نتایح جستجو

  1. B

    یک جرعه کتاب..

    سیندرلا حسابی ترسید . جیغ خفیفی کشید . نگاهش کردم ، رنگ و رویشپریده بود و دیگر آن دختر پردل و جرئتی که ادعا میکرد نبود . خودش را بکلی باختهبود . در دل گفتم به حرف من گوش نکرد و حالا دارد تنبیه میشود . جسد را به آرامیبرگرداندم و گفتم : میبینی ؟ از پشت به او ضربه زده اند قتل درزمین گلف اثر آگاتا...
  2. B

    مشاعرۀ سنّتی

    او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود
  3. B

    مشاعرۀ سنّتی

    تو عهد كرده اي كه كشاني به خون مرا من جهد كرده ام كه به عهدت وفا كني
  4. B

    مشاعرۀ سنّتی

    امشب ای ماه تو می تابی و من بی تابم یار در خواب خوش و من ز غمش بی خوابم
  5. B

    مشاعرۀ سنّتی

    تا که از طارم میخانه نشان خواهد بودطاق ابروی توام قبله جان خواهد بود
  6. B

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم تنهاست ماتم دارم امشب دلی سرشار از غم دارم امشب
  7. B

    مشاعرۀ سنّتی

    روزگاریست در این کوچه گرفتار توام با خبر باش که در حسرت دیدار تو ام گفته بودی که طبیب دل هر بیماریپس طبیب دل من باش که بیمار تو ام
  8. B

    راهنمایی , سوالات و مشکلات مرتبط با باشگاه رو اینجا مطرح کنید

    سلام . تو رو خدا یه کاری کنید . من اکانت قبلیم رو میخوام :( چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟
  9. B

    مشاعرۀ سنّتی

    ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان بس که به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من
  10. B

    مشاعرۀ سنّتی

    من یاد خوش دوست به دنیا ندهم لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
  11. B

    مشاعرۀ سنّتی

    ای عشق مدد کن که به سامان برسیم یا من رسم به یار یا یار به من یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم
  12. B

    مشاعرۀ سنّتی

    اشک گرم و آه سرد و روی زرد و سوز دل حاصل عشقند و من این نکته می دانم چو شمع
  13. B

    مشاعرۀ سنّتی

    ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام
  14. B

    مشاعرۀ سنّتی

    دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد
  15. B

    مشاعرۀ سنّتی

    در عالم بی‌وفا ،کسی خرم نیست شادی و نشاط، در بنی‌آدم نیستآن کس که درین زمانه او را غم نیست یا آدم نیست، یا از این عالَم نیست
  16. B

    مشاعرۀ سنّتی

    ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
  17. B

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
  18. B

    مشاعرۀ سنّتی

    ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم
  19. B

    مشاعرۀ سنّتی

    یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی یادت بخیر یار فراموشکار من...
  20. B

    مشاعرۀ سنّتی

    آنان که جان فدای نگاری نکرده اند همکارشان مباش که کاری نکرده اند
بالا