عزیز بحث تو این مورد خیلی زیاده و البته خیلی موارد هم تو دور باطل میفته.
علامه حرفش اینه که شهید در راه خدا با شهید در راه وطن یکی نیست.
این یه بحث فلسفی داره که خلاصشو به زبان سادش اینه که کسی که هدف رو فقط یه تیکه زمین یا خاک انتخاب کنه و برای اون جونشو بده خب این حرکت حرکت خوبی هست ولی هدف خاک و کشور هست.و اگه روزی این تلاش به ثمر نرسه یعنی هدف از بین میره و چه بد معامله ای هست که ادم هدفی رو انتخاب کنه ولی به هدف نرسه.
چه بسا در طول تاریخ این اتفاق بارها و بارها افتاده.
خاک چیزی کاملا نسبی هست و عموما وسایل نسبی هدفی ثابت و نا متغیر نیستند.روزی ایرانی برای باکو جونشو میده.خب الان باکو کو؟؟؟جز خاک ایرانه؟؟؟خاک ایران پاکه و پاکترین و مقدس ترین خاک.خب این پاکی و مقدسی برای چه زمانیه؟؟؟هر زمانی؟؟؟یه نسبی؟؟؟یعنی افغانستانی که روزی خاک ایران بود الان مقدسیش کم شده؟؟؟
شهیدان راه وطن امارات (زمانهای قدیم که امارات برا ایران بود)کجان؟؟؟
هدفش چی شد؟؟؟کسانی که تو جنگ ایران و روس شرکت کردن تا خاک رو پس بگیرن ایا پس گرفتن؟؟؟ایا به هدف رسیدن؟؟؟
حالا همین امارات اگه ما ادعا کنیم این خاک ایران بوده و بخواهیم بریم از عربهای غاصب بگیریم ایا کشته شدن در راه وطن افتخاره؟؟؟عربها هم که دفاع میکنن اونها چی؟؟؟اونها هم شهید هستن؟؟؟
جفتمون هم برای خاک داریم میجنگیم.یکی به نیت ازادسازی یکی به نیت دفاع(حرفی که الان اماراتی ها برای جزایر سه گانه میزنن)
خب کدوممون حقیم؟؟؟کدوممون هدفمون مقدسه؟؟؟و کدوممون شهید هستیم؟؟؟
نه عزیزم.هدف متغیر به درد من نمیخوره.این هدف متغیر بعد از خواب زندگی دنیا اون دنیا نه به درد من میخوره .خدا و دین خدا هست که به کار ادم میاد
و این هدف،هدفه.
از اولی که با شما بحث و شروع کردم شما فرافکنی میکنی عزیز دلم
شما هنوز جواب سوال های منو ندادید که دارین طرح سوال میکنید
چندین جای مختلف ازتون درمورد حرف علامه مورد نظر سوال کردم اما شما به جای جواب ، از شاخه ای به شاخه دیگه می پرید
حرف من روی مصداق حرف این علامه بود اگر از ابتدا پستهایی که ازتوت پرسیدمو دنبال کنید میبینید که سوال من چی بوده و جواب شما چطور بوده البته جوابی نشنیدم هنوز از شما!
شما مثال باکو و جنگهای دو دوره ایران با روس رو مثال زدید
منم یک سوال از شما دارم
آیا میدونید بعد از عهدنامه گلستان که قراداد کاملا یکطرفه ای بود ، چرا ایران مجبور شد قرداد ننگین تری بنام ترکمنچای رو بپذیره !؟
این حرف من نیست ، الانی که شما دارید برای دفاع از علامه این دوره برای اقناع من مثال باکو و جنگ ایران و روس رو می زنید، در دوره عباس میرزا ، که صلح گلستان انجام شده بود، به تهییج همین علمای مذهب شیعی و تهدید حکومت قاجار به دادن فرمان جهاد بر علیه کشور بیگانه روس، سبب شد مجدد مجدد آتش جنگ بین دو کور دمیده بشه!
آیا کسانی که در اون دوره در اون سری جنگها که به فرمان حکومت و به تحریک علما کشته شدند از نظر تفکر شیعی و شخص شما شهید نیستند و ایا آنها برای خاک جنگیدند !؟
نه دوست عزیز با تحلیل خودتان جواب میدم نخیر اون سری از جنگها برای خاک نبود بلکه تفکری شیعی و جهادی اسلامی در پشت سرش داشت
اجازه میخام پا رو فراتر بذارم و مثالی دیگه عرض کنم
عزیز بحث تو این مورد خیلی زیاده و البته خیلی موارد هم تو دور باطل میفته.
علامه حرفش اینه که شهید در راه خدا با شهید در راه وطن یکی نیست.
اگر مبنای صحبتهای شما اسلام و در زیرمجموعه اون مذهب شیعه باشه که تفکر شهادت در اون معنا پیدا میکنه، پس تکلیف اون افرادی که در نبردها و جنگهای دوره صفویه و دوران آل بویه که حکومت کاملا رنگ شیعی داشته چی هست!؟ اونجا هم حکومت اسلامی بود و هم شیعی تنها یک تفاوت داشت با دوره امروز که ردس حکومت با پادشاه بوده و حتی روحانیون مذهبی نیز برای شاه ذریه ای الهی قایل بودند .
اوندوره حکومت کاملا اسلامی و کاملا شیعی بوده! پس آیا علامه و شما قبول دارین که کسانی که در نبردهای اون زمان کشته شدند برای اسلام بودند و به اونها هم لقب شهید میدید دیگه حتما درسته!؟ چون اونام حکومتشون اسلامی بوده و سنگ بنای تشیع جامعه امروز ایران اون دوره گذاشته شده
یکبار دیگه میگم اگر میبینی علامه اینطور موضع گرفته چون داره از تفکری دفاع میکنه که خودش داره تبلیغش میکنه !!!!
این حرف شما
خاک چیزی کاملا نسبی هست و عموما وسایل نسبی هدفی ثابت و نا متغیر نیستند.روزی ایرانی برای باکو جونشو میده.خب الان باکو کو؟؟؟جز خاک ایرانه؟؟؟خاک ایران پاکه و پاکترین و مقدس ترین خاک.خب این پاکی و مقدسی برای چه زمانیه؟؟؟هر زمانی؟؟؟یه نسبی؟؟
که خاک رو نسبی میدونین یه زاویه دیگری هم داره
اگر خاک نسبی باشه پس بایستی حق بدیم به دوستان ترک زبان در ترکیه که مولانا جلال الدین بلخی رو جزء مشاهیر ترک بدونن یا اینکه ابن سینا که زاده شده در ماورالنهر اون دوره بوده رو دیگر نباید ایرانی بدانیم چون خاک نسبیه از نظر شما و این مشاهیر یکی مدفنش و دیگری زادگاهش در کشور ما نبوده! آیا این مثال فلسفی شما اینجا صدق پیدا میکنه ؟
شما بحث و فلسفی کردین من واقعیتهای تاریخی رو مثل زدم
وباز قضاوتهای شخصی و این قصه همچنان ادامه دارد
بنده به میهن تعصب دارم اما میهن اسلامی.
میهن برای من وسیله ای هست برای رسیدن به خدا.نه خودش هدف باشه و همه چیز رو فدای وطن کنیم.
در ضمن دیگه بالاتر از خدا و اسلام چی میتونه باشه که تهمت به بنده میزنی که میگی جاش برسه اون رو هم فدا میکنم؟؟؟؟
میگن یه روز علما و روحانیون در دوره ای که اروپا داشته توی کشور نفوذ می کرده ، یکی از بین خودشون رو مأمور می کنند تا بره ممالک غربی رو ببینه و از این بلاد کفر برای اونا خبر بیاره تا از این طریق بیشتر اونا رو بکوبند
یکی از علما می ره و وقتی بر میگرده ازش می پرسن تعریف کن بگو چی دیدی توی کشورهای کفرمسلک
این روحانی جواب می ده
آنجا اسلامی دیدم که مسلمانی نداشت ، اما در اینجا مسلمانانی میبینم که اسلامی ندارند.
این مثل و واسه این زدم که فک نکنی اینی که الان داریم میگیم که اسلام ناب ....... مال ماست ، واقعا درسته اگر اسلام ناب اینه که الان معرفی میشه که ..................................