:cry:
دلم را شکستند حرفی ندارم
وپیمان گسستند حرفی ندارم
به زخمی صمیمانه آرام و مرموز
مرا هم شکستند حرفی ندارم
شبی برگشتم اما اهالی
در خانه را بستند حرفی ندارم
هدف سینه ام بود دشنه در دست یاران
گر آماده هستند حرفی ندارم
کسانی که ما را به آتش کشیدند
گر آتش پرستند حرفی ندارم