استهلاک انسان در ایران

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
چندی پیش یکی از دوستان سوال می کرد: “به نظر تو چرا خیلی از بچه هایی که برای ادامه تحصیل به خارج از ایران می روند دیگر بر نمی گردند؟” شاید انتظار داشت که یک جواب کلیشه مثل “مسائل سیاسی” یا “نبودن آینده شغلی در ایران” یا “کمبود امکانات” و یا حتی “جو گیر شدن و آرزوهای پوشالی” از من بشنود. ولی گرچه هر کدام از این دلایل می توانند درست باشد، ولی نظر کن هم معطوف به موراد تاثیر گذار دیگری است.
در سال های اخیر صحبت های بسیاری در مورد مهاجرت به خارج از کشور و دلیل فرار نیروی کار متخصص از ایران شده است. فیلم هایی مثل میراث البرتا و نوشته های متفکرین و جامعه شناسان و نویسندگان هم به این موضوع معطوف بوده است. البته من هیچ یک از دلایل ذکر شده را نفی نمی کنم. آنها هم به جای خود تاثیر گذارند, برای هر شخص ممکن است این دلایل متفاوت باشد. این ها همه درست. ولی اگر از من بپرسند از میان تمام دلیل های متفاوت که مطرح است، کدام یک از همه مهم تر است، خواهم گفت: “استهلاک تدریجی انسان در ایران”.
اجازه دهید توضیح دهم.
از وقتی به اطرافم دقت میکنم به صورت روزانه اتفاقاتی افتاده است که هر کدام روح و ذهن من را,ولو اندک,مستهلک کرده است. مثل قطره قطره آبی که بر روی یک سنگ بریزد. درست است که هر کدام از این قطره ها به خودی خود تاثیر خاصی ندارد، ولی با گذر زمان، همین قطره ها می تواند حفره ی چشمگیری در سنگ ایجاد کند. این همان معنی استهلاک در ذهن ما است.
وقتی به دور و برم نگاه میکنم:
– فروشنده جنس ناقص و معیوب فروخته است، وقتی عیب را به او نشان می دهی نه تنها عذرخواهی نمی کند، بلکه وقیحانه آسمان ریسمان می کند. آخرش بدهکار هم شدم!!!
– همسایه هر موقع که عشقش بکشد، هر کجا که عشقش بکشد پارک می کند. سه ماشین دارد و یک جای پارک. محاسبه اش با شما.
– کسی که می خواسته پرده ی خانه را وصل کند، دائم امروز و فردا کرده است، حداقل ۳ بار به ما دروغ گفته است و سر قرار نیامده است. دفعه ی آخر هم بعد از این که ما را ۵ ساعت کاشته است، ساعت ۱۱ و نیم نصف شب آمده است. طلبکار هم هست که چرا در را نصف شب برای او باز نکرده ایم و هزینه ی ایاب ذهابش را می خواهد از ما بگیرد.
– وضعیت نظام وظیفه مشوش است. می خواهند دو سال از عمر آدم را به زور از آدم بگیرند، و تا نگیرند و آن کارت پایان خدمت کوفتی را نگیری، نمی توانی آزادانه از کشور خارج بشوی. در اداره ی نظام وظیفه هم کسی درست و حسابی جوابگو نیست.
– تا سال ۸۷ که من پرونده تشکیل داده بودم مشمول قوانین “نخبگان” می شدم. حالا که سال ۸۹ شده است قوانین تغییر کرده است و می بایست دوباره دنبالش دوید تا بفهمیم چه به چه است.
– رفته ام بانک. از کارمند سوال می کنم که چقدر کار افتتاح حساب طول خواهد کشید؟ می گوید گوید چیزی نیست و سریع تمام می شود. حداقل یک ساعت بیش از آنچه ادعا کرده است طول می کشد.
– برای خریدن ماشین قرارداد امضا کرده ام، فروشنده ماشین که نمایندگی فروش رسمی است، با تاخیر ۳۰۰% درصدی ماشین را تحویل داده است. آخر هم درخواست مبلغی بیش از مبلغ قرارداد کرده است، چون در طی زمانی که تاخیر کرده است قیمت ماشین افزایش پیدا کرده!
– ماشین خریده ایم. مجبوریم ببریم برای ما قفل کامپیوتر و قفل باطری و قفل زاپاس نصب کنند که مبادا کسی به ماشین دستبرد نزند. یعنی در جامعه ای زندگی می کنیم که از همان اول همه جای زندگی را باید قفل زد که در امان باشد!
– می بایست مدرک تحصیلی خودم را ارزش گذاری کنم! یعنی وزارت علوم باید بگوید آن شب ها که من تا صبح سر آزمایش بودم، جایزه و افتخارتی که کسب کرده ام، و آن همه مقالات بین المللی که نوشته ام ارزش دارد یا ندارد!؟؟
– فرم هایی که برای ارزش گذاری مدرک پر شود غیر دقیق و گیج کننده است. سفارت ایران در کشور محل تحصیل می بایست همه ی این مدارک را تایید کند و مهر بزند.
– مبل خریده ایم. آن چه آورده اند در خانه تحویل داده اند، با آنچه در نمایشگاه پسندیده بودیم یکی نیست.
– در شرکتی که شروع به کار کرده ام، وارد بزرگترین مناقصه تاریخ صنعت شیرین سازی آب ایران شده ایم. نیمی از مدارک مناقصه به زبان انگیلسی است. مدارک اشتباهات تایپی دارد! و بعضی از جمله ها از لحاظ گرامری غلط است! شرکت پیمان کار حدود۲۰۰ میلیون تومان برای تنظیم این اسناد گرفته است! تا آخرین روز تحویل اسناد هم، مدارک کارفرما با هم مغایرت دارد و بعضی از درخواست های کارفرما هنوز نامعلوم است.
– خدا را شکر حقوق ما را به موقع می دهند. شنیده ام بعضی از شرکت ها هنوز حقوق پنج ماه پیش را هم نداده اند
من عاشق کشورم هستم. ولی اگر روزی بزنم به سیم آخر و بخواهم این مرز و بوم را ترک کنم، نه به خاطر مسائل سیاسی است، نه به خاطر مسائل مالی، نه به خاطر آینده شغلی و غیره و غیره. به خاطر این خواهد بود که اینجا انسان استهلاک می شود. روح و ذهن آدم رفته رفته پژمرده و کثیف می شود. این حمله ی همه جانبه به انسان چیزی نیست که مسئولش رئیس جمهور یا یک فرد به خصوص باشد. کل جامعه آشفته و بی سر و سامان است، و این آشفتگی دقیقا همان چیزی است که به نظر من ایران را یک کشور جهان سوم می کند. هر موقع از این نوع مشاهدات می کنم که من را آزرده می کند، به خودم یادآوری می کنم که اینجا جهان سوم است. نباید انتظار داشت که مثل آلمان قطار حتی دو دقیقه هم تاخیر نکند. متاسفانه از طرفی بسیاری از مردم ما به شدت خودباخته اند. می خواهند هر طور شده با مارک لباس و پز ماشین مدرن و حرف های بی ارزش و آهنگ و رقص های وارداتی خودشان را مدرن کنند. فکر می کنند با این مسخره بازی ها از جهان سوم بودن در می آیند!

دکتر محمدعلی مهرآسا
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آشفتگی
اسهتلاک انسان
آخ آخ
دردیه.
دیروز منو دوستم رفته بودیم پارک قدم بزنیم. دوستم که مدام داشت از اعصاب خوردش از ایران و وقایعش میگفت. از بازی کردن با روح و روان مردم بایه جریان ساده مثلا استخدام آموزش پروش که در نهایت به تعداد یکی در هر ردیف میرسیو و در نهایتم میفهمی رشتت نیستو این همه مدت...
از تحریمی که برداشته میشه تا...
ازتلق عینکی که صد تومن براش هزینه کردی ولی خش هاش...
از قابش که رنگش رفته تو کار...
تا اینکه یهو دیدیم پنج تا پسر بچه پونزده شونزده ساله روی یه درخت که زنده است و در اثر باد خم شده و حداقل 10سال عمرش هستش نشستند و نشستند و انقد فشار اوردند تا بالخره ریشش از خاک زد بیرون . انکار به قلبمون کارد زدن. این چه تربیته این چه اموزشیه که قاتل درخت زنده از توش دراومده بیرون...
ای بابا دیگه.
 

stabesh

عضو جدید
سلام
دوستان اگر کسی بخواد برگرده بهتره ایران دکتری بخونه یا خارج؟
نمیدونم اینجا بپرسم درسته یا نه!؟
ممنونم
 

stabesh

عضو جدید
یه چیزی بگم ما فامیلامون یک سریشون حدود 15 یا 20 سال پیش خانوادگی رفتن اما همه یواش یواش برگشتن البته بچه ها شون که متولد ایران نیستند یا بزرگ شده خارج هستند موندن ولی خودشون میگن ایران بهتره منم که میخوام برای ادامه تحصیل برم میگن همینجا بخون فرق چندانی نداره
حالا نظر شما چیه؟
 

جلال هرندی

عضو جدید
سلام دوست عزیز. برای خواندن همه جا همه گونه امکاناتی هست. اما این امکانات متفاوت می باشد. اول باید انسان هدف اصلی خود از زندگی اش را مشحص کند. بدون هدف راه افتادن اشتباه محض است. وقتی هدف مشخص شد می توانید تصمیم بگیرید که کجا و چه چیز به نفع شما و به سود جامعه می باشد. البته هر تصمیمی بستگی به نوع فعالیت هم دارد. چرا که در هرکجا نقاط قوت و نقاط ضعفی وجود دارد. شخصیت خود آدم هم برای تصمیم گیری مهم است و همچنین امکانات مالی. بنابراین تا شما هدف خود را مشخص نکنی و امکان سنجی نکنی هر جوابی می تواند درست و یا اشتباه باشد. بیشتر فکر کن، بیشتر مشاوره کن.
 

جلال هرندی

عضو جدید
سلام دوست گرامی، شما یک تحصیل کرده و غم خوار طبیعت هستید. می شه ازت بپرسم در جهت جلوگیری از چنین واقعه ای چه عکس العملی نشان دادی؟ و یا اینکه بعد از آن اتفاق بسیار ناخوش آیند و بزهکارانه چه اقدامی در جهت آگاه کردن آن افراد ناآگاه انجام دادید؟
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام دوست گرامی، شما یک تحصیل کرده و غم خوار طبیعت هستید. می شه ازت بپرسم در جهت جلوگیری از چنین واقعه ای چه عکس العملی نشان دادی؟ و یا اینکه بعد از آن اتفاق بسیار ناخوش آیند و بزهکارانه چه اقدامی در جهت آگاه کردن آن افراد ناآگاه انجام دادید؟
اتفاقا من به دوستم گفتم بریم جلو یه چیزی بگیم بهشون. دوستم گفت ببین چن نفرند اگه سنگی چیزی پرت کنن چی. اگه اصلا بزننمون چی:surprised: دیگه نرفتیم جلو. بعدم پارک وقتی من کوچیک بودم یه بار رفتم یه گل رو بو کنم یهو دیدم یکی سوووووت کتشید که چرا میکنی گل رو. در حالی ک داشتم بو میکردم ولی دیروز مسول پارک نیدونم کجا بود. اگه دوستم نمیترسید من حتما اقدام میکردم. اما اون دوست نداشت ریسک کنه. کاش خودم میرفتم جلو. پشیمون شدم. ولی واقعا اونا چرا انقد بیرحمانه رفتار میکردند؟ چرابراشون مهم نبود؟
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
هفته ي بيش يه يخچال خريديم
طرف ٣ روز بعد اومد نصبش كنه ، تازه وقتيم اومد گفت چرا شير ندارين . رفت و دو روز بعد برگشت !
 

EECi

مدیر بازنشسته
حرفای دکتر مهرآسا درسته ، ولی در حال حاضر مسائل مالی و شغل هم بخش بزرگی از مشکله

مساله اصلی به نظرم اینجاست که مدیریت روی نظم نیست ، روی شایسته سالاری نیست . چون اگه میبود این همه مشکل وجود نداشت و نرخ مهاجرت چه بسا منفی هم میشد .

کشور ما کشور فقیری نیست ...

مشکلات اجتماعی و فرهنگی هم جای خودشو داره که کوچیک هم نیستن . مثلا همین پارتی بازی یا هدیه های رو میزی و زیر میزی (!) که علنا به شکل های کاملا عامه پسند در اومده !! هیچ خجالت و شرمندگی هم در این افراد دیده نمیشه !

به شکل های ریز و درشت هم این پارتی بازیا صورت میگیره
 

majid@bnd

عضو جدید
6 سال هست تو باشگاه مهندسان، دانشگاه ، جامعه دارم این چیزا رو میگم، ولی کو گوش شنوا
سلام به همه.. نه اینکه گوش شنوا نباشه هست اما راه چاره ای ارائه نمیشه یا اینکه راه حل غیر عملی برای خروج از این وضع داده میشه.. و معمولا افراد شنا کردن بر خلاف جهت رودخونه رو صحیح نمی دونن و سعی میکنن هم رنگ جماعت (یعنی همون افراد جامعه جهان سومی) بشن...!
 

Similar threads

بالا