Elaheh.1
عضو جدید
خلاصه: اسلام با کار زنان با شرايطي که براي آن مقرر شده، مخالف نيست؛ اما در تعارض ميان کار زنان و ارزشهاي مهم و بنياديتر،نگاه اسلام به کار زنان متفاوت خواهد بود. سعي بر آن است که در کنار کار زنان، ارزشهاي بنيادين و اساسي صيانت و حمايت شود.
تا پيش از تغيير نگرش انسان در رنسانس، اقتصاد به عنوان وسيله و ابزاري براي رسيدن به عبادت الهي تلقي ميشد، اما بعد از آنکه انسان و تمنيات و خواستههاي او به عنوان اصل و مبدأ قرار گرفت پيشرفت و توسعة اقتصادي جزء اهداف جدي انسان غربي شد، با ورود مدرنيته به جهان اسلام به خصوص ايران، موضوع اشتغال زنان و نسبت آن با ديدگاه اسلام نيز به عنوان يک مسئله در ميان پژوهشگران مطرح شد. در مطلب پيشرو ديدگاههاي اسلام در مورد اشتغال زنان بيان شده است که شما را به خواندن آن دعوت ميکنيم.
اشتغال زنان در وجه اسلام
با نگاهي به آيات قرآن کريم ميتوان دريافت که اشتغال فينفسه براي زنان ممنوع نگرديده است. بسياري از اطلاقات و دلالتهاي قرآن کريم نشان ميدهد که زنان ميتوانند در فعاليتهاي اقتصادي جامعه مشارکت داشته و با حفظ حدود اسلامي به کسب و کار بپردازند. «مردان را از آنچه به اختيار کسب کردهاند بهرهاي است و براي زنان نيز از آنچه کسب ميکنند بهرهاي است» (نساء/32)
آية کريمه بر جواز اشتغال زنان دلالت دارد؛ زيرا حلال بودن اکتساب يعني تحصيل درآمد مفروض گرفته شده و سپس دربارة درآمد حاصل از آن اظهارنظر شده است. بنابراين اگر زن و مرد به سبب انجام کاري درآمدي کسب کنند، متعلق به خودشان است. خداوند در سورة قصص داستان دختران حضرت شعيب را ذکر ميکند که به علت کهولت سن پدر خويش براي کسب درآمد به کار چوپاني اشتغال داشتند.
با نگاهي به سيرة پيامبر اين نکته آشکار ميگردد که زنان بسياري در زمان پيامبر بودند که به کار و فعاليت اقتصادي ميپرداختند و کار آنان نيز مورد قبول و تأييد ايشان قرار ميگرفته است. حضرت خديجه از زنان برگزيده و بزرگواري است که خود تاجري ثروتمند بود که به کار تجارت ميپرداخت و حضرت رسول(ص) مدتي از جانب ايشان به تجارت مشغول بود. در روايتي آمده است که رسول خدا(ص) به زنان اجازه ميداد تا در مراسم عيد فطر و قربان از منازل خود خارج شوند و براي تهيه روزي بساط بگسترانند.
در روايات ائمه اطهار ما به روايتي برنميخوريم که اشتغال زن را بهطور کلي حرام اعلام کرده باشد؛ بلکه روايات بيشتر در مورد نحوة حضور زن در اجتماع و کار و فعاليت او سخن گفتهاند. از حضرت علي(ع) روايت شده است که «به زن بيش از حد و توانش کار واگذار مکن و اين براي حال او بهتر و براي زندگي او مناسبتر است؛ زيرا زن ريحانه است و قهرمان نيست».
اين روايت که نهي ارشادي است به وضع روحي و جسمي زنان اشاره دارد و بيانگر آن است که آنها بايد وظايفي را برعهده گيرند که با وضعيت جسماني و عاطفيشان متناسب باشد و آسايش و آرامش آنها را برهم نزند. روايات ديگري نيز در مورد نحوه حضور زن در اجتماع وجود دارد که آنان را به رعايت عفت و تقوا و عدم اختلاط با مردان دعوت ميکند. در زمينة روابط کلامي نيز که زمينهاي براي برقراري روابط عاطفي عميق است، در روايات و قرآن توصيههايي به زنان شده است؛ مانند اينکه با لحن نازک و تحريکآميز سخن نگويند. (احزاب/ 33)
مصالح اساسي تر
هرچند اسلام حق کار براي زنان را به رسميت شناخته و در کنار آن استقلال مالي و دستمزد عادلانه را نيز مورد تأکيد قرار داده است، اما با توجه به ضرورت حفظ بنياد خانواده، اهميت کار زنان در خانه و سازگاري طبيعت و ويژگيهاي زيستي زنان با آن، ترجيح ميدهد در تقسيم کار، زنان کارهاي خانه و تربيت اولاد را به عهده گيرند، و در صورت تزاحم بين کار زنان در بيرون از خانه و مصالح مهمتر، مصالح اساسيتر مقدم خواهند بود. اسلام خواستار آن است که زن زندگيساز و هنرمند باشد. هم عامل آرامش و سکون باشد و هم بهشت را زير قدم خود داشته باشد. که اولي را در سايه خوب شوهرداري و دومي را در ساية تربيت نسل و مادري به دست خواهد آورد.
در يک نگاه کلي، اسلام با کار زنان با شرايطي که براي آن مقرر شده، مخالف نيست؛ اما در تعارض ميان کار زنان و ارزشهاي مهم و بنياديتر، نگاه اسلام به کار زنان متفاوت خواهد بود. سعي بر آن است که در کنار کار زنان، ارزشهاي بنيادين و اساسي صيانت و حمايت شود. البته اين موضوع در مورد مردان نيز صادق بوده و منحصر به زنان نيست. اساس قاعده «تزاحم» و «اهم و مهم» اگر ميان اهم و مهم تزاحم پيدا شود، از نظر شرعي، عقلي و نقلي، اهم مقدم بر مهم است. در همين زمينه، ارزشها و نهادهايي مثل خانواده، که در اسلام داراي اهميت بنيادين هستند، صيانت ميشوند و حفظ آنها در درجة اول اهميت قرار دارد.
نظر فقهاي شيعه
علماي شيعه برخلاف اکثريت علما و فقهاي سني، حضور زن در فعاليتهاي اقتصادي را نفي ننمودهاند. آنها استقلال مالي را براي زن مورد تأکيد قرار دادهاند؛ هرچند که اولويت را بحث خانواده و همسرداري عنوان کردهاند.سيد يزدي در عروهالوثقي و سيد حکيم در مستمسک گفتهاند: «اگر زن براي خدمت در مدت معيني، [تعهد و توان خود را] اجاره دهد و پيش از انقضاي اين مدت، ازدواج کند، اجاره [و تعهد] باطل نميشود، حتي اگر خدمت منافي بهرهجويي شوهر و حقوق زناشويي باشد. در اين حکم تفاوتي نيست شوهر در هنگام ازدواج، تعهد زن را بداند يا نداند، زيرا دو حق اينجا هست: حق خدمت و حق شوهر. اگر زن بتواند هر دو را انجام دهد، که خوب، و اگر جمع ميان آن دو ممکن نباشد و تزاحم کنند، حق پيشتر که تعهد خدمت است، مقدم است، چون اگر حقوق شرعي مزاحم هم شوند، ترجيح با حق سابق است. بنابراين شوهر حق اعتراض يا فسخ تعهد زن را ندارد و همسر ناشزه محسوب نميشود. اما اگر پس از ازدواج تعهد خدمت دهد و با حق شوهر منافات داشته باشد، بدون اذن و اجازه شوهر، تعهد خدمت درست نيست. اگر تعهد، با حق شوهر مطلقاً منافات ندارد؛ مثلاً تعهد قرائت قرآن يا بافتن پيراهن با نخ کاموا يا پشم را بدهد، اجاره [و تعهد] صحيح است حتي اگر شوهر اذن ندهد».
از نظر آيتالله جوادي آملي تفاوت حقوقي زن و مرد و مسئله اشتغال آن دو هيچگونه ارتباطي با مسئله برتري آنها ندارند. کمال انساني و مناصب اجرايي دو موضوع جدا از هم هستند. اصل تحصيل علم و معرفت و اصل اجتهاد و فقاهت و اصل عرفان و فلسفه و … کمال است که زن و مرد در آن مساوي هستند. امّا شغل ها و مناصب و فعاليتهاي اجتماعي، که به هيچ وجه نمي توانند نمايانگر کمال باشند، بر حسب ساختار بدن و شرايط و نياز تقسيم ميشود.
از ديدگاه علامه طباطبايي، اسلام مرد و زن را از لحاظ تدبير شئون زندگي در اراده و کار مساوي ميداند؛ يعني اين دو در مسئله برآوردن نيازهاي زندگي خود مساوي هستند. «بنابراين زن ميتواند مانند مرد، مستقلاً اراده کند، مستقلاً کار کند و مالک نتيجه کار و کوشش خود شود و نفع و ضرر کارش مربوط به خودش ميباشد».
امامخميني(ره) ازآنجاکه اقتصاد را به عنوان ابزاري ميداند که با استفاده از آن ميتوان در راه تعالي اسلام گام برداشت، اشتغال زنان را در کنار مردان بدين قصد مورد تأييد و تشويق قرار ميدهد.ايشان در وصيتنامة سياسي الهي خويش ميفرمايد: «ما مفتخريم که بانوان و زنان پير و جوان و خُرد و کلان در صحنههاي فرهنگي و اقتصادي و نظامي حاضر و همدوش مردان يا بهتر از آنان، در راه تعالي اسلام و مقاصد قرآن کريم فعاليت دارند».
ايشان داشتن شغل براي زن را کاملاً بدون مانع ارزيابي ميکنند اما مدام اين نکته را يادآوري مينمايند که هدف زن و مرد از هرگونه فعاليتي رسيدن به مرحله کمال و قرب الهي است بنابراين لازم است که نحوة حضور زنان در فعاليتهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي خويش به گونهاي باشد که سد راه به دست آوردن کمال نشوند. «البته شغل براي زن، شغل صحيح براي زن، هيچ مانعي ندارد. لکن نه آنطوري که آنها (رژيم پهلوي) ميخواستند. آنها نظرشان اين نبود که زن يک اشتغالي پيدا بکند. نظرشان اين بود که زن مثل مردها هم، زنها را و مردها را از آن مقامي که دارند منحط کنند، نگذارند يک رشد طبيعي از براي قشر زن پيدا شود يا يک رشد طبيعي از براي قشر مرد».
اما با وجود اين امام بزرگوار نقش اصلي زن را مربي بودن او براي رشد و کمال انسانها معرفي مينمايد که با تعليم و تربيت خود سعادت يا شقاوت جامعه را رقم ميزند و اين مسئله کمال ويژهاي است که خداوند با توجه به خلقت و توانايي پيامبرگونه زن براي او مقدر نمودهاست.«زن مربي جامعه است. از دامن زن انسانها پيدا ميشوند. مرحلة اول مرد و زن صحيح از دامن زن است. مربي انسانها زن است، سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربيت صحيح خودش انسان درست ميکند و با تربيت صحيح خودش کشور را آباد ميکند. مبدأ همة سعادتها از دامن زن بلند ميشود. زن مبدأ همه سعادتها بايد باشد».
مقام معظم رهبري مشارکت فعال زن در عرصههاي اجتماعي اقتصادي و سياسي را نه تنها جايز ميداند، بلکه کمال يک جامعه را در اين ميداند که زنها به عنوان نيمي از جامعه در آن مشارکت جدي داشته باشند. «عرصة دوم، عرصة فعاليتهاي اجتماعي است، اعم از فعاليت اقتصادي، فعاليت سياسي، فعاليت اجتماعي به معناي خاص، فعاليت علمي، درس گفتن، تلاش کردن در راه خدا، مجاهدت کردن و همه ميدانهاي زندگي در صحن جامعه. در اينجا هم ميان مرد و زن در اجازه فعاليتهاي متنوع در همه ميدانها هيچ تفاتي از نظر اسلام نيست. اگر کسي بگويد مرد ميتواند درس بخواند، زن نميتواند، مرد ميتواند فعاليت اقتصادي داشته باشد، زن نميتواند، مرد ميتواند فعاليت سياسي کند، زن نميتواند، منطق اسلام را بيان نکرده و برخلاف سخن اسلام حرف زدهاست».
هر چند که از نظر ايشان مهمترين وظيفة زن جامعه اسلامي تربيت و هدايت انسان در مسير قرب الهي است. اما حضور اجتماعي زن از ديدگاه ايشان در حقيقت يک حق و تکليف به حساب ميآيد. «اسلام با کار کردن زن موافق است. نه تنها موافق است، بلکه کار را تا آنجا که مزاحم با شغل اساسي و مهمترين شغل او، يعني تربيت فرزند و حفظ خانواده نباشد شايد لازم هم ميداند. يک کشور که نميتواند از نيروي کار زنان در عرصههاي مختلف بي نياز باشد!».در صورتي که اين حضور، شکلي بيقاعده و بيمنطق نيست. بلکه بايد با قواعد و قوانين جامعه اسلامي جهت برقراري روابط بين زنان و مردان همراه باشد.
«اسلام معتقد است مرد و زن بايد يک مرز بندي ميان خودشان در همه جا ــ در خيابان، در اداره، در تجارتخانه ــ داشته باشند. اين را بايد رعايت کنند. هم مرد بايد رعايت کند هم زن بايد رعايت کند. اگر اين حساسيت اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعايت شود، همه کارهايي که مردان ميتوانند در عرصة اجتماعي انجام دهند، زنان هم اگر قدرت جسماني و شوق و فرصتش را داشته باشند ميتوانند انجام دهند».
رهبر معظم انقلاب در کنار عنايات خود نسبت به فعاليتهاي اجتماعي بانوان و تأکيد بر اين نکته که «يک کشور نميتواند از نيروي کار زنان بينياز باشد» ميفرمايند: «در همه طرحهايي که ما داريم خانواده بايد مبنا باشد».بنابراين در برنامههاي توسعة نظام اسلامي، اشتغال زنان نيز بايد در وجه اسلامي خود و با در نظرگرفتن تسهيلاتي که ايشان را از وظايف خطيرشان نسبت به خانواده و تربيت فرزندان دور نسازد، مطرح باشد.