جاذبه
عضو جدید
چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمی کنی ؟
خدای چاره ساز را چرا صدا نمی کنی ؟
به هر لب دعای تو فرشته بوسه می زند
برای درد بی امان چرا دعا نمی کنی
ز پرنیان بسترت شبی جدا نبوده یی
پرند خواب را ز خود چرا جدا نمی کنی
به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می کند
به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی کنی
سحر ز باغ ناله ها گل مراد می دمد
به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی
دل تو مانده در قفس جدا ز آشیان خود
پرنده ی اسیر را چرا رها نمی کنی
ز اشک نقره فام خود به کیمیای نیمشب
مس سیاه قلب را چرا طلا نمی کنی
به بند کبر و ناز خود از آن اسیر مانده یی
که روزی عجز و بندگی به کبریا نمی کنی
من یاد گرفتم که از بنده خدا چیزی نخوام فقط خدا
خدای چاره ساز را چرا صدا نمی کنی ؟
به هر لب دعای تو فرشته بوسه می زند
برای درد بی امان چرا دعا نمی کنی
ز پرنیان بسترت شبی جدا نبوده یی
پرند خواب را ز خود چرا جدا نمی کنی
به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می کند
به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی کنی
سحر ز باغ ناله ها گل مراد می دمد
به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی
دل تو مانده در قفس جدا ز آشیان خود
پرنده ی اسیر را چرا رها نمی کنی
ز اشک نقره فام خود به کیمیای نیمشب
مس سیاه قلب را چرا طلا نمی کنی
به بند کبر و ناز خود از آن اسیر مانده یی
که روزی عجز و بندگی به کبریا نمی کنی
من یاد گرفتم که از بنده خدا چیزی نخوام فقط خدا
