نتایح جستجو

  1. hd_memar

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل...
  2. hd_memar

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    بانوى خردمندى در كوهستان سفر مى كرد كه سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا كرد. روز بعد به مسافرى رسید كه گرسنه بود. بانوى خردمند كیفش را باز كرد تا در غذایش با مسافر شریك شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در كیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست كه آن سنگ...
  3. hd_memar

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    نه بابا بعضیا حتما از من بیشتر دارن :دی 4 تا دیکه 3 تا داستان می ذارم1
  4. hd_memar

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    روزی، سنگ تراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد با خود گفت: .... این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که او هم مانند بازرگان باشد. در یک لحظه، به فرمان خدا...
  5. hd_memar

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    می‌گویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی می‌ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری‌ها را انجام می‌دادند. پیرزنی از آنجا رد میشد. وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر می‌کنم یکی از مناره‌ها کمی کجه!. کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را...
  6. hd_memar

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    امشب 10 تا پست میذم!3 تاش رفت 7 تا مونده! بعد میشه 2000 پست تو این تاپیک
  7. hd_memar

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    مسافر تاکسی آهسته روی شونه‌ی راننده زد چون می‌خواست ازش یه سوال بپرسه… راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد… نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس…از جدول کنار خیابون رفت بالا…نزدیک بود که چپ کنه… اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد…...
  8. hd_memar

    مرسی از دعوتت :-)

    مرسی از دعوتت :-)
  9. hd_memar

    المان های نوروزی شهر مشهد

    مرسی دقیقا نظر منم همینه :gol:
  10. hd_memar

    تولد...تولد...تولدت مبارک....ArChitect _90

    به به تولد! کیک! تولدت مبارک باشه امیدوارم همیشه شاد باشی
  11. hd_memar

    خواهش می کنم بازم اگه سوالی بود من ندیدم یا پیام بده یا بگو که سر بزنم به اونجا

    خواهش می کنم بازم اگه سوالی بود من ندیدم یا پیام بده یا بگو که سر بزنم به اونجا
  12. hd_memar

    کرکسیون پروژه های طراحی معماری

    به این 3 قسمت مهمه خوب مشخصه که وقتی جایی قرار بگیره به اینها دید داشته باشه به ورودی هم(ورودی بیماران که از تریاژ وارد میشن) هم دید داره یه جورایی وسط همه رو می بینه اون بستریا مهم ترن نمی دونم اینجوری بیمارستان چه طور میشه به نتیجه برسه البته چون کامل نیس کمی متفاوته مثلا تو بیمارستان کامل...
  13. hd_memar

    :biggrin::biggrin:

    :biggrin::biggrin:
  14. hd_memar

    انتقاداتـــ و پیشنهاداتـــ شما

    مرسی مدیر زحمت کش :دی
  15. hd_memar

    لطف کردی

    لطف کردی
  16. hd_memar

    مرسی مرسی :-)

    مرسی مرسی :-)
  17. hd_memar

    سلام خوبی؟ یه پست تو دفتر مدیرت زدم مهندس

    سلام خوبی؟ یه پست تو دفتر مدیرت زدم مهندس
  18. hd_memar

    المان های نوروزی شهر مشهد

    این فلکه پارک رو امشب دیدم با مزه بود ولی تو این عکسه پاش نیافته! ترسناکم افتاده!
بالا