر گردیم به اینکه ای بابا .. خدا رحمتش کنه :( تا کی باید بهای این چیزها رو داد ؟ :) اه اه اه ...
 

okanava

عضو جدید
کاربر ممتاز
:) آها .... پس اصل قضیه رو ول کنیم بچسبیم به فرعش ، مهم نیست که پروپانول و اینا رو از کجا آورده ولی بهداری زندان راش ندادند ، ولی برای پروپانول ، قرص سر درد و آرام بخش که 100 تاشم بخوری ، فقط مسمومیت ایجاد میکنه ، نه مرگ و بی حالی و اینا ، نداشته باشیم :) بر گردیم به اینکه ای بابا .. خدا رحمتش کنه :( تا کی باید بهای این چیزها رو داد ؟ :) اه اه اه ...


حق با شماست چرا با این قرص چگونه ؟ ذهن آگاهی دارید . اما جزییاتی که افشا نمی شه آیا می تونه کلیات رو زیر سوال ببره ؟
جا داره یادی کنیم از مرحوم دکتر *زهرا *بنی *یعقوب که ایشون هم به دلایل زیادی به قتل رسیدند اما چیزی که در پرونده اش درج شد خودکشی بود .آن هم به صورت غیر معمول .جالبه که به دلایل منکراتی با نامزدش در همدان بودند و داوطلبانه به طبابت مناطق محروم رفتند و مزدشون چیزی جز مرگ نبود. شاید جای طرح این مسئله این جا نباشه زمانی که قاضی پرونده پدر مقتول را دعوت به سکوت بدتر از داغ فرزند می کند چه جای بحثی باقی می مونه .اصولا" پروپانول نمی کشه اما مرگ به دلایل دیگر که مرگ است .جوونی که میمیره از یه طریقی مرده ..مگه نه .

آهان یادم رفت این حرف ها برای چیه .فقط باید بگم خدا بیامرزه .بنده خدا .آخی طفلی گناه داشت ...
افسوس واقعا" افسوس ...
 
:) آها .... پس اصل قضیه رو ول کنیم بچسبیم به فرعش ، مهم نیست که پروپانول و اینا رو از کجا آورده ولی بهداری زندان راش ندادند ، ولی برای پروپانول ، قرص سر درد و آرام بخش که 100 تاشم بخوری ، فقط مسمومیت ایجاد میکنه ، نه مرگ و بی حالی و اینا ، نداشته باشیم :) بر گردیم به اینکه ای بابا .. خدا رحمتش کنه :( تا کی باید بهای این چیزها رو داد ؟ :) اه اه اه ...
دوست عزیزم شما اول می گین مهم اینه که پروپرانولول رو از کجا اورده
بعد میگین پروپرانولول 100 تاشم فقط مسموم میکنه

میشه نتیجه گیری ای که آخرش میخواین بکنین رو همین اول بگین؟
به جان شما من که گیج شدم

اصل قضیه رو ول کردیم چسبیدیم به فرعش؟
شما گفتین پروپرانولول رو از کجا اورده من گفتم واسش تجویز شده بوده
آیا اصل قضیه محلی بود که پروپرانولول رو از اونجا تأمین کرده؟
خب جواب این رو که گرفتین

آیا اصل قضیه مرگ ایشون نیست؟


راستی در مورد پروپرانولول یه تحقیقی بکنین بد نیست،
پروپرانولول
تا اونجایی که من عقل ناقصم کمک می کنه
دیازپام 10
تا حالا باید زیاد شنیده باشین که فلانی با دیازپام و اگزازپام و ... خودکشی کرد
نشنیدین؟
البته من که با این گفته های شما خیلی اطلاعات عمومیم رفت بالا
بخصوص بخش تخیل عمومیش!!!
 
آخرین ویرایش:
راستی دوست من
شما به تمسخر گفته بودین "پس بیاین بگیم تا کی باید بهای این چیزها رو بدیم"
یعنی ما کار نادرستی می کنیم که این جمله ها رو میگیم
میدونین این پسر 25 ساله بهای چی رو داد؟
میدونین جرمش چی بود؟
شما چند سالتونه؟
اصلا فرض کنین زنده هستن ایشون
آیا شایسته ی 2 سال و نیم زندان بود؟
که حالا ما او را زیر خاک می بینیم
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عزیزم ، من آمار پروپانول رو از اونجایی دارم که خودم مصرف کردم :) پروپانول هیچ ربطی به دسته پام ها نداره که شما با دیازپام و اگزازپام و ... مقایسه میکنید ، راستی الان مدتها دیگه پام هایی که باعث مسمویت شدید دارویی میشه رو تولید نمیکنند و بجاش از داروهایی مثل آلورازپام که دوز مسمومیت پایینی داره استفاده میشه . حالا ، دلیلی نداره من با شما بحث دارویی بکنم .
اول اینکه این جوون برای چی زندون بوده ؟ لابد جرمی مرتکب شده ، کاری خلاف قانون کرده که توی زندان ، اون هم از نوع اوین بوده ، شما چرا جرم ایشون رو ننوشتید ؟
دوم اینکه تجویز پروپانول یا هر قرص و داروی دیگه ای باید مهر پزشک داشته باشه ، این آقا یعنی یک دکتری رفته توی هر جایی که این قرص رو براش نوشته ، یک آرام بخش خیلی مسخره که فقط آدم و میخوابونه ، حتی با خوردن 100 تاش هم فقط یک مسمویت به آدم دست میده که 1-2 هفته ای اثرش از بین میره ، فلسفه این قرص ها هم اینه که کسایی که میخواند خودکشی کنند ، نتونند با مصرف قرص های آرام بخش ، خواسته یا ناخواسته این کار رو بکنند .. شما اطلاعاتی ندارید در این زمینه ، لطفاً به سخره نگیرید ، شما نقل خبر کردید ، من هم گفتم خیلی خبر احمقانه ای بود :) که میگید نذاشتند بره دکتر ، اونوقت یک دارویی که بدون نسخه نمیدند ، به مقدار زیادی خورده این آقا و حالا هر چی .. :)
 
واقعا ممنونم از بیان زیبات مصطفی جان
این هم که من رو احمق میدونی به خدا ذره ای ناراحتم نمی کنه
چون از مدیران سایتی و قوانین رو خوب میدونی و خب
حتما چنین خطابی ایرادی در سایت نداره

اما ایا در مورد این خبر اینطوری فکر میکنی؟
یعنی واقعا انقدر؟
شک نکن الان کل روزنامه ها در موردش نوشته بودن اگر عید نبود
خب البته حتما همشون در نظر شما احمقند

اما در مورد جرمش
خیلی جالب بود واسم
شما زندان از نوع اوین رو جوری بیان کردین انگار اوین جای قاچاقچی ها و قاتل هاست
بند 209 اوین

ایشون وبلاگ داشتن
و در وبلاگشون از اقای خامنه ای که رهبری کشور هستن و اقا صداشون میکنن سؤالی کرده بودن
که " آیا من که جوون این کشورم از پسر حسن نصرالله برای تو کمتر ارزش دارم؟"
یه مسئله ی دیگه ای هم بوده
انگار وبلاگ ایشون بازدید چندانی نداشته که این جمله بخواد کشور رو به هم بریزه
در هر صورت جرم ایشون در سایت های مختلف مثل بالاترین این گونه ذکر شده:

"امیدرضا میرصیافی وبلاگ‌نویس و روزنامه‌نگار و فعال فرهنگی است که به خاطر درج عقایدش در وبلاگ به اتهامات توهین به مقامات و تبلیغ علیه نظام به دو سال و نیم زندان محکوم شده است. وی پروندهی مفتوح دیگری در دادگاه عمومی استان تهران مبنی بر توهین به مقدسات را دارد که تاریخ برگزاری آن اردیبهشت ماه سال آینده است."

یعنی زندانی سیاسی
زندانی عقیدتی
شما میگید این ها مستحق زندان هستند دیگه؟
سپاسگزارم

راستی من خیلی اطلاعاتی فراتر از این گفته ها ندارم
فقط یه ذره
اون هم اینه که انگار ایشون در وبلاگشون که وبلاگی فرهنگی و هنری (بیشتر موسیقیایی) بوده در مورد در گذشتن یکی از هنرمندان(فکر کنم پرویز یاحقی) مطلبی قرار میدن که در پی اون کسی که در متن ایشون مظنون ذکر شده بوده و الان انگار به مقامی رسیده متوجه شده و ...


راستی دوست گرامی من
شما که در مصرف داروهای آرام بخش دارای تجربه اید و با تمسخر میخواید این خبر رو نادرست جلوه بدین
بهتر نبود در مورد داروی مصرفیتون یه خرده بیشتر تحقیق میکردین که لااقل اسمش رو درست یادداشت و تلفظ کنید؟ مصرف بدون اطلاع درست از داروی مصرفی خطر نداره؟

http://www.drugs.com/propranolol.html


در ضمن
گزارش پزشکی رو یک پزشک داده بود
من در عنوان شما چیزی فراتر از یه مهندس عمران نمی بینم دوست گرامی


باز هم ممنون از لحن شایسته ی شما


پی نوشت :
من هم گفتم خیلی خبر احمقانه ای بود :) که میگید نذاشتند بره دکتر ، اونوقت یک دارویی که بدون نسخه نمیدند ، به مقدار زیادی خورده این آقا و حالا هر چی .. :)
من نبودم که گفتم نذاشتن بره یا داروی فلان دادن بهش، این خبرها رو پزشکی حاضر در زندان اوین داده، حالا از این ها هم که بگذریم
اصلا فرض رو بر این میگذاریم که اطلاعات پزشکی شما بیشتر از این پزشک مورد نظر باشه،
و علت مرگ قرص ها نبوده باشه(که کسی هم نگفت این قرص ها علت اصلی مرگ بوده و در واقع این مشکوک ترش هم میکنه)
آیا مرگ یک جوان 25 ساله انقدر موضوع طبیعی ایست که هیچ کس در مورد آن بازخواست نشود؟
آیا این گفته ی مسوولان درمانگاه و بهداری درست بوده که " داره تمارض میکنه"؟
آیا تشخیص اونها که نیازی به انتقال به بیمارستان نیست درست بوده؟
آیا اونها نباید جوابگو باشن؟
آیا جرم او هر چه بوده شایستگی مرگ را برای او میاورده؟(این سوال رو برای این می پرسم که انگار شما دانشجوها، فعالان سیاسی، زندانی های عقیدتی و سیاسی و کلا اوینی ها رو خیلی آدم خطرناکی میدونید!!!)
 
آخرین ویرایش:

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نه من اونجا بودم ، نه شما :) راستی ، من کی شما رو احمق خطاب کردم که چنین جبهه میگیرید ؟ راستی ، در مورد دارو ، من نمیام اسمش و بنویسم ، اون چیزی که خونده میشه رو قرار میدم دوست عزیز :) به هر حال خوشحالم که شما برای ضایع کردن من هم که شده رفتید یک اطلاعات داروییی گرفتید :) ممنونم .
پ.ن. جرم ، جرمه ! چه سیاسی ، چه عقیدتی .
پ.ن.2. هر کسی رضایت خاطر از زندگی در این کشور نداره ، یا علی ، والسلام .
 
نه من اونجا بودم ، نه شما :) راستی ، من کی شما رو احمق خطاب کردم که چنین جبهه میگیرید ؟ راستی ، در مورد دارو ، من نمیام اسمش و بنویسم ، اون چیزی که خونده میشه رو قرار میدم دوست عزیز :) به هر حال خوشحالم که شما برای ضایع کردن من هم که شده رفتید یک اطلاعات داروییی گرفتید :) ممنونم .
پ.ن. جرم ، جرمه ! چه سیاسی ، چه عقیدتی .
پ.ن.2. هر کسی رضایت خاطر از زندگی در این کشور نداره ، یا علی ، والسلام .
تعیین جای زندگی مردم هم جزء محدوده ی وظایفتونه؟
قبول دارین لحن خوبی برای صحبت هاتون استفاده نکردین؟

تمام اون کسایی که الان توی بند 209 اوین هستن از من یکی مردتر و ایرانی ترن،تمام اون کسایی که شکنجه میشن و کتک میخورن، تمام اونهایی که برای این خاک و عقایدشون میمیرن،زهرا بنی یعقوب،امیدرضا میرصیافی، کشته شده ها و مورد تجاوز قرار گرفته های سال 67 و ...
همه و همه پیش خدای خودشون خیلی سربلند تر از من یکی هستن
ما ایرانی هستیم، عاشق ایرانیم و
و برای آبادانی این کشور جونمون رو هم میدیم
و کسی حق نداره این حق رو ازمون بگیره

شما هم برادر منی
هر چقدر هم عقاید متفاوتی با من داشته باشی

میدونی
اصلا علاقه ای ندارم بگم بیا عقایدمون رو به رای بذاریم تا ببینیم جای کی تو این کشوره و کی کنف میشه

;)
ترجیح میدم سال جدید رو با پیدا کردن یه دوست جدید شروع کنم
نه با تلاش برای جنگ با یه هم وطن

دوستیم؟
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چرا نباشیم ؟ :) اختلاف سلیقه ، همیشه ، همه جا و همواره از ابتدای آفرینش بوده ، هست و خواهد بود :)
دوستیم :)
پ.ن. از همه اینها دلیرتر ، اونهایی بودند که جونشون و برداشتند بردند جبهه ها ... به هر دلیل و بهانه ای ، تیر و ترکش و مین و بجون خریدند تا وجبی از خاک رو مثل شاهان قدیم به بیگانه ندند .
 

alisafavieh

عضو جدید
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم...!!!!
روزگار غریبیست نازنین
تا وقتی بعضی از مردم نفهمند که این خاک ارث پدریشون نیست که خیلی راحت بگن هرکی دلش نمیخواد میتونه بره همچنان باید شاهد پرپر شدن بهترین جوونای این مملکت چه تو جبهه جنگ خمپاره و باروت با دشمن بیگانه چه در جبهه جنگ اندیشه و قلم با دشمن خودی باشیم.
روزگار غریبیست نازنین
روحش شاد
 

Similar threads

بالا