ازدواج در آخر الزمان!
در کنزالاعمال حدیث 31008 آمده است یکی از اصحاب پرسید
دین خدا
چگونه
خواهد شد؟
پیامبر[SUP](صلی الله علیه و آله)[/SUP] فرمودند:
زمانی بر مردم بیاید که هیچ دینداری دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند، و این آخرالزمان باشد. هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد؛ چون این وضع پیش آید عذب بودن و تجرد حلال شود؛ در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنند و بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده آن بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند.
توضیح:
برای شناخت صحت مضمون حدیث ابتدا باید به قرآن مراجعه کرد که اگر با قرآن مطابقت نکرد، آن حدیث باطل است و به قول امام صادق [SUP](علیه السلام)[/SUP] آن حدیث را باید به دیوار کوبید.
این حدیث پیامبر[SUP](صلّی الله علیه و آله)[/SUP] با قرآن مطابقت دارد:
سوره نور آیه 33:
و كسانى كه وسیله زناشویى نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بى نیاز گرداند. و از میان غلامانتان كسانى كه در صددند با قرارداد كتبى، خود را آزاد كنند اگر در آنان خیرى [و توانایى پرداخت مال] مى یابید قرار بازخرید آنها را بنویسید و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ایشان بدهید [تا تدریجا خود را آزاد كنند] و كنیزان خود را در صورتى كه تمایل به پاكدامنى دارند براى اینكه متاع زندگى دنیا را بجویید به زنا وادار مكنید، و هر كس آنان را به زور وادار به زنا كند، در حقیقت خدا پس از اجبار نمودن ایشان [نسبت به آنها] آمرزنده مهربان است.
این آیه درباره زمان و داشتن شرایط ازدواج است و آیه بعد دوباره در همین سوره (یعنی سوره نور آیه 31) درباره حجاب صحبت شده:
و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعا از آن پیداست، و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همكیش] خود یا كنیزانشان یا خدمتكاران مرد كه [از زن] بى نیازند یا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكرده اند آشكار نكنند، و پاهاى خود را [به گونه اى به زمین] نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى دارند معلوم گردد؛ اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنید امید كه رستگار شوید
و آیاتی دیگر که به رابطه بین حجب و حیا و عفاف با ازدواج، و به شرایط خاص ازدواج صحیح و پاک می پردازد...
یک روز پیامبر [SUP](صلّی الله علیه و آله)[/SUP] در مسجد، همین حدیث را بیان کردند و فرمودند: عصر و زمانی می آید به همین زودی ها که جایز است جوان عذب بماند و زن نگیرد! شخصی بلند شد و گفت: ای رسول خدا شما خودتان گفتید ازدواج سنت من است، شما خودتان گفتید ازدواج نیمی از ایمان است. اما الان چنین می گویید! آیا رسول خدا فراموش کار شده است؟ پیامبر در پاسخ فرمود: نه رسول خدا هرگز فراموشی نمیگیرد؛ ای مرد من از تو دو سؤال میپرسم و به آنها جواب بده:
تو دو پسر داری، یکی نماز خوان است و درآمد کمی دارد مثلا 20 درهم، اما پسر دیگری داری که نماز خوان نیست و درآمد بیشتری دارد، مثلا 100 درهم؛ تو را به خدا قسمت می دهم کدامیک را بیشتر دوست داری؟ مرد با صداقت گفت 100 درهمی را! پیامبر پرسید تو دو دختر داری یکی را به همسری مردی که فقیر و کم در امد است در میاوری، اما دختر دیگرت را به مردی دادی که ثروتمند و تاجراست. تو را به خدا بگو اگر روزی آن دختر و همسر فقیرش را به خانه دعوت کنی چه چیزی به او خواهی داد برای غذا؟ آن مرد گفت هرچه که در خانه باشد. پیامبر گفت حال آن دختر و همسر تاجرش را دعوت میکنی چه چیز خواهی داد؟ مرد گفت برای آبرویم سعی میکنم بهترین غذا را تهیه کنم. پیامبر به آن مرد گفت بگو ببینم آیا این ها فرزندان تو نیستند؟ پس چرا بین آنها فرق گذاشتی؟ مرد سکوت کرد...
بعد پیامبر فرمود: زمانی بر این امت می آید که پدر و مادر ها به خاطر مال فرزندان به آنها احترام میگذارند و تمام جامعه، خدایشان میشود دینارها و پول ها و وسایل نقلیه آنها، که در میان آنها کسی دیگر به دین و ایمان اهمیت نخواهد داد! در آن زمان هرکس از امت من است باید ازدواج نکند و باید صبر کند تا زمانی بیاید که دوباره دین و ایمان برای مردم اهمیت دار شود نه مال و مقام و قدرت.
نتیجه گیری:
ازدواج در دین خداوند امری مستحب است نه واجب. چرا که عیسی پیامبر خداوند، ازدواج نکرده غیبت کردند و همینطور مهدی[SUP](علیه السلام)[/SUP] که جانم فدای ایشان. اگر ازدواج به هر شرایطی نزد خداوند اهمیت دار است، چرا این دو که از اولیای خداوند هستند ازدواج نکردند؟ پس ازدواج به هر شرطی نزد خداوند پذیرفته نیست. به قول پیامبر[SUP](صلّی الله علیه و آله)[/SUP] ازدواج باید باعث رسیدن به کمال شود و نیل به بهشت. یعنی اگر ازدواجی مانع این ها شود ازدواج نیست و شهوت و خود خواهی و دوری از خداوند است...
در این روزگاری که مردها بی غیرت و زن ها بی حیا شده اند، در روزگاری که دختر را از زن نمیشود تشخیص داد!؛ و یا بدتر از این، دختر را از پسر نمیشود تشخیص داد!، در روزگاری که پسرها ابروی خود را بر میدارند و دخترها خود را شبیه به پسر ها میکنند، در روزگار مردان نامرد، بی هویت و بی شخصیت، چطور انتظار سعادت و تأهل خوشبخت کننده و به هنگام می شود داشت؟...
اینجاست که به این اصل مهم پی می بریم که:
کسانیکه امکان ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند...
به نام خداوند توبه پذیر مهربان
در کنزالاعمال حدیث 31008 آمده است یکی از اصحاب پرسید
دین خدا
چگونه
خواهد شد؟
پیامبر[SUP](صلی الله علیه و آله)[/SUP] فرمودند:
زمانی بر مردم بیاید که هیچ دینداری دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند، و این آخرالزمان باشد. هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد؛ چون این وضع پیش آید عذب بودن و تجرد حلال شود؛ در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنند و بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده آن بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند.
برای شناخت صحت مضمون حدیث ابتدا باید به قرآن مراجعه کرد که اگر با قرآن مطابقت نکرد، آن حدیث باطل است و به قول امام صادق [SUP](علیه السلام)[/SUP] آن حدیث را باید به دیوار کوبید.
این حدیث پیامبر[SUP](صلّی الله علیه و آله)[/SUP] با قرآن مطابقت دارد:
سوره نور آیه 33:
و كسانى كه وسیله زناشویى نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بى نیاز گرداند. و از میان غلامانتان كسانى كه در صددند با قرارداد كتبى، خود را آزاد كنند اگر در آنان خیرى [و توانایى پرداخت مال] مى یابید قرار بازخرید آنها را بنویسید و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ایشان بدهید [تا تدریجا خود را آزاد كنند] و كنیزان خود را در صورتى كه تمایل به پاكدامنى دارند براى اینكه متاع زندگى دنیا را بجویید به زنا وادار مكنید، و هر كس آنان را به زور وادار به زنا كند، در حقیقت خدا پس از اجبار نمودن ایشان [نسبت به آنها] آمرزنده مهربان است.
این آیه درباره زمان و داشتن شرایط ازدواج است و آیه بعد دوباره در همین سوره (یعنی سوره نور آیه 31) درباره حجاب صحبت شده:
و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعا از آن پیداست، و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همكیش] خود یا كنیزانشان یا خدمتكاران مرد كه [از زن] بى نیازند یا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكرده اند آشكار نكنند، و پاهاى خود را [به گونه اى به زمین] نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى دارند معلوم گردد؛ اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنید امید كه رستگار شوید
و آیاتی دیگر که به رابطه بین حجب و حیا و عفاف با ازدواج، و به شرایط خاص ازدواج صحیح و پاک می پردازد...
یک روز پیامبر [SUP](صلّی الله علیه و آله)[/SUP] در مسجد، همین حدیث را بیان کردند و فرمودند: عصر و زمانی می آید به همین زودی ها که جایز است جوان عذب بماند و زن نگیرد! شخصی بلند شد و گفت: ای رسول خدا شما خودتان گفتید ازدواج سنت من است، شما خودتان گفتید ازدواج نیمی از ایمان است. اما الان چنین می گویید! آیا رسول خدا فراموش کار شده است؟ پیامبر در پاسخ فرمود: نه رسول خدا هرگز فراموشی نمیگیرد؛ ای مرد من از تو دو سؤال میپرسم و به آنها جواب بده:
تو دو پسر داری، یکی نماز خوان است و درآمد کمی دارد مثلا 20 درهم، اما پسر دیگری داری که نماز خوان نیست و درآمد بیشتری دارد، مثلا 100 درهم؛ تو را به خدا قسمت می دهم کدامیک را بیشتر دوست داری؟ مرد با صداقت گفت 100 درهمی را! پیامبر پرسید تو دو دختر داری یکی را به همسری مردی که فقیر و کم در امد است در میاوری، اما دختر دیگرت را به مردی دادی که ثروتمند و تاجراست. تو را به خدا بگو اگر روزی آن دختر و همسر فقیرش را به خانه دعوت کنی چه چیزی به او خواهی داد برای غذا؟ آن مرد گفت هرچه که در خانه باشد. پیامبر گفت حال آن دختر و همسر تاجرش را دعوت میکنی چه چیز خواهی داد؟ مرد گفت برای آبرویم سعی میکنم بهترین غذا را تهیه کنم. پیامبر به آن مرد گفت بگو ببینم آیا این ها فرزندان تو نیستند؟ پس چرا بین آنها فرق گذاشتی؟ مرد سکوت کرد...
بعد پیامبر فرمود: زمانی بر این امت می آید که پدر و مادر ها به خاطر مال فرزندان به آنها احترام میگذارند و تمام جامعه، خدایشان میشود دینارها و پول ها و وسایل نقلیه آنها، که در میان آنها کسی دیگر به دین و ایمان اهمیت نخواهد داد! در آن زمان هرکس از امت من است باید ازدواج نکند و باید صبر کند تا زمانی بیاید که دوباره دین و ایمان برای مردم اهمیت دار شود نه مال و مقام و قدرت.
نتیجه گیری:
ازدواج در دین خداوند امری مستحب است نه واجب. چرا که عیسی پیامبر خداوند، ازدواج نکرده غیبت کردند و همینطور مهدی[SUP](علیه السلام)[/SUP] که جانم فدای ایشان. اگر ازدواج به هر شرایطی نزد خداوند اهمیت دار است، چرا این دو که از اولیای خداوند هستند ازدواج نکردند؟ پس ازدواج به هر شرطی نزد خداوند پذیرفته نیست. به قول پیامبر[SUP](صلّی الله علیه و آله)[/SUP] ازدواج باید باعث رسیدن به کمال شود و نیل به بهشت. یعنی اگر ازدواجی مانع این ها شود ازدواج نیست و شهوت و خود خواهی و دوری از خداوند است...
در این روزگاری که مردها بی غیرت و زن ها بی حیا شده اند، در روزگاری که دختر را از زن نمیشود تشخیص داد!؛ و یا بدتر از این، دختر را از پسر نمیشود تشخیص داد!، در روزگاری که پسرها ابروی خود را بر میدارند و دخترها خود را شبیه به پسر ها میکنند، در روزگار مردان نامرد، بی هویت و بی شخصیت، چطور انتظار سعادت و تأهل خوشبخت کننده و به هنگام می شود داشت؟...
اینجاست که به این اصل مهم پی می بریم که:
کسانیکه امکان ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند...
باید 1 تالار طنز و شوخی هم راه بندازیم!!!
میگم میخوای بجای پراید بگیم شتر با ارم ایران خودرو و سایپا بزنن!!! خطرشم از ماشین های این دو کارخونه کمتره!!! تازه بوی عربستان هم همش زیر دماغمونه!!! یاد پیامبر میوفتیم
