از Presentation لذت ببرید -مخصوص *.ppt -فایل تو کو... ؟؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

pesare irani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ها چیه این قسمتش تو گلوت گیر کرده؟؟؟؟؟؟؟؟/:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:;);)

نترس حواسم بود هستش رو تف کردم:surprised:

باشه بقیش بمونه فردا صبح تا میتونی امشب خواب خوش ببین فردا کیفووی میپرسم:biggrin::biggrin::biggrin:


باشه برو فقط 3 عمل قبل از خواب یادت نره
نمی تونم اینجا بگم
بگم اخراج میشم
1 ج..
2 ب...
3 لا...
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فردا صبح که مجبور بشی بری اواتارو ایدیتو عوض کنی میفهمی چی به چیه وکی به کیه
اخه به قول لرد دمپاییت کو؟؟؟
:eek::D:surprised::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:

با سلام لطفا نام من رو از پسر ايروني به " مردي كه گرخيد" تغيير بديد البته بدون گيومه متشكر

جواب:نام مورد نظر موجود است اصلا راه نداره
پس بيزحمت تغيير بديد به " گلوله داغ"
 

pesare irani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با سلام لطفا نام من رو از پسر ايروني به " مردي كه گرخيد" تغيير بديد البته بدون گيومه متشكر

جواب:نام مورد نظر موجود است اصلا راه نداره
پس بيزحمت تغيير بديد به " گلوله داغ"

به به برادر بی ام دی هم اومد

خیلی cpu پایینه چند سال فکر کردی این رو گفتی
نگفتم فشار نیار
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اون اخوی ای که شما رو همراهی میکردند کجا رفتند

رفتن گل بچینند یا دنبال درست کردن ......:biggrin:
من متاسفم از اين افكار توسعه نيافته فكر كردي ميتوني با تازش فرهنگي جلوي تابش معنويات رو بگيري..فهميدي كجا بودم؟!؟
 

pesare irani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من متاسفم از اين افكار توسعه نيافته فكر كردي ميتوني با تازش فرهنگي جلوي تابش معنويات رو بگيري..فهميدي كجا بودم؟!؟

معلومه ساخته(بعدا میگم چی فکر بد نکنید)

ای شیطون کجا بودی.....:whistle:

راستی تازش چند بخشه:w12:
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وچه نوشته تاریخی شد :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:


بیگلی بیگلی
بذار به همون یه دونه خوش باشیم
ولی خیلی بامرام وگله
دمش گرم :biggrin::gol:

:biggrin: تاریخ گواه مظلومیت من خواهد بود!!


حرف مرده رو وسط نکش :w47:


تو رو خدا برادر لرد الان تو دیار باقی داره گل میچینه

زورت به اواتار من رسیده


برو اون قول چماغ خودتو مسخره کن که ....(اواتارت)

برادر لرد هنوز هست، و حتی اگه نباشه بازم تو خاطره هاتون میپرستینش :biggrin::biggrin:

0000000000000000000000

یه روز نبودم ببینید اینجارو به چه روزی در آوردید؟؟
 
  • Like
واکنش ها: spow

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز :victory:
این هم داستان امروز ما :w21:
:w23:
امیدوارم شما کسی را مسخره نکنید وهمیشه در جستجوی دانایی باشید :w30:
موفق باشید :w27:
:w40::w14::w33::w32::w34::w36:
:gol:


ريبول تنها



آن ها در كنار يك ديگر بودند و همه به يك اندازه مي دانستند و باور داشتند كه آن چه مي دانند بسيار است . يكي در ميانشان بود كه به اندازه ديگران نمي دانست و به او نادان مي گفتند . او تريبول نام داشت . هنگامي كه شنيد نادان است ، فروتن شد و خود را پنهان كرد تا ديگر كسي او را نبيند .

اما ديگران با او همدردي نداشتند و او را دنبال كردند و نگاهش كردند و با او از آن چه نمي توانست بفهمد حرف زدند . آن ها مي ديدند تريبول چه رنجي مي برد و خشنود بودند از اين كه مي توانند او را برنجانند .

اما جهان ديگرگون گشت و ناگهان تريبول دانا شد و بقيه نادان ، بسيار نادان تر از او . تريبول هم مي خواست براي آن چه ديگران بر سرش آورده بودند ، انتقام بگيرد . اما آن ها او را تحسين كردند و هيچ كس به خاطر آن چه نمي دانست و تريبول مي دانست ، خجالت نمي كشيد و تريبول با آن ها همدردي مي كرد و نمي توانست آن ها را برنجاند . او مي دانست كه هميشه به گونه اي تنها بوده است و در انتظار زماني بود كه روزگاري بازخواهد گشت .او دقيقأ مي دانست زماني كه در آن جهان بار ديگر دگرگونه شود ، ديگران باز هم او را خواهند رنجاند .

نويسنده : گيزلا النسر
:gol:
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیز :victory:
این هم داستان امروز ما :w21:
:w23:
امیدوارم شما کسی را مسخره نکنید وهمیشه در جستجوی دانایی باشید :w30:
موفق باشید :w27:
:w40::w14::w33::w32::w34::w36:
:gol:


ريبول تنها



آن ها در كنار يك ديگر بودند و همه به يك اندازه مي دانستند و باور داشتند كه آن چه مي دانند بسيار است . يكي در ميانشان بود كه به اندازه ديگران نمي دانست و به او نادان مي گفتند . او تريبول نام داشت . هنگامي كه شنيد نادان است ، فروتن شد و خود را پنهان كرد تا ديگر كسي او را نبيند .

اما ديگران با او همدردي نداشتند و او را دنبال كردند و نگاهش كردند و با او از آن چه نمي توانست بفهمد حرف زدند . آن ها مي ديدند تريبول چه رنجي مي برد و خشنود بودند از اين كه مي توانند او را برنجانند .

اما جهان ديگرگون گشت و ناگهان تريبول دانا شد و بقيه نادان ، بسيار نادان تر از او . تريبول هم مي خواست براي آن چه ديگران بر سرش آورده بودند ، انتقام بگيرد . اما آن ها او را تحسين كردند و هيچ كس به خاطر آن چه نمي دانست و تريبول مي دانست ، خجالت نمي كشيد و تريبول با آن ها همدردي مي كرد و نمي توانست آن ها را برنجاند . او مي دانست كه هميشه به گونه اي تنها بوده است و در انتظار زماني بود كه روزگاري بازخواهد گشت .او دقيقأ مي دانست زماني كه در آن جهان بار ديگر دگرگونه شود ، ديگران باز هم او را خواهند رنجاند .

نويسنده : گيزلا النسر
:gol:


حاجی از کتاب پیش دبستانی داستان کپی میکنی؟؟ :surprised:
 
  • Like
واکنش ها: spow

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز;) :w14:
داستان کشیش وست مینسترروکه میدونید :w42::w41:
خب اگه نمیدونید اینو بخونین..... :w32:
تا بدونین :w33::w31:
شاد وپیروز باشید :w08::w18::w11::w04:
ممنون :gol:
:w27:



كشيش

بر سر گور كشيشي در كليساي وست مينستر نوشته شده است : « كودك كه بودم مي خواستم دنيا را تغيير دهم . بزرگتر كه شدم متوجه شدم دنيا خيلي بزرگ است من بايد انگلستان را تغيير دهم . بعد ها دنيا را هم بزرك ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول كنم . اينك كه در آستانه مرگ هستم مي فهمم كه اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم ، شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم!!! »
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیز;) :w14:
داستان کشیش وست مینسترروکه میدونید :w42::w41:
خب اگه نمیدونید اینو بخونین..... :w32:
تا بدونین :w33::w31:
شاد وپیروز باشید :w08::w18::w11::w04:
ممنون :gol:
:w27:



كشيش

بر سر گور كشيشي در كليساي وست مينستر نوشته شده است : « كودك كه بودم مي خواستم دنيا را تغيير دهم . بزرگتر كه شدم متوجه شدم دنيا خيلي بزرگ است من بايد انگلستان را تغيير دهم . بعد ها دنيا را هم بزرك ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول كنم . اينك كه در آستانه مرگ هستم مي فهمم كه اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم ، شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم!!! »

این داستان خوبیه ;) اما عملی نیست!
 
  • Like
واکنش ها: spow

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیز :)
اینم یه پاورپوینت توپ برا دوستان گل ما :gol::gol:
داستانی از خرد باستان :surprised:
هرانچه لازمست خود به شما خواهد گفت :biggrin::biggrin:
حتما ببینید خیلی جالبه :eek:
ممنون ;)
موفق باشید:gol:

http://www.4shared.com/file/116490942/7fd63e37/dastani-az-kherade-bastan.html

حاجی من 2 تا برداشت کاملا بی ربط کردم.

1. در زمان باستان کوزه ها سخنگو بودند. :surprised:
2. حتی ممکن وجود "پسر ایرانی" هم مفید باشه! :surprised:

احتمال اولی بیشتره!!
 
  • Like
واکنش ها: spow

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز :gol:
داستان بنزین که یادتونه :eek::surprised::surprised:
گرفتاریها ی بنزین :cry::cry::cry::cry:
فصل مسافرت :que::que:
ترافیکی که تمومی نداره :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
اصلا بیخیال :redface:
فایلرو ببینین وبخندین :D
موفق باشید :gol:
 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان :gol:
اینم از سخنان انیشتین :D:D
یک دانشمند عجیب وانسانی ضعیف :eek::surprised::surprised:
بماند :que::que:
جالبه ببینید
موفق باشید ;)
 
آخرین ویرایش:

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز :gol:
با توجه به توطئه دشمنان ما در مورد این تاپیک وایجاد بحثهای انحرافی صفحات قبل(همش کار این پرسپولیس وامریکاست )
به کوری چشم ایادی استکبار این تاپیک با قدرت به کار خود ادامه خواهد داد وفایلهای کوچک اما با معانی بزرگ را به خدمت شما خواهیم رساند
محض اطلاع پسر ایرانی!!!! :eek::eek:
از لطف همه دوستان بینهایت سپاسگزارم
موفق وشاد باشید :gol:
 

spow

اخراجی موقت
سلام دوستان عزیز :gol:
همتون با ماشینهای پژو اشنایی دارید :surprised:
اینم یه اشنایی بیشتر :eek::D:biggrin:
این فایل تقدیم به پسر ایرانی با دل پاکش وهمه بچه های گل باشگاه :gol::heart:
موفق باشید
;);)
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا