اسلام دین خاور میانه!!!!

Sina.Rezaei

اخراجی موقت
سلام :gol:

سینای عزیز شما اگه دیشب یادت باشه خودت گفتی که بهشت و جهنمی وجود نداره اینها یکسری داستان بوده که واسه دلخوش کردن مظلومین هست

که بگن اره یک روزی حق شما گرفته میشه !

این جمله ی خودته:

(همش خیال پردازیه، بهشت و جهنم ساده ترین نوع خیال پردازی برای قانع کردن مظلومین هست که حقتون پس گرفته میشه. اینقدر این تئوری ساده انگارانه هست که با کمی تامل میشه فهمید برای فرار از بدبختی درست شده.)

پس شما اصل بهشت و جهنم رو نفی کردین تو همه ی ادیان! اما الان دوستتون میگن که بهشت و جهنم

در ایین مسیح هست :surprised: من الان حرف کدومتونو باور کنم هماهنگ نیستین خو :d این یک نکته

نکته ی بعدی اینکه انجیل های متفاوی هست مثه انجیل یوحنا انجیل برنابا و انجیل پولس که از اصحاب حضرت عیسی بودن این افراد

و هر کدوم یه الهاماتی و گزیده های از سخنان حضرت عیسی نقل کردن من خودم انجیل نخوندم که فرقشونو بدونم

اما از صحبت های دوستتون میشه فهمید که اصل اخرت رو قبول دارن...حتی اگر بر طبق گفته های انجیل باشه...شکل ظاهری اون مهم نیس که دختر باکره داشته باشه یا

نه مهم اینه که وجود داره :) یک سوال از دوستتون دارم ایا در تورات هم اعتقاد دارن به اخرت؟ اگه جواب بدن ممنون میشم:gol:

در مورد شق القمر :


اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ * وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ


این نکته رو بگم خود ناسا نیومده بگه که این معجزه حضرت محمد است! حتی اگه یقین داشته باشن بازم حرفی نمیزنن!

و البته به احتمال زیاد به قول خودت نمیفهمن معجزات رو

چون ادم وقتی معجزه رو بفهمه حتما ایمان میاره ...مثه ساحران فرعون و حضرت موسی (ع) که یکی از جادوگرها ایمان اورد ولی از ترس جونش ترسید به زبون بیاره!

فقط الان شواهدی یافتن که میگن احتمالا ماه نصف شده و...فقط در همین حد! خودتم میدنی همچین لینکی وجود نداره و فقط میخای منو ضربه فنی کنی

میتونی به این لینک مراجعه کنی:

http://radiologymums89.blogfa.com/post-57.aspx


در مورد قد انسان ها :

دوست عزیز شما واقعا 7 متر واست خیلی عجیبه...؟ پس چطور قبل از بشر دایناسور های گیاه خوار اینقد عظیم جثه بودن ؟!

100 متر طول داشتن...از خودم نمیگم کافیه در مورد اسکلت های موجود تحقیق کنید و دایناسورهای کوچکتری هم بودن!

دیروز هم گفتم در کتب اهل عتیق نوشته شده قد انسان به مروز زمان کوتاه شده...

من خودم یک تاپیک تو تالار تاریخ زدم که رد پای یک انسان نخستین رو نشون میداد که 120 سانتیمتر بود تو افریقا هم کشف شده

نهنگ ها شاید بقول شما افت ژنیتیکی نداشته باشن اما ابزیان و ماهیها در کل در طول ملیارد ها سال تغییر کردن و بعضی هاشون هنوز نسلشون زنده هم هستن!

پس نمیشه گفت حتی 1 درصد نهنگ ها تغییر نکردن چون این تغیرات شامل تمام موجودات هست!

اما جواب سوالت اقا سینا من انسان و میمون رو انتخاب میکنن چون از نظر ژنتیکی نزدیک هم هستن و شبیه ان :smile:

اما این دلیل نمیشه انسان رو از نسل میمون بدونی !

مثه اینه که بگن از بین سگ و گربه و خرس و کبوتر کدوم شبیه ن

خب طبیعیه سگ و گربه اما خانواده گربه سان با سگسانان فرق دارن :d
این جمله هم از من نیست از همون دوستمونه ولی منم قبولش دارم
(همش خیال پردازیه، بهشت و جهنم ساده ترین نوع خیال پردازی برای قانع کردن مظلومین هست که حقتون پس گرفته میشه. اینقدر این تئوری ساده انگارانه هست که با کمی تامل میشه فهمید برای فرار از بدبختی درست شده.)

خب اشتباه برداشت کردی طبق معمول :دی
دوست ما گفته بهشت و جهنم در آیین مسیح هست.نگفتن که به بهشت و جهنم ایمان و اعتقاد دارن، ایشون فقط گفتن مسیحیت هم به بهشت و جهنم اعتقاد داره و تو دینشون هست.
بهشت و جهنم توی مسیح هم وجود داره

نکته بعد:
شما چندتا ادعا کردید که هیچکدوم رو نتونستید اثبات کنید.
1-گفتید بعد از نظریه تکامل،نظریه های کامل تری هم اومده که بعد من ازتون خواستم اسم بیارید که گفتید خاطرتون نیست.
2-شق القمر رو هم که میگید هیچ لینکی وجود نداره
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این جمله هم از من نیست از همون دوستمونه ولی منم قبولش دارم


خب اشتباه برداشت کردی طبق معمول :دی
دوست ما گفته بهشت و جهنم در آیین مسیح هست.نگفتن که به بهشت و جهنم ایمان و اعتقاد دارن، ایشون فقط گفتن مسیحیت هم به بهشت و جهنم اعتقاد داره و تو دینشون هست.


نکته بعد:
شما چندتا ادعا کردید که هیچکدوم رو نتونستید اثبات کنید.
1-گفتید بعد از نظریه تکامل،نظریه های کامل تری هم اومده که بعد من ازتون خواستم اسم بیارید که گفتید خاطرتون نیست.
2-شق القمر رو هم که میگید هیچ لینکی وجود نداره


اها حالا متوجه شدم یعنی شما و دوستت مسیحت رو قبول ندارین من فک کردم فقط با اسلام مشکل دارین :d

گفتم شاید ایشون مسیحیه :دی

اما در رابطه با اون ادعا هام :

1. چه اثبات کنم چه نکنم چه فرقی به حال شما داره؟! تو که حرف خودتو میزنی همش

شما فک کن انسان تکامل یافته میمون هست

تازه خیلیم خوب میشه :d

شمام قرار بود مطالبی بذاری که نذاشتی !


2. گفتی لینک بذار از سایت ناسا گفتم خود ناسا مستقیم نگفته فقط به شواهدی رسیدن که میتونی دنبال کنی مطالب رو و به نتیجه برسی

شب خوش و خداحافظ به امید دیدار در تاپیک های بعدی :d
 

Sina.Rezaei

اخراجی موقت
اها حالا متوجه شدم یعنی شما و دوستت مسیحت رو قبول ندارین من فک کردم فقط با اسلام مشکل دارین :d

گفتم شاید ایشون مسیحیه :دی

اما در رابطه با اون ادعا هام :

1. چه اثبات کنم چه نکنم چه فرقی به حال شما داره؟! تو که حرف خودتو میزنی همش

شما فک کن انسان تکامل یافته میمون هست

تازه خیلیم خوب میشه :d

2. گفتی لینک بذار از سایت ناسا گفتم خود ناسا مستقیم نگفته فقط به شواهدی رسیدن که میتونی دنبال کنی مطالب رو و به نتیجه برسی

شب خوش
بله ما کارمون از دین گذشته:D
شبت بخیر
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بله ما کارمون از دین گذشته:D
شبت بخیر

سلام اقا سینا ... داشتم مطلبی میخوندم ... گفتم شاید گره ای از کار شما هم باز کنه ( که البته میدونم جوابتون منفیه:D ادعایی هم ندارم)

اینجاس که میگم همه چیز رو نمیشه با عقل و علم انسان سنجید نکته همین جاست:gol:

آیا اجنه پیامبرانی از نوع خودشان دارند؟




با توجّه به این‏که در آیه ۱۳۰ سوره انعام آمده است: «ما براى جنّ و انس، پیامبرى از جنس خودشان مبعوث مى‏گردانیم.» چرا در سوره جنّ، پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را پیامبر جن و انس معرفى مى‏کند؟

در این‏که آیا آیه: «یمَعْشَرَ الْجِنّ وَالْإِنسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُم ...»؛[۱] اى گروه جنّ و انس، آیا از میان شما، فرستادگانى براى شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند .... بر این امر دلالت دارد که جنّ نیز پیامبرى از خودشان داشته‏اند یا خیر، علامه طباطبائى مى‏گوید: کلمه «منکم»، (از شما)، فقط دلالت دارد که انبیا، از جنس مخاطبانند؛ یعنى همه جنّ و انس، نه این‏که پیامبران، از جنس دیگرى؛ مثلًا ملائکه باشند که مخاطبان، وحشت کنند و با آنها انس نگیرند و سخنشان را نفهمند، امّا این ‏که بگوییم هر کدام از طایفه جنّ و انس، پیامبرى مستقل و هم جنس خود دارند، آیه شریفه، چنین دلالتى ندارد.[۲]

بر این اساس، این آیه، نمى‏گوید که هر گروهى پیامبرى از جنس خود دارد؛ افزون بر این‏که آیات دیگر قرآن برخى پیامبران را دست کم، مبعوث شده براى عالمیان و جن و انس مى‏داند؛ از جمله آیه شریفه‏اى که سخن گروهى از جنیان را نقل مى‏کند: «یقَوْمَنَآ أَجِیبُواْ دَاعِىَ اللَّهِ وَ ءَامِنُواْ بِه»؛[۳] اى قوم ما! دعوت کننده الهى را اجابت کنید و به او ایمان آورید.

شأن نزول آیه فوق، این است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، از مکّه به سوى بازار عکاظ در طائف آمد که مردم را به اسلام دعوت کند، امّا هیچ کس دعوتش را پاسخ نگفت. آن حضرت در راه برگشت به سوى مکّه، به محلّى به نام وادى جنّ رسید. در دل شب به تلاوت قرآن پرداخت، جمعى از طایفه جنّ، از آن‏جا مى‏گذشتند و هنگامى که قرائت قرآن پیامبر را شنیدند، گوش دادند و در پایان به آن حضرت ایمان آوردند و به عنوان مبلّغانى به سوى قوم خود رفته، آنان را به اسلام دعوت کردند.[۴]


بر این اساس، از قرآن استفاده مى‏شود که جنّیان، به پیامبر ایمان آوردند و این‏که پیامبرى هم از نوع خود، داشته باشند از قرآن استفاده نمى‏شود و آیه ۱۳۰ انعام ‏چنین مطلبى را بیان نمى‏فرماید.

از امام زین‏العابدین (علیه السلام) نیز پرسیده شد: چرا به پیامبران بزرگ، اولوا العزم مى‏گویند؟ فرمود: چون به شرق و غرب عالم و به جن و انس، مبعوث بوده‏اند.[۵]

هم‏چنین بر فرض آن‏ که جنّیان از خودشان، پیامبرانى داشته باشند، منافاتى ندارد با آن‏که، پیامبران اولواالعزم انسى هم براى آنها مبعوث شده باشند.



پی نوشت ها :‌

[۱] . انعام، آیه ۱۳۰.

[۲] . المیزان، ج ۷، ص ۳۵۴.

[۳] . احقاف، آیه ۳۱.

[۴] . تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۳۶۵.

[۵] . بحارالانوار، ج ۱۱، ح ۶۱.


منبع: موسسه آموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی

 

Sina.Rezaei

اخراجی موقت
یوسف همین امروز خبری شنیدم که دانشمندان یه کشف بزرگی کردن و تونستن امواج بیگ بنگ رو شناسایی کنن
و هرچی میگذره داره این نظریه محکم تر میشه
و علم جواب میده شک نکن
دیگه وقتش رسیده این جملات عربی رو بذاریم کنار و ببینیم علم چی میگه
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یوسف همین امروز خبری شنیدم که دانشمندان یه کشف بزرگی کردن و تونستن امواج بیگ بنگ رو شناسایی کنن
و هرچی میگذره داره این نظریه محکم تر میشه
و علم جواب میده شک نکن
دیگه وقتش رسیده این جملات عربی رو بذاریم کنار و ببینیم علم چی میگه

اتفاقا سینا من موافق نظریه بیگ بنگ هستم البته قبلا چنتا مستند راجب بهش دیدم که دانشمندان تاییدش کردن

هرچند از بعضی حرفاشون سر در نیاوردم...اما دلایل قاطعی داشتن

شک نکن دانشمندان همون حرفایی رو میزنن که قران 1400 سال پیش گفته...

چرا که با پیشرفت علم انسان میشه ابعاد جدیدی رو از قدرت خدا کشف کرد :smile:
 

Sina.Rezaei

اخراجی موقت
اتفاقا سینا من موافق نظریه بیگ بنگ هستم البته قبلا چنتا مستند راجب بهش دیدم که دانشمندان تاییدش کردن

هرچند از بعضی حرفاشون سر در نیاوردم...اما دلایل قاطعی داشتن

شک نکن دانشمندان همون حرفایی رو میزنن که قران 1400 سال پیش گفته...

چرا که با پیشرفت علم انسان میشه ابعاد جدیدی رو از قدرت خدا کشف کرد :smile:
قرآن برای به وجود اومدن دنیا چه نظری داره؟
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قرآن برای به وجود اومدن دنیا چه نظری داره؟

نظر قران اینه که دنیا در 6 روز ( 6 دوره زمانی مجزا ) بوجود اومده.

به متن زیر توجه کن:

از نظر قران مراحل خلقت دارای شش دوران است كه بر زمین و آسمانها گذشته تا به صورت فعلی درآمده است. یعنی این وضع فعلی در زمین و اجرام آسمانی، نتیجه یك سلسله تحولات پیدرپی است كه در آنها پدید آمده و در نتیجه، پس از طی این مراحل، به صورت فعلی درآمده اند. حال ممكن است، مدت یك دوران، ده میلیون سال یا ده میلیارد سال بوده باشد.
1ـ روزی كه همه جهان به صورت توده گازی شكلی بوده كه با گردش به دور خود از هم جدا گردیده و كرات را تشكیل داده است.
2ـ این كرات تدریجاً به صورت توده مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سكونت درآمدند.
3ـ روز دیگر منظومه شمسی تشكیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.
4ـ روز دیگر زمین سرد و آماده ی حیات گردید.
5ـ سپس گیاهان و درختان، در زمین آشكار شدند.
6ـ سرانجام حیوانات و انسان، در روی زمین ظاهر گشتند.
سؤالی مطرح میشود و آن این كه چرا ذات باری تعالی تمام آنها را در یك لحظه خلق نكرده است؛ بلكه بطور تدریجی و در دورانهای مختلف آن را ایجاد كرده است؟
پاسخ این است كه: جهانی كه ما در آن زندگی میكنیم، جهان ماده است و تكامل تدریجی، از آثار لاینفك موجود مادی به شمار میرود و امور مادی بالطبع در طی زمان از صورتی به صورتی درآمده و مراحلی را طی میكند، و در نتیجه یك پدیده كامل میشود. زمین و آسمانها نیز از این قانون مستثنی نیستند. شما هر كدام از پدیدههای مادی را كه در نظر بگیرید، ملاحظه خواهید كرد كه تمام آنها تدریجاً از نردبان تكامل بالا میروند: گیاهان و درختان، پس از گذشت زمان، مثلاً به صورت یك بوته گل یا یك درخت برومند، در میآیند. معادن و منابع زیر زمینی، با مرور زمان پس ازفعل و انفعالات زیاد، متحول به یك ماده معدنی میشوند. حیوان و انسان تا دوران جنینی را در مدت مخصوصی به پایان نرساند، نمیتوانند در جهان وسیعتری زندگی كنند و این قانون در همه جا و همه چیز جهان ماده حكومت میكند.
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
اصل مشکل چیه بچه ها...؟
 

Sina.Rezaei

اخراجی موقت
نظر قران اینه که دنیا در 6 روز ( 6 دوره زمانی مجزا ) بوجود اومده.

به متن زیر توجه کن:

از نظر قران مراحل خلقت دارای شش دوران است كه بر زمین و آسمانها گذشته تا به صورت فعلی درآمده است. یعنی این وضع فعلی در زمین و اجرام آسمانی، نتیجه یك سلسله تحولات پیدرپی است كه در آنها پدید آمده و در نتیجه، پس از طی این مراحل، به صورت فعلی درآمده اند. حال ممكن است، مدت یك دوران، ده میلیون سال یا ده میلیارد سال بوده باشد.
1ـ روزی كه همه جهان به صورت توده گازی شكلی بوده كه با گردش به دور خود از هم جدا گردیده و كرات را تشكیل داده است.
2ـ این كرات تدریجاً به صورت توده مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سكونت درآمدند.
3ـ روز دیگر منظومه شمسی تشكیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.
4ـ روز دیگر زمین سرد و آماده ی حیات گردید.
5ـ سپس گیاهان و درختان، در زمین آشكار شدند.
6ـ سرانجام حیوانات و انسان، در روی زمین ظاهر گشتند.
سؤالی مطرح میشود و آن این كه چرا ذات باری تعالی تمام آنها را در یك لحظه خلق نكرده است؛ بلكه بطور تدریجی و در دورانهای مختلف آن را ایجاد كرده است؟
پاسخ این است كه: جهانی كه ما در آن زندگی میكنیم، جهان ماده است و تكامل تدریجی، از آثار لاینفك موجود مادی به شمار میرود و امور مادی بالطبع در طی زمان از صورتی به صورتی درآمده و مراحلی را طی میكند، و در نتیجه یك پدیده كامل میشود. زمین و آسمانها نیز از این قانون مستثنی نیستند. شما هر كدام از پدیدههای مادی را كه در نظر بگیرید، ملاحظه خواهید كرد كه تمام آنها تدریجاً از نردبان تكامل بالا میروند: گیاهان و درختان، پس از گذشت زمان، مثلاً به صورت یك بوته گل یا یك درخت برومند، در میآیند. معادن و منابع زیر زمینی، با مرور زمان پس ازفعل و انفعالات زیاد، متحول به یك ماده معدنی میشوند. حیوان و انسان تا دوران جنینی را در مدت مخصوصی به پایان نرساند، نمیتوانند در جهان وسیعتری زندگی كنند و این قانون در همه جا و همه چیز جهان ماده حكومت میكند.
جواب شما فکر میکنم توی این متن داده شده:

یکی از ادعاهای معجزات علمی قرآن این است که در قرآن از نظریه بیگ بنگ صحبت شده است. البته پیشتر در دو نوشتار قرآن و پیدایش جهان، قضیه پدید آمدن کائنات از دود و گسترش یافتن کائنات در مورد موارد مشابهی سخن رانده شده است اما نیاز هست تا اطلاعات بیشتری در این مورد ارائه شود. در این نوشتار به بررسی این ادعا خواهیم پرداخت.
آیه ای که از آن برای اثبات این "معجزه" استفاده می شود از این قرار است:
سوره انبیا آیه30
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ
آيا كافران نديدند كه آسمان ها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آنها را از يكديگر باز كرديم ؟، و هر چيز زنده اي را از آب قرار داديم، آيا ايمان نميآورند!
معمولا این آیه را مترجمین به "آسمان ها و زمین یکی بودند، سپس آنها را جدا کردیم" ترجمه می کنند. قبل از اینکه هر بحثی را مطرح کنیم از شما دعوت می کنم به این آیه بیشتر توجه کنید، گفته است آیا کافران ندیدند که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از
یکدیگر باز کردیم؟ آیا واقعا خالق کائنات اینقدر خنگ است که فکر می کند کافران باید این اتفاق را اگر هم افتاده باشد دیده باشند؟ کدام انسانی خلقت کائنات را دیده است که الله از کافران انتظار دارد آن را دیده باشند و به دلیل این دیدن خود به او ایمان بیاورند؟ آیا الله از کافران کاری که برایشان غیر ممکن بوده است را انتظار دارد؟ عجب گیج خداییست این الله.
مدعیان اینکه قرآن بیگ بنگ را پیشبینی کرده است می گویند این آیه از سینگولاریتی سخن می گوید. در بررسی این آیه باید به نکات زیر
اشاره کرد:
نخست اینکه در زمان سینگولاریتی زمین و آسمان یکی نبودند، اساسا زمینی وجود نداشته است که بخواهد با آسمان یکی باشد، زمین میلیونها سال بعد به وجود آمده است.

دوم اینکه بر اساس این آیه زمین از آسمان ها جدا شده است، اگر منظور از آسمان ها کائنات باشد بازهم این آیه غلط می شود.

سوم اینکه برای درک این آیه باید به توضیحی که قرآن از نحوه پیدایش جهان می دهد توجه کرد. داستان خلقت جهان در قرآن ریشه در اساطیر باستانی منطقه دارد، به ویژه اساطیر بابلی و داستان گیلگمیش دارد. در حماسه گیلگمیش که بسیار قدیمی تر از قرآن است نیز دقیقا از یکی بودن آسمان ها و زمین و بعد جدا شدن آنها سخن رفته است. ایده جدا شدن زمین و آسمان ها از یکدیگر در سایر اساطیر منطقه نیز یافت می شود، مثلا در مصر باستان باور بر این بوده است که خدای زمین (جب) و خدای آسمان (نات) به یکدیگر چسبیده بودند و جداشدن اختیاری آنها سبب شکل گیری جهان به صورت فعلی شد. بنابر این ماجرای جدا شدن زمین از آسمان ها ارتباطی به بیگ بنگ ندارد و از اساطیر و افسانه های ملل مجاور اعراب به قرآن راه یافته است و اگر واقعا بخواهیم آنقدر نادان باشیم که آن را به بیگ بنگ نسبت بدهیم، باید امتیاز را به کفار مصری و بابلی بدهیم نه به محمد بن عبدالله.
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ضمن یوسف مطلبی که نوشتی بگو که از کدوم سوره و آیات قرانه

سوره هود آیه ۷

در ضمن حالا بذار من یه سوال بپرسم اقا سینا

تو حرفات نوشته بودی که نظریه جدایی زمین و اسمان تو کتب اساطیری مصر و بابل بوده

مطلبی داری در این مورد ارائه بدی؟ میتونی ثابت کنی؟

بنظرم حرفات نمیتونه قانع کننده باشه

واما بریم سراغ داستان افرینش:




از از دير باز، داستان آفرينش در ميان مردم جهان مطرح بوده و در طول تاريخ ذهن بشر را اين سؤال به خود مشغول داشته است: «جهان هستي را که آفريده و چگونه آفريده است؟» برخي مردم در پي جواب سؤال فوق دست به دامان طبيعت بردند تا راز آفرينش را کشف و برملا­ کنند! که سر انجام رفته رفته به پرستش طبيعت منجر شده است! دانشمندان، نخستين نشانه‌هاي موجود از دين را گرايش به پرستش طبيعت مي‌دانند و معتقدند هم اکنون نيز، نمونه‌هايي از اين گونه گرايش به طبيعت در مناطق دور افتادة جهان، مشاهده مي‌شود.1


خوشبختانه با توجه به اهميّت داستان آفرينش، کتاب­هايي مقدس قرآن و تورات، به طور تفصيل و گسترده به حکايت اين داستان پرداخته‌اند. امّا متأسفانه دانشمندان، يا اصلاً به مقايسه داستان آفرينش از ديدگاه قرآن و تورات نپرداخته اند و اگر هم پرداخته بسيار اندک است به طوري که، حتي مقايسه مجموع قصه‌هايي قرآن و تورات تعداد شان از شمارش انگشتان يک دست تجاوز نمي‌کنند. از اين رو، در اين مقاله، داستان آفرينش با نگاه مقايسه تطبيقي از ديدگاه قرآن و تورات، مورد بررسي قرار گرفته است.





داستان آفرينش در تورات:


تورات فعلي، داستان آفرينش موجودات غير انساني و آدم «انسان نخستين» را در شش روز دانسته و به تفصيل آن را بيان کرده، و روز هفتم را، روز تعطيلي و استراحت به حساب آورده است.


روز اول: آفرينش نور و روشنايی


در ابتدا، خداوند آسمان و زمين را آفريد «چون» زمين تُهی (و خالی از هرگونه موجود زنده) و تاريک بود و تاريکی روی آب­ها را پوشانده بود, روح خدا سطح آب­ها را فراگرفت. خدا گفت: روشنايی بشود, روشنايی شد. خدا روشنايی را ديد که نيکوست, روشنايی را از تاريکی جدا ساخت. و خدا روشنايی را روز و تاريکی را شب ناميد.


روز دوم: آفرينش آسمان


خدا گفت: فلکی باشد در ميان آب­ها (تا) آب­­­­ها را از­هم جدا کند و خدا فلک را ساخت و آب­های زير فلک را از بالای فلک جدا کرد و چنين شد. و خداوند فلک را آسمان ناميد.


روز سوم: آفرينش زمين و درياها


خدا گفت: آب­های زير آسمان در يک جا جمع شود (تا) خشکی ظاهر گردد و چنين شد. خدا خشکی را زمين ناميد و اجتماع آب­ها را دريا ناميد و خدا ديد نيکوست. و خدا گفت: زمين نباتات بروياند و علف تخم بياورد و درخت موافق جنس خود ميوه آورد که تخمش درآن باشد، (تا) بر روی زمين بارور شود و چنين شد. و خدا ديد نيکوست.


روز چهارم: آفرينش ماه و ستارگان


خدا گفت: نيِّرها «خورشيد، ماه و ستارگان» در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند (و) برای (تعيين) زمان­ها, روزها و سال­ها، آيات، علامات و نشانه­ها، باشند. و نيِّرها در فلک آسمان باشند با بر زمين روشنايی دهند و چنين شد. خداوند دو نيِّر بزرگ ساخت نيِّر اعظم را برای سلطنت روز و نيِّر کوچک را برای سلطنت شب (قرار داد) (و هم چنين) ستارگان و خدا آن­ها را در فلک آسمان گذاشت تا بر زمين روشنايی دهند. و تا سلطنت نمايند بر روز و شب و روشنايي را از تاريکی جدا کنند و خدا ديد نيکوست.


روز پنجم: آفرينش پرندگان و ماهی­ها


انبوه جانوران پُرشود و پرندگان بالای زمين بر روی فلک آسمان پرواز کنند. پس خدا نهنگ­های بزرگ آفريد. (و همچنين) همة خزندگان را که آب­ها از موافق جنس آن­ها مملو شود (و نيز) همة پرندگان بالدار با همة اجناس موافق آن­ها آفريد و خدا ديد نيکوست. و خدا آن­ها را برکت داده و گفت: بارور و کثير شويد و آب‌های دريا را پُر سازيد.


روز ششم: آفرينش حيوانات و انسان


خدا گفت: زمين، جانوران را موافق جنس آن­ها بيرون آورد و خدا، بهائم, حشرات, و حيوانات زمين را آفريد. و چنين شد. و خدا ديد نيکوست و خدا گفت: آدم را به صورت ما و موافق و شبيه ما بسازيم تا بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمين و همة حشرات که بر روی زمين می خزند حکومت نمايد. پس خدا آدم را به صورت خود خلق نمود. و خدا انسان را نر و ماده آفريد. و خداوند انسان را برکت داد و به او گفت: بارور و کثير شويد و زمين را پُر سازيد و در آن تسلط يابيد و خدا گفت: همانا همة علف­های تخم داری که به روی تمام زمين است و همة درخت های که در آن­ها ميوة درخت تخمدار است به شما دادم تا برای شما خوراک باشد. و به همة حيوانات زمين و به همة پرندگان آسمان و به همة حشرات زمين که در آن­ها حيات است, علف سبز برای خوراک دادم و چنين شد. 2








روز هفتم: روز استراحت و تعطيلی


(پس از آن که آفرينش) آسمان ها و زمين و همة لشکر آن ها تمام شد. و در روز هفتم خدا از همه کار خود که ساخته بود فارغ شد و در آن روز از همه کار خود که آفريده بود آرامی گرفت. پس خدا روز هفتم را مبارک خواند و آن را تقديس نمود زيرا که خدا از همه کار خود که ساخته بود آرام گرفت. 3





داستان آفرينش در قرآن کريم:


قرآن کريم، به آفرينش و خلقت، موجودات و انسان نخستين «آدم»، در شش روز4 اشاره نموده؛ ولي به تفصيل تورات نيامده است. در عين حال، قرآن مجيد، در 7 سوره که واژه «ستة ايام» در آن ها آمده، به طور اختصار، و گوناگون به آفرينش آسمان، زمين و ديگر موجودات پرداخته است. بنابراين، با زيربنا قرار دادن آيات فوق به عنوان متن داستان و با استفاده از آيات ديگر، داستان آفرينش را در شش روز از ديدگاه قرآن پي‌‌‌‌مي‌‌‌‌گيريم.


إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ايّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ يُغْشِی الّيلَ و النّهارَ يََطْلُبُهُ حَثِيثاً و الشَّمسَ و القمرَ و النُّجومَ مسخَّراتٍ بِامْرهِ اَلا لَهُ الخَلقُ وَالْامْرُ تبارک اللهُ رَبُّ العالمين. «پروردگار شما، خداوندي است که آسمان ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس به تدبير جهاني هستي پرداخت؛ با «پردة تاريک» شب و روز را مي پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت درحرکت است؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را آفريد، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشيد که آفرينش و تدبير «جهان» از آنِ او (و به فرمان او) است. پر برکت (و زوال ناپذير) است، خداوندي که پرودگار جهانيان است.»5


إِنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارضَ فی السِّتة ايّامٍ ثمَّ اسْتوی علی العرشِ، يُدَبّرُ الامرَ ما مِنْ شفيعٍ إلاّ بعدَ اذنهِ ذلکم ُ اللهُ ربُّکمْ فَاعْبُدوه أفَلا تذکَّرون. «پروردگار شما، خداوندي است که آسمان­ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر تَخْت «قدرت» قرار گرفت،‌ و به تدبير کار (جهان) پرداخت؛ هيچ شفاعت کننده اي، جُز با اذن او نيست؛ اين است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنيد. آيا متذکّر نمي­شويد؟!»6


وَ هو الذی خَلقَ السَّمواتِ و الارضَ فی ستَّةِ أيّامٍ و کان عرشُهُ علی الماءِ لِيَبْلُوَکُمْ ايُّکم أحْسَنُ عملاً و لَئِنْ قُلْتَ إنَّکم مَبْعُثُونَ من بعدِ الْمَوتِ لَيَقولونَّ الَّذينَ کفروا إنْ هذا إلاّ سِحرٌ مُبِين.


«او کسي است، که آسمان­ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ و عرشِ (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد که کدام يک عملتان بهتر است. و اگر (به آن­ها) بگويي: «شما بعد از مرگ، برانگيخته ميشويد»، مسلّماً کافران مي­گويند: «اين سحر آشکار است!»7


الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايّامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ الرَّحمنُ فَسئَلْ بِهِ خَيراً. «همانا (خداي) که آسمان ها و زمين و آنچه را ميان اين دو وجود دارد، در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر عرش «قدرت» قرار گرفت، (و به تدبير جهان پرداخت، او خداوندِ) رحمان است؛ از او بخواه که از همة چيز آگاه است.»8


اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ ما لَکُم من دونهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِيعٍ أفلا تَذَکَّرُونَ. «خداوند کسي است که آسمان­ها و زمين و آنچه را ميان اين دو است، در شش روز (شش دروان) آفريد، سپس بر عرش «قدرت» قرار گرفت؛ هيچ سر پرست و شفاعت کننده اي براي شما جُز او نيست؛ آيا متذکّر نمي­شويد؟!»9


وَ لَقَدْ خلقنا السَّمواتِ و الارضَ وَ ما بينهما فی ستَّةِ ايّامٍ وَ ما مسَّنَا مِنْ لُّغوبٍ. «ما آسمان ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريديم، و هيچ گونه رنج و سختي به ما نرسيد. (با اين حال چگونه زنده کردن مردگان براي ما مشکل است؟!»10


هو الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايَامٍ ثُمَّ اسْتَوی علی العرشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فی الارضِ و ما يَخْرُجُ مِنْها و ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ و ما يَعْرُجُ فيها و هو مَعَکُمْ أيْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلونَ بَصيرٌ. «او کسي است که آسمان­ها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد؛ سپس بر تَخت قدرت قرار گرفت (و به تدبير جهان پرداخت)؛ آنچه را از آن خارج مي شود و آنچه به آسمان بالا مي رود؛ و هر جا باشيد او با شماست. و خداوند نسبت به آنچه انجام مي­دهيد بيناست.»11





عرض شد که قرآن کريم چون تورات به جزئيات و کيفيت داستان آفرينش در شش روز نپرداخته است. امّا مي­توان از لابلاي آيات فوق و همچنين از آية هايي 9 تا 11 سورة فصلت، آية 30 تا 40 سورة بقره و ديگر آيات و با الهام گرفتن از تفسير نمونه12 به کيفيت آفرينش در شش روز از ديدگاه قرآن پي­برد.


1. آفرينش آسمان و زمين: با توجه به آيات فوق، ابتدا خداوند «آسمان و زمين» را که به صورت تودة گازي شکل بوده و با گردش به دور خود ازهم جدا گرديده و کرات را تشکيل داده، آفريده است: «خلق السموات و الارض ...13 ثم استوي الي السماء و هي دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعاً و کرهاً...14»


2. آفرينش شب و روز: در قدم دوم، خداوند «شب و روز» را آفريده، زيرا در سوره اعراف آيه 54 بعد از خلقت آسمان و زمين، بلا فاصله به آفرينش شب و روز اشاره شده است: «يغشي الليل و النّهار يطلبه حثيثاً...»


3. خلقت منظومه­هاي شمسي: به نظر مي رسد، پس از آفرينش شب و روز، «منظومة شمسي، ماه و ستارگان» شکل گرفته و آفريده شده اند؛ زيرا خداوند با «واو» عطف، آن­ها را به آفرينش شب و روز معطوف و پيوست داده است. «و الشمس والقمر و النجم مسخرات بامره ...» و «و اختلاف اليل و النهار لاياتٍ لاولي الاباب...» و همچنين ممکن است آسمان و زمين با گرم و سرد شدن توسط خورشيد، ماه و ستارگان، آمادة حيات و زندگي شده باشند. بنابراين پس از آفرينش آسمان ها و زمين مقتضاي دستور و امر الهي، براي آفرينش منظومه­هاي شمسي آمده است.


4. آفرينش کوه­ها: سپس خداوند «کوه­ها» را آفريده زيرا که آن­ها را وسيله و سبب استحکام، زمين و آسمان قرار داده است: «و جعل فيها رواسي من فوقها ...15»


5. آفرينش گياهان، درختان و حيوانات: پس از آن که آسمان و زمين براي زندگي آماده و توسط کوه­ها مستحکم و پا برجا شدند، خدواند به آفرينش «گياهان، درختان، جنبدگان و حيوانات» در روي زمين پرداخته است: «ما يَخْرُجُ مِنْها و ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ و ما يَعْرُجُ فيها ... و بارک فيها و قدّر فيها اقواتها في اربعة ايام...»


6. آفرينش حضرت آدم «ع»: سر انجام پس از آفرينش آسمان، زمين و ديگر موجوداتِ بين آسمان و زمين، خالق هستي به آفرينش «آدم» (ع) انسان نخستين، به عنوان خليفه و جانشين خود در روي زمين، اشاره کرده است: «اذْ قال ربّک للملائکةِ إنّي جاعلٌ في الارض خليفة ...» يعني پس از اين که زمين براي زندگي محيا شد، خداوند فرموده: «اني جاعل في الارض خليفة».

وجوه مشترک:


اشاره به نکات مشترک و متمايز داستان آفرينش از ديدگاه قرآن و تورات، با استفاده از خصوص متن آن دو کتاب مقدس است، که در عناوين فوق به آن شاره شد. البته استفاده وجوه مشترک و متمايز، منحصر به فکر حقير و مصون از خطاء نيست.


داستان آفرينش در قرآن و تورات وجوه مشترک دارند که عبارت اند از:


1. خدا در داستان آفرينش: در اکثر داستان­هايي قرآن و تورات بويژه در داستان آفرينش نقش خداوند به عنوان عنصر اصلي در خلقت و آفرينش جهان هستي محسوس و هويدا است. و نام هايي «الله» و «يَهْوه16» در اين دو کتاب مقدس چون گل واژه­هايي معرفت، گل افشاني مي کنند! بنابراين، در هر دو کتاب مقدس، تنها خالق جهان هستي، خداوند است.


3. تدريجي بودن آفرينش: در قرآن و تورات؛ «آفرينش در شش روز» بکار رفته است.


4. ابتداي آفرينش، آسمان و زمين: ابتداي خلقت در قرآن و تورات از آسمان و زمين شروع شده است؛ زيرا در تورات چنين آمده است: «در ابتدا خداوند آسمان و زمين را آفريد» و قرآن نيز آمده است: «انّ ربکم الله الذي خلق السموات و الارض ...»


5. پايان آفرينش: پايان داستان آفرينش، خلقت آدم (انسان نخستين) است. خداوند در تورات پس از آفرينش ديگر موجودات فرموده: «آدم را به صورت ما و موافق و شبيه ما بسازيم» خداوند در قرآن نيز پس از آفرينش آسمان و زمين و ما بين آنها، فرموده است: «اني جاعل في الارض خليفه...»


6. مدت آفرينش: زمان آفرينش، از ديدگاه قرآن و تورات با هم، شش روز است، از اين رو، تورات، عملاً آن را به شش روز تقسيم کرده و قرآن، صراحتاً واژه شش روز را آورده است: «اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الارضَ و ما بينهما فی ستة ايَّامٍ...»


7. خلافت حضرت آدم (ع):17 حضرت آدم «ع» در داستان آفرينش قرآن و تورات، به عنوان خليفه و جانشين خداوند در روي زمين مطرح است؛ از اين رو، تورات چنين حکايت کرده: «و خداوند انسان را برکت داد و به او گفت: بارور و کثير شويد و زمين را پُر سازيد و (تا) در آن تسلط (حکومت) يابيد...» (با توجه به قراين که در متن آمده است: خدا انسان را برکت داد و به او گفت بارور شويد؛ از واژه تسلط، حکومت فهميده مي شود) و در قرآن صراحتاً به خلافت آدم «ع» اشاره شده است: «انّي جاعل في الارض خليفة...»


8. قلمروي حکومت آدم «ع»: قرآن کريم، قلمروي حکومت حضرت آدم را زمين و آنچه که در زمين مي­باشد، دانسته است: «اذ قال ربّک للملائکة، انّي جاعل في الارض خليفة...» تورات نيز همين را قائل هست! از اين رو، در تورات آمده است: «آدم را به صورت ما و موافق و شبيه ما بسازيم تا بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمين و همة حشرات که بر روی زمين می­خزند حکومت نمايد»


9. فلسفة آفرينش موجودات: فلسفة آفرينش ديگر مخلوقات مانند: «آسمان، زمين، پرندگان، گياهان، جنبدگان، حيوانات و ...» در داستان آفرينش قرآن و تورات، براي آسايش و راحتي انسان است، زيرا در قرآن کريم آمده: «الم تروا ان الله سخّر لکم ما في السّموات و ما في الارض...18» و در تورات نيز آمده است: «خدا گفت: همانا همة علف­های تخم داری که به روی تمام زمين است و همة درخت­های که در آن­ها ميوه درخت تخمدار است به شما دادم تا برای شما خوراک باشد.»


10. تعيين روز، شب، هفته، ماه و سال: در قرآن و تورات، آفرينش و گردش خورشيد، ماه و ستارگان، آيات و علامات، روز، شب، هفته، ماه، سال و...» مي باشند؛ به همين منظور در تورات اشاره شده است: «خدا گفت: نيَرها (خورشيد و ستارگان) در فلک آسمان باشند. تا روز را از شب جدا کنند برای آيات, زمان­ها, روزها و سال­ها باشند.» و قرآن نيز چنين فرموده است: «و الشَّمسَ و القمرَ و النُّجومَ مسخَّراتٍ بِامْرهِ...»


11. زوج بودن در داستان آفرينش: زوج و جفت بودن در داستان آفرينش در تورات و قرآن همگون و متحد به چشم مي خورد؛ از اين رو، در قرآن خطاب به مردم گفته شده است: ما شما را از دو جفت يعني مرد و زن آفريده ايم: «يا ايّها النّاس انا خلقنا کم من ذکر و انثي ...19» و در تورات نيز آمده است: «و خدا انسان را نر و ماده آفريد».


12. همگون بودن دستور تکويني الهي: در داستان آفرينش قرآن و تورات، دستور تکويني الهي «باش و چنين شد» متحد و هماهنگ آمده است؛ تورات، تقريباً، پس از آفرينش همة موجوات در شش روز، جمله «و چنين شد» را تکرار کرده است.يعني پيش از اين جمله، دستور باش، که همان وجود و هستي باشد از ذات حق تعالي صادر شده و در پايان از قول موجودات جمله «چنين شد» را حکايت کرده است؛ قرآن عين واژه را در امر خلقت آورده است: «إذا قَضي امراً فانَّما يقول له کُنْ فَيَکُون...20 و «اَلا لَهُ الخَلقُ وَالْامْرُ...»





وجوه متمايز:


از آنجا که تورات کنوني از دَسْت بُرد بشر مصون نمانده و مورد تحريف واقع شده است: «فويلٌ للذين يکتبون الکتاب بايديهم ثم يقولون هذا من عند الله ليشتروا به ثمناً قليلاً فويلٌ لهم ممّا کتبت ايديهم و ويلٌ لهم ممّا يکسبون21»‌ بين قرآن و تورات در داستان آفرينش در موارد ذيل، اختلاف و دو گانگي به چشم مي­آيد!


1. هدايت گري و تعقل گرايي: قرآن، کتاب هدايت است: «ذلک الکتاب لا ريب فيه هدي للمتقين...22» از اين رو، زمان، مکان، مشخصات شخصيت­هاي قصه، ورود و خروج و جزئيات ديگر که براي يک کتاب تاريخ و قصه اهميّت دارد، در قرآن کم رنگ است؛ زيرا قرآن بيشتر به هدايت و رحمت «انّ هذا القرآن يقصُّ علي بني اسرائيلَ اکثرَ الذي هم فيه يختلفون و انّه لهدي و رحمة للمؤمنين23»، حق گرايي «و نحن نقص عليکم نبائهم بالحق...24»، تفکر زايي «فاقصص القصص لعلهم يتفکرون...25» و عبرت گيري و پندپزيري «لقد کان في قصصهم عبرة لاولي الاباب...26» بهاء و ارزش قائل است. برخلاف داستان آفرينش در تورات که به جاي تعقل، تفکر، حق گرايي و عبرت آموزي به جزئياتِ چون: زمان، مکان، مشخصات قهرمان قصه و ...»، توجه عمده نموده است.


2. تعطيلي در کار آفرينش: روز شنبه که روزِ هفتم آفرينش در تورات، به حساب مي آيد؛ به عنوانِ اوقات فراغت، استراحت و تعطيلي خدا، مطرح است؛ و حال آنکه در داستان آفرينش قرآن چنين چيزي ديده نشده است. بلکه در جاي ديگر از قرآن آمده است: خداوند در هيچ روز بيکار نيست: «...کلّ يوم هو في الشأن27» و در بعضي موارد حتي خداوند به اندازه يک چورت و خواب بيکار ننشسته است: «لا تأخذه سنة و لا نوم...28»


4. ملاک خلافت:


ملاک خلافت حضرت آدم «ع» در تورات، مثل قرآن برجسته نشده است و فقط آمده که چون به صورت خدا آفريده شده است، پس بايد بر ديگران حکومت کند!: از اين رو، در تورات آمده است: «آدم را به صورت ما و موافق و شبيه ما بسازيم تا بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمين و همة حشرات که بر روی زمين می­خزند حکومت نمايد». ولي ملاک خلافت در قرآن، علم حضرت آدم «ع» به اسماء الهي «و علم آدم الاسماء کلها...» و عجز و ناتواني فرشتگان از دريافت و درک و فهم آن­ها «ثم عرضهم علي الملائکة فقال انبئوني بأسماء هؤلاء ان کنتم صادقين؟ قالوا سبحانک لا علم لنا الاّ ما علمتنا...» بر شمرده شده است.


5. فلسفه زندگي حضرت آدم: در تورات کنوني توليد نسل، کثرت جمعيت و پرداختن به امور مادي از ديگر امور برجسته و عمده شده است، به طوري که انسان تصور مي کند هدف از آفرينش آن حضرت جُز اين امور نيست! از اين رو، در تورات چنين آمده است: «و خداوند انسان را برکت داد و به او گفت: بارور و کثير شويد و زمين را پُر سازيد و در آن تسلط يابيد. در قرآن کريم، پيش از همه، مسأله پرستش و عبادت برجسته و طرح شده است: به همين منظور در پايان آيه 3 سوره يونس، پس از ذکر داستان آفرينش، خدا را معرفي و مردم را به پرستش او دعوت کرده است، و در آخر مي فرمايد: آيا متذکّر نمي شويد؟! يعني اينکه زندگي جُز پرستش خداي هستي، ارزش و بهايي نداشته و ندارد: «ذلکم ُ اللهُ ربُّکمْ فَاعْبُدوه أفَلا تذکَّرون»


6. برکت در داستان آفرينش: متأسفانه در زيادي از داستان­هاي تورات و همچنين در داستان آفرينش، برکت، فقط منحصر به عطايايي دنيايي است، زيرا که در تورات چنين آمده: «و خداوند انسان را برکت داد و به او گفت: بارور و کثير شويد و زمين را پُر سازيد و در آن تسلط يابيد» (شايد، هر خواننده و يا حدّ اقل بنده چنين مي فهمم! که برکت خداوند، از نظر تورات، غير از بارْوَرْ شدن، زاد و ولد، گسترش نسل، حکومت و پادشاهي و امثال آن نيست!). ولي در قرآن برکت براي انبياء «ع» دو نوع بيان شده است: يکي برکت معنوي است؛ مانند مقام نبوت، و کتاب آسماني: «تبارک الذي نزل الفرقان علي عبده ليکون للعالمين نذيراً...29» دومي برکت مادي است: «تبارک الذي ان شاء جعل لکم خيرا من ذلک ...30» و «تبارک الذي جعل في السماء بروجاً و جعل فيها سراجاً منيراً ..31» به هر حال برکت در داستان آفرينش قرآن چون تورات، منحصر به امور مادي نيست.


7. چگونگي خداوند: در داستان آفرينش از ديدگاه قرآن، هيچ موجودي به شکل خداوند آفريده نشده است. ولي، در داستان تورات آدم «ع» به شکل خدا آفريده شده است: زيرا در تورات چنين آمده است: «آدم را به صورت ما و موافق و شبيه ما بسازيم تا بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمين و همة حشرات که بر روی زمين می­خزند حکومت نمايد». يعني اينکه ـ نعوذ با الله ـ خداوند چون انسان، داراي جسم است و هر جسمي لابد و ناگذير در مکان و زمان و داراي احتياجات است. پس خدايِ تورات مثل بشر نياز به زمان، مکان، خوراک، پوشاک و ديگر احتياجات مي­باشد.


9. لشکر زمين و آسمان: موجوداتِ بين زمين و آسمان از ديدگاه تورات، لشکر آسمان و زمين محسوب مي شود، زيرا که در تورات آمده است: (پس از آن که) «آسمان­ها و زمين و همة لشکر آن­ها تمام شد...». در داستان آفرينش قرآن يادي از چنين لشکر نشده است.


10.چگونگي­طرح داستان آفرينش: با توجه به مراجعه به متن داستان آفرينش در تورات در خواهيم يافت که داستان در آن کتاب، بسيار جزئي و ريز حکايت شده، و نکات ارزشي چون قرآن را ندارد، زيرا داستان آفرينش در قرآن به صورت کلي طرح شده و در پي اهداف هدايت، تعقل و روشنگري است. به همين منظور، چون که داستان در قرآن به صورت کلي آمده است، وقتي داستان کلي طراحي مي شود و به همة جزئيات اشاره نمي شود. جاي براي اينکه بعضي قسمت­هاي داستان را خواننده بايد بسازد و حدث بزند وجود دارد. و اين روش سبب مي­شود که شنونده و خاننده تا پايان داستان همراهي، همفکري و همکاري داشته باشد. اين امتياز را فقط مي شود در داستان­هاي قرآن کريم جست وجو، کرد. ولي، داستان تورات از چنين امتيازي برخور دار نيست.


12. شش روز يا شش دوران؟ در تورات کنوني، آفرينش به شش روز، که مراد همين شش روز دنيايي است، اشاره رفته است. از اين رو، مفسران و محققان اين کتاب براي مفهوم کلمة «شش روز» به بحث و مناظره علمي ننشسته اند. ولي، شش روز در داستان آفرينش قرآن، هرچند، مقصود و مراد، شش دوران مي­باشد؛ امّا با ديگر مصاديق و وجوه که مفسرين32 قرآن براي آن بر شمرده اند، نيز دلالت و مطابقت دارد. از اين رو، خداوند به جِدّ اين واژه «ستة ايّام» را بدون مصداق و تعيين زماني گذاشته است، تا دانشمندان در باره قرآن و واژه­ها، و دستورات آن تفکر، تعقل، قضاوت و انديشه نمايند! و هر چيزي را بُطْرَي نپذيرند. و به دستور قرآن که بارها فرموده: «أفلا يتدبّرون القرآن...؟33»، «لعلکم تعقلون...34»، «اَفلَا يتفکّرون...؟35» و «فَاقْصص القصص لعهم يتفکّرون...36» جامة عمل بپوشانند! قرآن کتاب تعقل­گرا، تفکر زا، طرف دار عقل، منطق و انديشه است. زيرا که خود از عقل کُلّ و انديشه ناب الهي سرچشمه گرفته است: «انّا انزلناه في اليلة القدر...37» و «انّا نزلنا الذکر و انّا له لحافظون...38»


13. خلاقيت و نو آوري: خلاقيت و نو آوري در دو بخش ادبيات و معارف ذيل، از ديگر ويژگي­هاي منحصر به فردِ داستان آفرينش قرآن کريم است. که در داستان تورات به چشم نمي­آيد.


الف) ادبيات:


1. بکار گيري صنعت تنوع و تفرج: با نگاه ابتدائي و سطحي به جمله «خلق السمواتِ و الارضَ في ستة ايام ثم استوي علي العرش» هر بيننده و خاننده اي در ابتدا، حکم به تکرار اين جمله مي­کند. امّا با اندک تأمل و دقتي در مي­يابيم که خداوند در اين گونه جمله­ها صنعت تنوع و تفرج را بکار برده است. زيرا جملة «خلق السمواتِ و الارضَ في ستة ايام ثم استوي علي العرش» فقط در دو سورة اعراف و يونس، به خاطر آغاز داستان و اهمّيت آفرينش، تکرار شده؛ ولي يکباره در سورة هود تعبير «ثم استوي علي العرش» به «و کان عرشُهُ علی الماءِ» تغيير يافته است. و در سوره­هاي، فرقان، سجده، ق و حديد، بين «خلق السموات و الارض و «ثم استوي علي العرش» جملة «و ما بينهما» فاصله شده است.


2. تأکيد واژه­ها و جمله­ها: در آية 54 سوره اعراف و آية 3 سوره يونس، جملة با «انَّ» تأکيد و جملة اسميه «ربّکم الله الذي» شروع شده و هر دو جملة، تأکيد و پا فشاري بر اين دارند، که فقط خداي يکتا، آفرينندة جهان هستي است!


3. کاربرد واژه­هاي قرآن: شايد گفت همة واژه­هاي قرآن داراي کاربرد عملي متفاوت اند، براي مثال، قرآن کريم در داستان آفرينش، براي تنوع و دوري از يک نواختي، ابتداي آيات خلقت در سوره­هاي، هود، فرقان، سجده و حديد، را با جملة­هاي اسمية گوناگون و متفاوت مانند: «الله»، «الذي» و «هو» شروع کرده، و در سورة ق، کلام با جملة فعلية «و لقد خلقنا» لام امر، که براي تأکيد است، آغاز شده است.


ب) معارف:


1. اشاره گذرا به معارف در وسط آيات: قرآن کريم در حين بيان داستان آفرينش، به خيل عظيمي از معارف و حقايق عالم هستي در وسط داستان براي خواننده و بيننده، اشاره نموده است.


مثلاً در سورة اعراف، پس از ذکر داستان آفرينش، به تأکيد و ضرورت آگاهي انسان به انحصار آفرينش به خدا پرداخته است: «الا له الخلق»؛


در سورة يونس، به امر شفاعت در قيامت، پس از اجازه خداوند ياد شده است: «ما من شفيع الا بعد اذنه»؛


در سورة هود، فلسفة آفرينش را «آزمايش و امتحان انسان» اعلام شده است: «ليبلوکم ايکم احسن عملاً»؛


در سورة فرقان آمده است: خير را بايد از اهلش خواست: «اَلرَّحْمنُ، فَسْئَلْ به خيراً»؛


در سورة سجده آمده است: در قيامت فقط، خداوند، ولي و شفيع است: «مالکم من دونه من ولي و لا شفيع»؛


در سورة ق اشاره شده است که: علاوه بر خلقت اولية جهان، آفرينش ثانويه در قيامت نيز دست خدا است: «و ما مسّنا من لغوب»؛


و در سورة حديد: علاوه بر بازگو کردن داستان آفرينش، از آفرينش­هاي زمين و آسمان خبر داده است: «يعلم ما يلج في الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء و يعرج فيها».


2. تفاوت معارف در آخر آيه ها: آخر هر هفت آيه، از لحاظ بيان معارف، بسيار غني است، از اين رو، در پايان سورة اعراف، خدا به آفرينش خود، تبريک گفته است: «تبارک اللهُ رَبُّ العالمين».


در آخر، سورة هود، عدم تحمل و بي صبري کفار را نسبت به قرآن حکايت مي­کند: «لَيَقولونَّ الَّذينَ کفروا إنْ هذا إلاّ سِحرٌ مُبِين».



در آخر سوره ق، آفرينش دو بارة موجودات و انسان­ها در روز رستاخيز، براي خداوند مشکل محسوب نمي­شود: «وَ ما مسَّنَا مِنْ لُّغوبٍ».


در پايان سورة حديد، آمده است که، خداوند با شما است و از همه کردار تان آگاه است: «و هو مَعَکُمْ أيْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلونَ بَصيرٌ».


و در پايان سورة يونس و سجده، جملة «افلا تذکّرون»؛ چرا پند نمي پذيريد؟ براي تأکيد بيشتر، تکرار شده است.








پاورقي­ها:





1. توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ،ص18


2. سفر پيدايش1: 1ـ30.


3. پيشين2: 1-3.


4. مراد از شش روز در داستان آفرينش قرآن، شش دوران مي باشد. حال دوران چند روز است، خدا داند! (نمونه، ج6، 200.).


5. اعراف/54.


(ترجمه مجموع هفت آيه از مکارم شيرازي مي باشد.)


6. . يونس/3.


7. هود/7.


8. فرقان/59.


9. سجده/4.


10. ق/38.


11.حديد/4.


12. مکارم شيرازي، ناصر، نمونه، ج6،ص200.


13.اعراف/54.


14.فصلت/9.


15.هما/10.


16.تورات، نام خداوند را «يَهْوَه» مي داند، هرچند که، امروزه تلفظ آن ممنوع است، از اين رو، يهوديان، واژه «اَدُونَايْ» را در مراسيم هايي عبادي و سياسي به جاي «يَهْوَه» بکار مي برند. (توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، ص88. و باغباني، قرآن و عهدين، ص33).


17.بحث از خلافت، قلمروي خلافت و ملاک خلافت حضرت آدم «ع» در داستان آفرينش، بدين جهت و منظور آمده است، که اصل خلقت و خلافت آن حضرت، طبق داستان تورات جزء ديگر موجودات، در شش روز آفرينش طرح شده است. ناگزير ماهم اشاره گذرا به آن داشته ايم؛ انشاء الله در شماره پسين، داستان حضرت آدم «ع» به تفصيل بيان خواهد شد.


18.لقمان/2.


19.حجرات/13.


20.بقره/117.


21. بقره/79.


22. بقره/2.


23. نمل/76 و 77.


24.کهف/13.


25.اعراف/176.


26.يوسف/111.


27.رحمان/29.


28.بقره/255.


29.فرقان/1.


30.همان/10.


31.همان/16.


32.فخررازي،کبرفخر،ج2،ص103،ج17،ص12وج25،ص168،ملاصدرا،تفسيرقرآن الکريم،ج6،صص28و160، زمخشري، کشاف،ج3،ص288، انصاري، خواجه عبد الله،کشف الاسرار،ج3،ص628، طاهر بن عاشور، التحريروالتنوير،ج8،ص162،محمد شوکاني،فتح القدير،ج2،ص211 ومکارم شيرازي،نمونه،ج6،ص200، ج8،ص219،ج9،ص24وج17،ص111.


33. نساء/82.


34. نور/61.


35. انعام/50.


36. اعراف/176.


37. قدر/1.


38. حجر/9.
 

Sina.Rezaei

اخراجی موقت
بهتره بحث رو به انحراف نکشونیم
لطفا این دوتا نکته رو جواب بدبن اول
نخست اینکه در زمان سینگولاریتی زمین و آسمان یکی نبودند، اساسا زمینی وجود نداشته است که بخواهد با آسمان یکی باشد، زمین میلیونها سال بعد به وجود آمده است.

دوم اینکه بر اساس این آیه زمین از آسمان ها جدا شده است، اگر منظور از آسمان ها کائنات باشد بازهم این آیه غلط می شود.
 

afshin-18

عضو جدید
در خارج از خاورمیانه هم بوده ولی به دلیل عدم امکان کپی برداری از خاورمیانه ای ها قوانینشون با هم تفاوت فاحشی داشتن
البته دین های ابراهیمی هم تفاوت های زیادی دارند مثلا یهود ها اعتقاد به جسمانی بودن خدا داشتند ولی مسلمان ها اینطور نیستند
یا اینکه یهودی ها پیامبران را پاک نمی دونستند و حتی در کتابشان آمده یکی از پیامبران به زن سردارش تجاوز کرد ولی در اسلام پیامبران پاک هستن و...
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهتره بحث رو به انحراف نکشونیملطفا این دوتا نکته رو جواب بدبن اول
من سعی کردم جوابتو تو متن بالا بدم... و البته شمام پاسخ اون سوالم رو ندادیسینا جان من خسته شدم از این تاپیک اگه کسی از دوستان اطلاعاتش ازم بیشتره میتونه ادامه بده

موفق باشی :smile:
 

Sina.Rezaei

اخراجی موقت
بزرگترین معجزه ی قرآن میدونید چیه؟میلیونها نفر بدون اینکه یک بار آن را بخوانند، به درستیه محتوای آن یقین دارند.
 

Anarchist

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
میدونم که یه اکادمی هندسه داشته که سر درش نوشته بوده کسی که هندسه نمیداند وارد نشود;)

و فک کنم گفته جهان بر طبق ریاضیات افریده شده ( زیاد مطمن نیستم البته)
مهندس اون افلاطون بود نه سقراط !
 

Similar threads

بالا