اشعار سعید پلیمر

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بسمه تعالی
سلام
ان شاء الله در این تاپیک اشعاری رو که گفتم قرار میدم
به نظرم کار خوبیه کلا توی تالار ادبیات بقیه هم اشعار خودشون رو قرار بدن.ی چیزی مثل تالار هنر که بچه های کارای هنریشونو میذارن
من ابدا شاعر نیستم.شاعر کارشناس یعنی.از وزن شعری هم چیزی بلد نیستم.همینجوری دلی شعر میگم
قبلا بعضی شعرامو گذاشتم تو برخی تاپیکا.دیگه الان همه رو یک جا جمع میکنم
یادمه اولین شعر حرفه ای که گفتم(که البته سطح پایین بود) رو درباره یکی از علما گفتم.رفتم بهشون دادم.خوندن و برام دعا کردن
اصلا نمیدونم چجوری به طرف شعر متمایل شدم!! چون ادمی هم نبودم که خیلی میلی به ادبیات داشته باشم یا حتی خوندن اشعار
همین الان هم همینجورم.نه حافظ میخونم نه سعدی و نه.....
اوایل واقعا سطح شعرم پایین بود.نه اینکه البته حالا خیلی تاپ باشن!
ان شاءالله بزودی قرار خواهم داد

 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

چون عشق تو در جان و دلم جا بگرفت / صدها شرر از چشم تو بر ما بگرفت
تا دست ببردی و زدی شانه سرم / مجنون ز طلب دامن لیلا بگرفت
.
.
منظور از مصراع اخر اینه که: از بس که عاشقانه موهای من رو شونه میزدی،مجنون هم هوایی شد و دلش هوای لیلا(همون عشقش لیلی ) رو کرد
 

Similar threads

بالا