ظاهرا این دعوا بر سر سند ۲۰۳۰ یونسکو هنوز تمام نشده است و رسانه های اصولگرا یک روز در میان مطلبی منتشر میکنند که ثابت کند دولت روحانی واقعا قصد داشته به بچه های معصوم در مهدکودک ها و مدارس مسائل جنسی آموزش دهد و دولت روحانی هم یک روز در میان دست روی قرآن میگذارد که این حرفها دروغ است و کسانی که چنین مسائلی را مطرح میکنند، دروغگو و بی اخلاق و مانند آن هستند.
در همین رابطه برای ما سوال شد که چرا انقدر مساله آموزش مسائل جنسی حساسیت برانگیز است و اصولا از چه سنی و به چه طریق کودکان و یا بزرگسالان باید متوجه شوند که قضیه لک لکها و مانند آن واقعیت ندارد و بچهها به طور مشخص چگونه به وجود میآیند… به همین دلیل ما با تعداد زیادی از کارشناسان محترم امور فرهنگی و تربیتی شاغل در نهادهای مختلف، مساله را در میان گذاشتیم و از ایشان خواستیم که در این مورد ما را روشن نمایند… بعد از تحقیق و تفحص فراوان متوجه شدیم که در مورد آموزش مسائل جنسی بین بیشتر کارشناسان مسائل تربیتی، اختلاف نظرهای جدی وجود دارد… ما در این نوشتار سعی خواهیم کرد که مجموعه ای از تمامی نقطه نظرات مطرح شده را فهرست وار و خلاصه ذکر کنیم و انتخاب بهترین راه را به عهده مخاطب عزیز بگذاریم:
نظریه اول – اصولا یادگیری مسائل جنسی باید بعد از بلوغ جنسی و به شکل کاملا خودجوش و غریزی اتفاق بیفتد… هرگونه تلاش برای شفاف سازی و آموزش این مسائل، اشاعه فحشاء و دفع فاسد به افسد محسوب شده و جایز نیست… در طبیعت نیز با اینکه هیچگاه آموزشی به حیوانات در مورد آمیزش و این مسائل داده نمیشود ولی خب شاهد هستیم که حیوانات به خوبی کار خود را بلد هستند و در زمان خودش به جفتگیری و تولید مثل پرداخته و مشکلی از این بابت ندارند… وقتی یک حیوان بیشعور میتواند بدون آموزش از پس مسائل جنسی خودش بربیاید یک انسان عاقل هم حتما میتواند
.
نظریه دوم – مسائل جنسی باید به افراد آموزش داده شود اما جای این حرفها مدرسه و دبیرستان و یا حتی پیش دانشگاهی نیست… وقتی افراد وارد دانشگاه شدند در قالب یک واحد درس تنظیم خانواده جوانان ما میتوانند با کارکرد اندامهای جنسی خود و مسائل مرتبط با آن آشنا شوند. کسانی هم که به هر دلیل موفق به ورود به دانشگاه ها نمیشوند قبل از ازدواج باید یک کلاس مشاوره برایشان گذاشته شود که در این کلاسها مربیان مجرب و آموزش دیده، آنها را به آرامی – جوری که شوکه نشوند – با مسائل جنسی و تولید مثل آشنا نمایند.
بدیهیست کسانی که به دانشگاه نمی روند و قصدی برای ازدواج ندارند، دلیلی ندارد که بخواهند با کارکرد اندام تولیدمثل خود آشنا شوند… حالا مثلا همه مردم با تمام اسرار بدن خود آشنا هستند؟ مثلا همه میدانند هیپوتالاموس و یا غده هیپوفیز چه کاری در بدن انجام میدهد؟ خب حالا شناختشان از کارکرد اندام تناسلی خود اگر در حد مجاری ادراری باشد مثلا چه اتفاق خاصی می افتد؟
نظریه سوم – این تربیت غربیست که به کودکان و نوجوانان گفته شود در اتاق خواب پدران و مادرانشان چه خبر است… کودکان و نوجوانان در یک کشور اسلامی گلاب به رویتان گه میخورند بخواهند در این زمینه کنجکاوی کنند… صحبت کردن با ایشان در این مورد تنها باعث وقیح تر شدن آنها و باز شدن رویشان در روی پدر و مادر میشود… در زمینه آموزش مسائل جنسی باید فوکوس اصلی همواره بر روی لک لک باشد… در سنین بالاتر هم که دیگر لک لک جوابگو نیست، به دنیا آمدن بچه باید «خواست خداوند» و نشانه ای از قدرت پرودگار معرفی شود… واقعا شرح جزئیات شرم آور چنین مسائلی در هیچ سنی و در هیچ شرایطی جایز نیست و اهمیتی هم ندارد.
نظریه چهارم – به جای تدریس مسائل جنسی در مدرسه میتوان کودکان و نوجوانان را با فرستادن به کلاسهای قرآن به طور عملی با کارکرد اندامهای جنسی آشنا نمود… به طور مثال حاج سعید طوسی در این زمینه زحمات زیادی کشیدند ولی متاسفانه جامعه واکنش درستی نشان نداد… بعضی ها حاضرند این غربی های بی پدر و مادر در کلاس درس به کودکانشان در مورد کارکرد اندامهای جنسی توضیح بدهند ولی وقتی یک معلم متدین و با اخلاق میخواهد به صورت عملی کارکرد این اندامها را به شاگردانش اموزش دهد فریادشان به آسمان بلند میشود که این خود نشان دهنده این است که بعضی افراد تا چه حد در برخورد با مسائل استاندارد دوگانه دارند!