اسپم ها ، تاپیک های تایید نشده ، پست های تکراری و حذف شده!!

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن روز با تو بودم
امروز بي توام

آن روز كه با تو بودم
- بي تو بودم
امروز كه بي توام
- با توام
 

Shahram.OTF

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانشجوی نفت: اگه کسی و دوست داری سعی کن زیاد زندگیشو حفاری نکنی سعی کن از سخترین چاه زندگیت حتی با کمترین تخلخل بیشترین سود و ببری.....اگه برگشت که میشه نفت سبک نوش جونت اگه هم برنگشت بفرستش پالایشگاه برا تجزیه ;)
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانشجوی معدن: اگر کسی رو دوست داری، عشقش را کشف کن، اگر ارزش خالص دوستیش، بالاتر از حد بهینه بود روش استخراج بهینه ای برای بدست آوردنش پیدا کن! هیچ وقت از روشهای سنتی برای انتقال عشقت استفاده نکن.
 

گل احساس

عضو جدید
کاربر ممتاز
این چه داستانی بود واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
حالم یه جوری شد خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 

felor

عضو جدید







الهی که من بمیرم و یه ده هزارم ثانیه هم بی عشقم نباشم...:cry:
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زمان های بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها همه جا شناور بودند. آنها از بیکاری خسته شده بودند، روزی همه ی فضایل و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، خسته تر و کسل تر از همیشه، ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت:
بیایید یک بازی کنیم مثل قایم باشک،،،
همه از پیشنهاد او شاد شدند و دیوانگی فورا” فریاد زد من چشم می گذارم!!!
از آنجایی که هیچکس دلش نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد، همه قبول کردند که او چشم بگذارد،،،
دیوانگی جلوی درختی رفت، چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن، یک،،،دو،،،سه،،،
همه رفتند تا جایی پنهان شوند، لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد، خیانت داخل انبوهی از زباله ها پنهان شد، اصالت در میان ابرها پنهان شد، هوس به مرکز زمین رفت، طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد و دیوانگی همچنان مشغول شمردن بود،،،
هفتاد و نه،،،هشتاد،،،هشتاد و یک،،،
همه پنهان شده بودند بجز عشق که مردد بود و نمی توانست تصمیم بگیرد و جای تعجّب هم نیست،چون که همه می دانند پنهان کردن عشق مشکل است و در همین حال دیوانگی به آخر شمارش می رسید،،،
نود و پنج،،، نود و شش،،، نود و هفت،،،
هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید و پشت یک بوته ی رز پنهان شد!!!
دیوانگی فریاد زد: دارم می آیم،
اولّین کسی را که پیدا کرد تـنبلی بود، زیرا تـنبلی تـنبلی اش آمده بود تا جایی پنهان شود، لطافت که به شاخ ماه آویزان شده بود را پیدا کرد، دروغ را ته دریاچه، هوس را مرکز زمین، خلاصه یکی یکی همه را پیدا کرد بجز عشق که از یافتنش ناامید شده بود.
حسادت در گوشهایش زمزمه کرد که تو حتماً باید عشق را پیدا کنی و او پشت بوته ی گل است. دیوانگی شاخه ای چنگک مانند را از درخت کند و با شدت آن را در بوته های گل رز فرو برد، دوباره و دوباره،،، تا اینکه با صدای ناله ای متوقف شد، عشق از پشت بوته های گل بیرون آمد، با دست هایش صورتش را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد، او نمی توانست جایی را ببیند، چون کور شده بود…!
دیوانگی گفت: من چه کردم، چگونه می توانم تو را درمان کنم؟
عشق پاسخ داد: تو نمی توانی مرا درمان کنی، امّا اگر می خواهی می توانی راهنمای من باشی،،،

و از آن روز است که عشق کور است و دیوانگی همواره در کنار او،،،
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب به شب گریه و زاری

واسه عشق و درد دوری


شب به شب فریاد حسرت
غصه و گریه ی هجرت


شب به شب دفتر و نامه
پره یاد و اشک و ناله


شب به شب صورت مهتاب
دل غمگین شده بی تاب


شب به شب رنگ سیاهی
چهره ی دلم کبودی


شب به شب قاصدک غم
روی بارون و روی نم


شب به شب گیتار مجنون
میخونه از دل و از جون
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر كسي را دوست داري
اول باور كن كه دوستش داري
آنگاه تمام جانت را نثارش كن اما عقل را ناديده نگير
 

pedramjoon

عضو جدید
فوق العاده بود.واقعا دستت درد نکنه لطف کردی.
کاش بقیه اش رو هم بذاری... :)
 
آخرین ویرایش:

sahar tala

عضو جدید
من از تو بهترم چون
وقتی دلم بخواد کاری رو انجام بدم به خودم دستور میدم.
و برای اینکه تو کاری رو برام انجام بدی فقط ازت خواهش می کنم
اینطوری.......
خواهش می کنم...
خواهش می کنم تنهام نذار.

اينو خيلي دوست داشتم
 

-civilengineer

کاربر فعال
محکم بچسب بهش ولی خفه اش نکن و آزادش بگزار. آزادی که تا به حال داشته و آزادی که آرزویش رو میکنه که با کسی که دوستش داره داشته باشه.
ف.و جونم دوست دارم.
 

raha**

عضو جدید
من از تو بهترم چون

وقتی تنها هستم و قلبم پر از عشقه ....
آرزو می کنم کاش کسی رو داشتم که پیشم بمونه ....
مهم نیست کی باشه ...
مهم اینه که انسان باشه ...
و بتونیم عشقمون رو با هم تقسیم کنیم و از لذت بی نیازی فریاد بزنیم و به خودمون بخندیم .
و به همه بگیم چقدر از اینکه در کنار هم هستیم خوشبختیم ...
اوهوم؛
آه ه ه......
ولی کاش می شد تو کنارم باشی......

قشنگ بودن مرسی :gol:
 
Similar threads

Similar threads

بالا