اتاق مطالعه ی تاپیک مهدیه...... غیبت

tifoid

عضو جدید
 

tifoid

عضو جدید
غائب

«غائب» لقب حضرت مهدی (عج) است.

غایةالطّالبین

از القاب امام زمان (عج) می توان به «غایةالطّالبین» اشاره کرد.

غایةالقصوی

«غایةالقصوی» یعنی مقصود نهائی و از القاب امام دوازدهم شیعیان (عج)، که در کتاب هدایه ذکر شده است.

غریم

«غریم» از القاب خاصّه امام قائم (عج) است و در اخبار اطلاق آن بر حضرت شایع است. «غریم» هم به معنی طلبکار و هم به معنی اوّل است و این لقب مثل «غلام» در تعبیر آن حضرت از روی تقیّه بوده است.

هنگامی که شیعیان می خواستند مالی نزد آن حضرت یا وکلایش بفرستد یا وصیّت کنند یا از ایشان مطالبه کنند به این لقب می خواندند و از آن حضرت غالب ارباب زرع و تجارت و حرفه و صناعت طلبکار بود.

علّامه مجلسی فرموده است: «ممکن است غریم به معنی بدهکار باشد و نام بردن از آن حضرت به این اسم از جهت تشبّه آن جناب به شخص مدیون باشد که خود را از مردم به علّت قرضهای خود مخفی می کند، یا آنکه چون مردم آن حضرت را طلب می کنند تا علوم و شرایع را از ایشان یاد بگیرند، آن جناب از آنان به جهت تقیّه می گریزد. پس آن حضرت غریم مستتر است». («منتهی الامال»، باب 14، فصل اوّل.»)

غَضْباء

«غضباء» نام ناقه رسول خداست که حضرت صاحب الزّمان (عج) هنگام ظهور و خروج همراه خود خواهند آورد. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 125)

غلام

لقب «غلام» در زبان روایات و اصحاب، مکرّر به حضرت صاحب الامر اطلاق شده است.

غلام احمد ك احمدیّه

غَوْث

«غَوْث» از القاب خاصّه حضرت مهدی (عج) است که در زیارت معتبره وارد شده و معنی آن «فریاد رس» است.

غَوْثُ الْفُقَراء

«غَوْثُ الْفُقَراء» لقب حضرت ولی عصر (عج) است.

ك بقیّة الانبیاء

غیب

در کتاب «ذخیرةالالباب»، «غیب» از نامهای حضرت قائم (عج) شمرده شده که در قرآن هم مذکور استو امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه:

«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ * الَّذینَ یُؤْمِنونَ بِالْغَیْبِ (بقره/2و3)

: آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است * (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب ایمان می آورند».

فرمود: متّقین شیعیان علی بن ابی طالب هستند و امّا غیب، پس او غائب است و شاهد بر این قول خداوند که می فرماید:

«وَ یَقولونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إنَّما الْغَیْبُ لِلّه فَانْتَظِروا إنّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِِرینَ (یونس/20)

:«و می گویند چرا فرو فرستاده نشد بر او آیتی از پروردگارش. پس بگو نیست غیب مگر خدای را پس منتظر باشد به درستی که من با شما از منتظرانم»

یعنی برای آمدن آن غیب، از آیات خداوندی است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم،ص 82)

«الغیبة» طوسی

کتاب «الغیبة» تألیف «شیخ الطّائفه ابی محمّد بن الحسن طوسی» (متوفّی 460 هجری قمری) است.

«شیخ طوسی» در این کتاب جدیدترین استدلالات، هم از نظر روایتی و هم از لحاظ کلامی را در توجیه غیبت کبرای امام دوازدهم (عج) به کار می برد و با استفاده از احادیث واستدلال عقلی ثابت می کند که امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) است که باید در پرده غیبت به سر برد.

«شیخ طوسی» اطّلاعات تاریخر موثّقی را در مورد فعّالیّتهای مخفی چهار نائب خاصّ امام دوازدهم به نقل از کتاب مفقود شده ای تحت عنوان «الاخبار الوکلاء الاربعه» نوشته «احمد بن نوح بصری» ارائه می دهد. («آخرین امید»، ص171)

ك البرهان علی صحّة طول عمر الامام صاحب الزّمان

«الغیبة» نعمانی

در کتاب «الغیبة» اثر «محمّد بن ابراهیم بن جعفر» معروف به «نعمانی» است. «نعمانی» چون پس از رحلت امام حسن عسکری علیه السّلام دید جوامع شیعه را هاله ای از حیرت و شگفتی فرا گرفته است، کتاب «الغیبة» را نوشت، وی کوشید تا ضرورت غیبت امام دوازدهم را با نقل احادیثی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و ائمّه اطهار علیهم السّلام که غیبت آن بزرگوار را پیش بینی کرده اند، اثبات کند. («آخرین امید»، ص 167)

ك البرهان علی صحّة طول عمر الامام صاحب الزّمان.

غیبت شأنیه

با توجّه به شئون و تصرّفات گوناگون امام در جهان، به این نتیجه می رسیم که غیبت حجّت خدا غیبت کلّی نیست، بلکه این غیبت و عدم حضور، غیبت جزئی است، یعنی: غیبت و عدم حضور در شأنی از شئونات ولایت. و آن شأن، معاشرت با مردم و هدایت مستقیم اجتماع بشری و تشکیل حکومت حق است.

امام عصر (عج) در عصر غیبت، در همین یک شأن از شئونات ولایت و مقامات و تصرّفات خویش غائب است و در دیگر شئون، حاضر، نافذ و فعّال است.

این یک واقعیّت شناختی بزرگ است که از آن در ابواب معرفت به «غیبت شأنیه» تعبیر می شود. امام در عصر غیبت، دارای «غیبت شأنیه» و «حضرت (حاضر بودن) شئونیّه» است. آن حضرت در یک شأن و امر غائب و در بقیّه حاضر است، زیرا که این شئون و حضور، در ارتباط مستقیم با بقاء و امتداد تکوّن کائنات است. («خورشید مغرب»، ص 184)

مهدوی باشید
 

tifoid

عضو جدید
چرا امام زمان ظهور نمی کنند؟
غیبت حضرت ولی عصر(عج) یکی از رازهای الهی بوده و ممکن است ما نتوانیم ازکنه آن آگاه شویم و در برخی روایات آمده که حکمت آن پس از ظهور روشن می گردد. امام صادق(ع) فرمود: "صاحب الامر غیبتی دارد که تخلف ناپذیر است، اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت غیبت او همان حکمتی است که در غیبت حجت های پیشین وجود داشته و پس از ظهور روشن خواهد شد، چنان چه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای موسی روشن شد که آن دو خواستند از هم جدا
شوند،(1) غیبت سرّی از اسرار الهی است".(2)
عبدالله بن فضل هاشمی می گوید: امام صادق(ع) فرمود: "صاحب الامر غیبتی خواهد داست؛ به طوری که گمراهان در شک واقع می شوند".عرض کردم چرا؟ فرمود: "اجازه نداریم علتش را بیان کنیم. موضوع غیبت از اسرار خدا و غیبتی از غیبت های الهی است. چون خدا را حکیم می دانیم، باید کارهایش از روی حکمت صادر شود".(3)
در عین حال می توان فلسفه غیبت را در حد فکر بشری فهمید و آن این که این آخرین حجت معصوم الهی برای تحقق بخشیدن به آرمانی بزرگ (گسترش عدل کلی و به اهتزاز در آوردن پرچم توحید در جهان) در نظر گرفته شده است، و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شکوفایی عقل و دانش بشر و آمادگی روحی و عقیدتی بشریت دارد، تا جهان به استقبال موکب آن امام عدل و آزادی رود. طبیعی است، چنان چه آن حضرت بیش از فراهم شدن مقدمات، در میان مردم ظاهر شود، سرنوشتی (شهادت) چونان دیگر حجت های الهی یافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ، دیده از جهان فرو خواهد بست. به این حکمت در روایات اشاره شده است.
امام باقر(ع) فرمود: "برای حضرت قائم غیبتی است قبل از ظهور، برای جلوگیری از کشته شدن". (4)
در برخی روایات دیگر یکی از علل غیبت امام زمان(عج) امتحان مردم ذکر شده است.(5 ) بدین که در اثر غیبت حضرت مهدی(ع)، مردم آزمایش می شوند. گروهی ایمان استواری ندارند، باطنشان ظاهر می شود و دستخوش شک و تردید می گردند. کسانی که ایمان در اعماق قلبشان ریشه دوانده است، به سبب انتظار ظهور حضرت و ایستادگی در برابر شدائد، پخته تر و شایسته تر می گردند. امام کاظم(ع) فرمود: "هنگامی که پنجمین فرزندم غائب شد، مواظب دین خود باشید، زیرا او ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به طوری که گروهی از عقیده خویش بر می گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند".(6)
در بعضی از روایات یکی از علل غیبت امام، آزادی او از یوغ بیعت با حاکمانِ ستمگر زمان بیان شده است؛ بدین معنا که امام هیچ رژیمی را حتی از روی تقیه به رسمیت نمی شناسد. اگر حضرت در غیبت نبود، باید با حکومت های عصر خود بیعت می کرد، که با اهداف و آرمان امام همخوانی نداشت. حسن بن فضّال می گوید: امام هشتم فرمود: "گویی شیعیان را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام حسن عسکری) در جستجوی امام خود، همه جا را می گردند. اما او را نمی یابند". عرض کردم: چرا غایب می شود؟ فرمود: "برای این که وقتی با شمشیر قیام می کند، بیعت کسی بر گردن وی نباشد".(7)
شیعیان باور دارند که دوازده امام و حجت خدا بر زمین بوده و هر کدام وظایف تعریف شده داشته و مأمور به انجام آن بوده و زمین نباید از حجت خدا خالی باشد. از این رو مشیت الهی بر آن تعلق گرفته که یکی از آن ها در پس پرده غیبت قرار گیرد و زنده بماند تا زمین از حجت خدا خالی نباشد.
یکی از نویسندگان می نویسد: "امام غائب نیز مانند پدرانش از کشته شدن در راه دین باکی نداشته و ندارد، لیکن کشته شدن وی به صلاح جامعه و دین نیست، زیرا هر یک از پدرانش که از دنیا رحلت می کرد، امام دیگری جانشین می شد، ولی امام زمان(ع) اگر کشته می شد، جانشینی ندارد و زمین از حجت خالی می گردد. در صورتی که مقدّر شده است که عاقبت، حق بر باطل غالب شود و به واسطه وجود مقدّس امام دوازدهم، دنیا به کام حق پرستان گردد".(8)
بنا بر این امام زمان می بایست در شرایطی ظهور کند که شرایط برای پیروزی نهایی حق برضد باطل از هر جهت فراهم شده باشد و با ظهور امام اثنا عشر وعده پیروزی تمامی پیامبران و امامان تحقق یابد.
هر نهضت و انقلابى که براى هدف معینى بر پا شود، در صورتى امکان پیروزى دارد که زمینه آن از هر جهت فراهم باشد و اوضاع و شرایط کاملا آماده باشد. یکى از شرایط مهم موفقیت این است که عموم انسان ها خواستار آن انقلاب باشند و افکار عمومى براى پذیرش آن مهیا باشد. در غیر این صورت انقلاب با شکست مواجه خواهد شد. نهضت و قیام مهدى موعود نیز از این قاعده کلى مستثنى نبوده، در صورتى مى‏تواند پیروز گردد که اوضاع و شرایط مساعد و زمینه فراهم باشد.
نهضت آن حضرت یک نهضت سطحى و کوچک نیست، بلکه یک انقلاب همه جانبه و جهانى است و برنامه بسیار عمیق و دشوارى دارد، مى‏خواهد تمام اختلافات نژادى و کشورى و زبانى و مرامى و دینى را بر طرف سازد و سر تا سر گیتى را با یک حکومت نیرومند اداره کند تا همه بشر با صلح و صفا کنار هم زندگى کنند. او مى‏داند که آب را باید از سر چشمه اصلاح کرد و عوامل اختلاف‏انگیز را از ریشه قطع مى‏کند تا گرگ صفتان، خوى درندگى را از دست بدهند.
مى‏خواهد کفر و مادى گرى را ریشه کن سازد و عموم جهانیان را به سوى قوانین و برنامه‏هاى الهى متوجه کند و دین اسلام را آیین همگانى گرداند. مى‏خواهد افکار پریشان بشر را به سوى یک هدف متمرکز کند و معبودهاى دروغین و فتنه‏انگیز را مانند: مرزها، نژادها، کشورها، مرام‏ها، حزب‏ها، قاره‏ها و شخصیت‏هاى کاذب را از مغز بشر ریشه کن کند.
به طور خلاصه مى‏خواهد نوع بشر و جوامع انسانى را به سعادت و کمال واقعى برساند و اجتماع صالحى به وجود آورد که بر پایه فضایل و صفات انسانى و اخلاق نیک استوار باشد. چنین انقلابى بدون شایستگى ملت‏ها امکان وقوع ندارد.
بنابر این تا نوع بشر به حد کمال و رشد نرسد و عموم مردم در سراسر جهان براى پذیرفتن حکومت حق آماده نگردد، مهدى موعود ظهور نخواهد کرد.(9)
بنابراین از یک طرف ظلم حاکمان ستمگر به نهایت درجه خود می رسد و از طرف دیگر عموم مردم و توده انسان ها در سراسر گیتی خواهان بر پائی عدالت گشته و از حکومت های دیگر دل زده شده باشند.
 

arezo.d

عضو جدید
غیبت ، منحصر به زبان نیست !





AEMEATHAR - غیبت و بدگویى مردمان، از جمله گناهانى است که دین اسلام آن را بسیار نکوهیده است و به فرموده حضرت على علیه السلام : « مبغوض ترین مردمان نزد خداى تعالى، غیبت کننده است .» [ادامه]
چه بسا زیان کارانى که حاصل سال ها عبادت خود را به سبب افروختن شعله غیبت و ریختن آبروى برادر دینى خود، از کف مى دهند . مولاى متقیان على علیه السلام در این باره مى فرماید : « زنهار ! بپرهیز از غیبت که تو را نزد خداى تعالى و نزد مردم مبغوض مى کند و پاداش تو را از میان ببرد.»1
بحث درباره غیبت ، طولانى است و ما به بیان مختصری از آن بسنده می کنیم ؛
خداى متعال در قرآن بر نكوهش غیبت تصریح فرموده و غیبت كننده را به كسى تشبیه كرده كه گوشت برادر دینى خود را در حالى كه مرده باشد بخورد و فرموده است ؛ « وَلَا یَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ.»2

غیبت ، از بین بردن آبروی مؤمن است

پیامبر خدا « صلّى اللّه علیه و آله » فرمود: « خون و مال و آبروى تمام مسلمانان بر مسلمان محترم است .»3
از جابر و ابوسعید روایت شده كه گفتند: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «از غیبت بپرهیزید، چرا كه غیبت بدتر از زناست ، زیرا شخص گاه مرتكب زنا مى شود و توبه مى كند خدا توبه اش را مى پذیرد ولى غیبت كننده آمرزیده نمى شود تا شخص غیبت شده او را بیامرزد . » 4


بیان معناى غیبت و تعریف آن

غیبت ، گفتن چیزى درباره برادر دینى است كه اگر از آن آگاه شود برنجد و تفاوتى ندارد كه عیب جسمانى یا یا اخلاق یا گفتار و كردار یا دین و دنیایش را بگوییم و یا عیب لباس و خانه و .... او را بازگو كنیم .
پیامبر اسلام در این باره می فرمایند : " آیا مى دانید غیبت چیست ؟ گفتند : خدا و رسولش داناتر است . فرمود: یاد كردن از برادرت به سخنى كه او را برنجاند . عرض شد : آیا اگر آنچه مى گویم در برادرم باشد غیبت است ؟ فرمود : اگر آنچه مى گویى در او باشد ؛ غیبت او را کرده ای و اگر در او نباشد به او بهتان زده اى ." 5

دیگران را به بدی یاد نکنید !
یاد کردن دیگران به بدی سه گونه است : غیبت ، بهتان ، دروغ ؛ غیبت گفتن چیزى است كه در کسی وجود دارد ؛ بهتان ؛ گفتن چیزى است كه در طرف نمی باشد؛ دروغ ، گفتن چیزى درباره کسی دیگر است كه به تو رسیده است.
حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «از غیبت بپرهیزید، چرا كه غیبت بدتر از زناست ، زیرا شخص گاه مرتكب زنا مى شود و توبه مى كند خدا توبه اش را مى پذیرد ولى غیبت كننده آمرزیده نمى شود تا شخص غیبت شده او را بیامرزد»
غیبت ، منحصر به زبان نیست !
باید بدانیم که كنایه گفتن نیز ، مانند تصریح كردن به عیب است و كردار آدمی همانند گفتار است .
اظهار عیب با اشاره و رمز و نوشتن و حركت و هر عملى كه عیب شخص را ظاهر سازد ، نیز غیبت به حساب آمده و حرام است. در تاریخ بیان شده است که فردی در حضور پیامبر (ص) از فردی دیگر با اشاره به کوتاهی کسی اشاره کرد . پیامبر صلّى اللّه علیه و آله صحنه را دیده و فرمودند : « با این کارت غیبت او را کرده ای» 6
تقلید کردن از دیگران ، (به طور مثال تقلید از راه رفتن ، خندیدن و...) از نوع غیبت بیان شده است ، بلكه گاه بدتر از غیبت به حساب می آید ؛ چرا كه تقلید ، عیب دیگران را بیشتر به تصویر مى كشد .
غیبت با نوشتن نیز چنین است ، زیرا قلم یكى از دو زبان است ، و اگر مصنفى در كتاب خود از شخص معینى یاد كند و سخن وبیانی را در مورد او به کار برد که بویی از غیبت داشته باشد ، همان حکم غیبت بر او جاری است .


بدترین نوع غیبت چیست؟!



بدترین نوع غیبت ، غیبتى است كه قاریان ریاكار مرتكب مى شوند. آنها مقصود خویش را به روش درستكاران به مردم مى فهمانند تا نشان دهند كه خود از غیبت پاك هستند اما به سبب جهلى كه دارند ، نمى دانند كه دو گناه را با هم مرتكب شده اند: ریاكارى ، و غیبت .
در جایی دیگر بیان شده است که ؛ غیبت از هر مسلمانى زشت و ناروا است ؛ اما غیبت از خوبان و صالحان ، بسى زشت تر و ناپسندتر است . در روایات آمده است : « انسانى كه عیوب و نقایص نیكان را مطرح ، و پشت سرشان غیبت كند، دچار یكى از زشت ترین پستى‏ها شده است ؛ من اقبح اللؤم غیبه الاخیار. »7


غیبت کننده را تشویق نکنید !

گوش دادن به غیبت ، نیز از گناه ومجازات غیبت کننده مبرا نخواهد بود ؛ چرا که اظهار تعجب شنونده موجب فزونى نشاط غیبت كننده درغیبت است ؛ از این روی غیبت کننده کار خود را ادامه می دهد وفکر می کند که کار درستی انجام می دهد !
سکوت در برابر غیبت ، ممنوع !
شخص ساكت در برابر غیبت كننده نیز در گناه شریك است . رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: « شنونده غیبت یكى از غیبت كنندگان است .» 8
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله گوینده ، شنونده و کسی که در برابر غیبت سکوت می کند ، همه را به یک عذاب و آن هم آتش دوزخ فرا می خواند.
حضرت على علیه السلام فرموده اند: « به خدا سوگند، خداوند ، هیچ مؤمنى را پس از ایمان آوردن عذاب نکند ، مگر به خاطر بدگمانى و بدخُلقى»
شنونده غیبت، از گناه مبرا نخواهد بود!



شنونده غیبت از گناه بیرون نیست مگر این كه با زبان آن را زشت بشمارد و اگر مى ترسد در دل زشت شمارد و اگر بتواند از مجلس غیبت برخیزد یا رشته سخن را قطع و سخن دیگرى را مطرح سازد ، این کار را انجام دهد و اگر این كار را نكند گنهكار است .
اگر به زبان غیبت را خاموش کند اما در دل آن را بخواهد ، نفاق است و تا قلباً از آن دو عمل متنفر نشود از گناه بیرون نمى رود، و اگر با دست یا ابرو یا پیشانى به سكوت فرمان دهد كافى نیست ؛ چرا كه این عمل كوچك شمردن شخص مورد غیبت است ، بلكه سزاوار است كه آن عمل را بزرگ بشمارد و بصراحت از شخص مورد غیبت دفاع كند .
از حقوق یکدیگر دفاع کنید !
پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود :« هر كس كه در حضور او مؤمنى را خوار سازند در حالى كه مى تواند از آن مؤمن دفاع كند ، خدا در روز قیامت در حضور خلایق او را خوار سازد. »9
و نیز پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: « هر كه از آبروى برادرش در غیبت او دفاع كند ، بر خداست كه او را از آتش رها سازد.»10

نتیجه گیری:

براى داشتن قلبى بزرگ ، باید خیراندیش و مهربان بود . شیوه مثبت اندیشى انسان، نقش بسزایى در جلوگیرى از دچار شدن او به گناه دارد . یکى از علت هاى بدگویى و غیبت ، برداشت نادرست فرد از رفتارهاى دیگران است .
بر این اساس، در دین مبین اسلام، به داشتن گمان نیک در حق مؤمنان بسیار سفارش شده است . در این باره على علیه السلام فرموده اند: « به خدا سوگند ، خداوند ، هیچ مؤمنى را پس از ایمان آوردن عذاب نکند ، مگر به خاطر بدگمانى و بدخُلقى .»
باید بدانیم که غیبت ، پرتاب کردن سنگى در تاریکى است ، آنجا که خداوند ، وعده بازگشت حتمى آن سنگ را به سمت غیبت کننده داده است .
به عبارتی می توان گفت که ؛ وکیل مدافع شخص غیبت شده، خداوند است و آن که به راحتى غیبت مى کند ، حضور در محکمه الهى و وعده عذاب را باور نکرده است
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
چرا امام زمان ظهور نمی کنند؟
غیبت حضرت ولی عصر(عج) یکی از رازهای الهی بوده و ممکن است ما نتوانیم ازکنه آن آگاه شویم و در برخی روایات آمده که حکمت آن پس از ظهور روشن می گردد. امام صادق(ع) فرمود: "صاحب الامر غیبتی دارد که تخلف ناپذیر است، اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت غیبت او همان حکمتی است که در غیبت حجت های پیشین وجود داشته و پس از ظهور روشن خواهد شد، چنان چه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای موسی روشن شد که آن دو خواستند از هم جدا
شوند،(1) غیبت سرّی از اسرار الهی است".(2)
عبدالله بن فضل هاشمی می گوید: امام صادق(ع) فرمود: "صاحب الامر غیبتی خواهد داست؛ به طوری که گمراهان در شک واقع می شوند".عرض کردم چرا؟ فرمود: "اجازه نداریم علتش را بیان کنیم. موضوع غیبت از اسرار خدا و غیبتی از غیبت های الهی است. چون خدا را حکیم می دانیم، باید کارهایش از روی حکمت صادر شود".(3)
در عین حال می توان فلسفه غیبت را در حد فکر بشری فهمید و آن این که این آخرین حجت معصوم الهی برای تحقق بخشیدن به آرمانی بزرگ (گسترش عدل کلی و به اهتزاز در آوردن پرچم توحید در جهان) در نظر گرفته شده است، و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شکوفایی عقل و دانش بشر و آمادگی روحی و عقیدتی بشریت دارد، تا جهان به استقبال موکب آن امام عدل و آزادی رود. طبیعی است، چنان چه آن حضرت بیش از فراهم شدن مقدمات، در میان مردم ظاهر شود، سرنوشتی (شهادت) چونان دیگر حجت های الهی یافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ، دیده از جهان فرو خواهد بست. به این حکمت در روایات اشاره شده است.
امام باقر(ع) فرمود: "برای حضرت قائم غیبتی است قبل از ظهور، برای جلوگیری از کشته شدن". (4)
در برخی روایات دیگر یکی از علل غیبت امام زمان(عج) امتحان مردم ذکر شده است.(5 ) بدین که در اثر غیبت حضرت مهدی(ع)، مردم آزمایش می شوند. گروهی ایمان استواری ندارند، باطنشان ظاهر می شود و دستخوش شک و تردید می گردند. کسانی که ایمان در اعماق قلبشان ریشه دوانده است، به سبب انتظار ظهور حضرت و ایستادگی در برابر شدائد، پخته تر و شایسته تر می گردند. امام کاظم(ع) فرمود: "هنگامی که پنجمین فرزندم غائب شد، مواظب دین خود باشید، زیرا او ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به طوری که گروهی از عقیده خویش بر می گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند".(6)
در بعضی از روایات یکی از علل غیبت امام، آزادی او از یوغ بیعت با حاکمانِ ستمگر زمان بیان شده است؛ بدین معنا که امام هیچ رژیمی را حتی از روی تقیه به رسمیت نمی شناسد. اگر حضرت در غیبت نبود، باید با حکومت های عصر خود بیعت می کرد، که با اهداف و آرمان امام همخوانی نداشت. حسن بن فضّال می گوید: امام هشتم فرمود: "گویی شیعیان را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام حسن عسکری) در جستجوی امام خود، همه جا را می گردند. اما او را نمی یابند". عرض کردم: چرا غایب می شود؟ فرمود: "برای این که وقتی با شمشیر قیام می کند، بیعت کسی بر گردن وی نباشد".(7)
شیعیان باور دارند که دوازده امام و حجت خدا بر زمین بوده و هر کدام وظایف تعریف شده داشته و مأمور به انجام آن بوده و زمین نباید از حجت خدا خالی باشد. از این رو مشیت الهی بر آن تعلق گرفته که یکی از آن ها در پس پرده غیبت قرار گیرد و زنده بماند تا زمین از حجت خدا خالی نباشد.
یکی از نویسندگان می نویسد: "امام غائب نیز مانند پدرانش از کشته شدن در راه دین باکی نداشته و ندارد، لیکن کشته شدن وی به صلاح جامعه و دین نیست، زیرا هر یک از پدرانش که از دنیا رحلت می کرد، امام دیگری جانشین می شد، ولی امام زمان(ع) اگر کشته می شد، جانشینی ندارد و زمین از حجت خالی می گردد. در صورتی که مقدّر شده است که عاقبت، حق بر باطل غالب شود و به واسطه وجود مقدّس امام دوازدهم، دنیا به کام حق پرستان گردد".(8)
بنا بر این امام زمان می بایست در شرایطی ظهور کند که شرایط برای پیروزی نهایی حق برضد باطل از هر جهت فراهم شده باشد و با ظهور امام اثنا عشر وعده پیروزی تمامی پیامبران و امامان تحقق یابد.
هر نهضت و انقلابى که براى هدف معینى بر پا شود، در صورتى امکان پیروزى دارد که زمینه آن از هر جهت فراهم باشد و اوضاع و شرایط کاملا آماده باشد. یکى از شرایط مهم موفقیت این است که عموم انسان ها خواستار آن انقلاب باشند و افکار عمومى براى پذیرش آن مهیا باشد. در غیر این صورت انقلاب با شکست مواجه خواهد شد. نهضت و قیام مهدى موعود نیز از این قاعده کلى مستثنى نبوده، در صورتى مى‏تواند پیروز گردد که اوضاع و شرایط مساعد و زمینه فراهم باشد.
نهضت آن حضرت یک نهضت سطحى و کوچک نیست، بلکه یک انقلاب همه جانبه و جهانى است و برنامه بسیار عمیق و دشوارى دارد، مى‏خواهد تمام اختلافات نژادى و کشورى و زبانى و مرامى و دینى را بر طرف سازد و سر تا سر گیتى را با یک حکومت نیرومند اداره کند تا همه بشر با صلح و صفا کنار هم زندگى کنند. او مى‏داند که آب را باید از سر چشمه اصلاح کرد و عوامل اختلاف‏انگیز را از ریشه قطع مى‏کند تا گرگ صفتان، خوى درندگى را از دست بدهند.
مى‏خواهد کفر و مادى گرى را ریشه کن سازد و عموم جهانیان را به سوى قوانین و برنامه‏هاى الهى متوجه کند و دین اسلام را آیین همگانى گرداند. مى‏خواهد افکار پریشان بشر را به سوى یک هدف متمرکز کند و معبودهاى دروغین و فتنه‏انگیز را مانند: مرزها، نژادها، کشورها، مرام‏ها، حزب‏ها، قاره‏ها و شخصیت‏هاى کاذب را از مغز بشر ریشه کن کند.
به طور خلاصه مى‏خواهد نوع بشر و جوامع انسانى را به سعادت و کمال واقعى برساند و اجتماع صالحى به وجود آورد که بر پایه فضایل و صفات انسانى و اخلاق نیک استوار باشد. چنین انقلابى بدون شایستگى ملت‏ها امکان وقوع ندارد.
بنابر این تا نوع بشر به حد کمال و رشد نرسد و عموم مردم در سراسر جهان براى پذیرفتن حکومت حق آماده نگردد، مهدى موعود ظهور نخواهد کرد.(9)
بنابراین از یک طرف ظلم حاکمان ستمگر به نهایت درجه خود می رسد و از طرف دیگر عموم مردم و توده انسان ها در سراسر گیتی خواهان بر پائی عدالت گشته و از حکومت های دیگر دل زده شده باشند.

غائب

«غائب» لقب حضرت مهدی (عج) است.

غایةالطّالبین

از القاب امام زمان (عج) می توان به «غایةالطّالبین» اشاره کرد.

غایةالقصوی

«غایةالقصوی» یعنی مقصود نهائی و از القاب امام دوازدهم شیعیان (عج)، که در کتاب هدایه ذکر شده است.

غریم

«غریم» از القاب خاصّه امام قائم (عج) است و در اخبار اطلاق آن بر حضرت شایع است. «غریم» هم به معنی طلبکار و هم به معنی اوّل است و این لقب مثل «غلام» در تعبیر آن حضرت از روی تقیّه بوده است.

هنگامی که شیعیان می خواستند مالی نزد آن حضرت یا وکلایش بفرستد یا وصیّت کنند یا از ایشان مطالبه کنند به این لقب می خواندند و از آن حضرت غالب ارباب زرع و تجارت و حرفه و صناعت طلبکار بود.

علّامه مجلسی فرموده است: «ممکن است غریم به معنی بدهکار باشد و نام بردن از آن حضرت به این اسم از جهت تشبّه آن جناب به شخص مدیون باشد که خود را از مردم به علّت قرضهای خود مخفی می کند، یا آنکه چون مردم آن حضرت را طلب می کنند تا علوم و شرایع را از ایشان یاد بگیرند، آن جناب از آنان به جهت تقیّه می گریزد. پس آن حضرت غریم مستتر است». («منتهی الامال»، باب 14، فصل اوّل.»)

غَضْباء

«غضباء» نام ناقه رسول خداست که حضرت صاحب الزّمان (عج) هنگام ظهور و خروج همراه خود خواهند آورد. («نجم الثّاقب»، باب دوّم، ص 125)

غلام

لقب «غلام» در زبان روایات و اصحاب، مکرّر به حضرت صاحب الامر اطلاق شده است.

غلام احمد ك احمدیّه

غَوْث

«غَوْث» از القاب خاصّه حضرت مهدی (عج) است که در زیارت معتبره وارد شده و معنی آن «فریاد رس» است.

غَوْثُ الْفُقَراء

«غَوْثُ الْفُقَراء» لقب حضرت ولی عصر (عج) است.

ك بقیّة الانبیاء

غیب

در کتاب «ذخیرةالالباب»، «غیب» از نامهای حضرت قائم (عج) شمرده شده که در قرآن هم مذکور استو امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه:

«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ * الَّذینَ یُؤْمِنونَ بِالْغَیْبِ (بقره/2و3)

: آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است * (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب ایمان می آورند».

فرمود: متّقین شیعیان علی بن ابی طالب هستند و امّا غیب، پس او غائب است و شاهد بر این قول خداوند که می فرماید:

«وَ یَقولونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إنَّما الْغَیْبُ لِلّه فَانْتَظِروا إنّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِِرینَ (یونس/20)

:«و می گویند چرا فرو فرستاده نشد بر او آیتی از پروردگارش. پس بگو نیست غیب مگر خدای را پس منتظر باشد به درستی که من با شما از منتظرانم»

یعنی برای آمدن آن غیب، از آیات خداوندی است. («نجم الثّاقب»، باب دوّم،ص 82)

«الغیبة» طوسی

کتاب «الغیبة» تألیف «شیخ الطّائفه ابی محمّد بن الحسن طوسی» (متوفّی 460 هجری قمری) است.

«شیخ طوسی» در این کتاب جدیدترین استدلالات، هم از نظر روایتی و هم از لحاظ کلامی را در توجیه غیبت کبرای امام دوازدهم (عج) به کار می برد و با استفاده از احادیث واستدلال عقلی ثابت می کند که امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) است که باید در پرده غیبت به سر برد.

«شیخ طوسی» اطّلاعات تاریخر موثّقی را در مورد فعّالیّتهای مخفی چهار نائب خاصّ امام دوازدهم به نقل از کتاب مفقود شده ای تحت عنوان «الاخبار الوکلاء الاربعه» نوشته «احمد بن نوح بصری» ارائه می دهد. («آخرین امید»، ص171)

ك البرهان علی صحّة طول عمر الامام صاحب الزّمان

«الغیبة» نعمانی

در کتاب «الغیبة» اثر «محمّد بن ابراهیم بن جعفر» معروف به «نعمانی» است. «نعمانی» چون پس از رحلت امام حسن عسکری علیه السّلام دید جوامع شیعه را هاله ای از حیرت و شگفتی فرا گرفته است، کتاب «الغیبة» را نوشت، وی کوشید تا ضرورت غیبت امام دوازدهم را با نقل احادیثی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و ائمّه اطهار علیهم السّلام که غیبت آن بزرگوار را پیش بینی کرده اند، اثبات کند. («آخرین امید»، ص 167)

ك البرهان علی صحّة طول عمر الامام صاحب الزّمان.

غیبت شأنیه

با توجّه به شئون و تصرّفات گوناگون امام در جهان، به این نتیجه می رسیم که غیبت حجّت خدا غیبت کلّی نیست، بلکه این غیبت و عدم حضور، غیبت جزئی است، یعنی: غیبت و عدم حضور در شأنی از شئونات ولایت. و آن شأن، معاشرت با مردم و هدایت مستقیم اجتماع بشری و تشکیل حکومت حق است.

امام عصر (عج) در عصر غیبت، در همین یک شأن از شئونات ولایت و مقامات و تصرّفات خویش غائب است و در دیگر شئون، حاضر، نافذ و فعّال است.

این یک واقعیّت شناختی بزرگ است که از آن در ابواب معرفت به «غیبت شأنیه» تعبیر می شود. امام در عصر غیبت، دارای «غیبت شأنیه» و «حضرت (حاضر بودن) شئونیّه» است. آن حضرت در یک شأن و امر غائب و در بقیّه حاضر است، زیرا که این شئون و حضور، در ارتباط مستقیم با بقاء و امتداد تکوّن کائنات است. («خورشید مغرب»، ص 184)

مهدوی باشید


سلام دوست عزيز
ممنون از پستهاي زيباتون
ولي راستش منظورمون لفظ منفي غيبت بوده
موفق باشيد
 

Similar threads

بالا