هزار جهد بکردم که سرعشق بپوشم ............... نبودبر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم........شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد............... دگرنصیحت مردم حکایتست به گوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی................. که من قرار...