نتایح جستجو

این پست در شرایطی گذاشته شد که اصلا اعصابم سر جاش نبود... توجیه نمی کنم ، بچه بازی بود... اونم از طرف من!:w09: واسه فرستادنش از همه معذرت می خوام! اما تالار هنر و ادبیات باشگاه مهندسان ایرانی.... شاید همتون بتونین حرفامو درک کنید... ما همه خاطرات خوبی از باشگاه داریم! بعضیا از تالارای...

ای بابا ...... حالا من حرف بزنم فکر می کنی پیله کردم به تو...:redface: عین این تاپیک رو با اسم « مزیت پسر بودن» فیدل 3 روز پیش تو تالار زنگ تفریح زده! می گی نه؟ خودت برو ببین!

این می باشد....

منم تسلیت می گم... خدا رحمتشون کنه... ایشالا آخرین غمتون باشه!

مرسی من هستم کماکان زیر سایتون! در ضمن ایضا نوشته هاتون فوق العادس! روزگار خوش!

سلام بعد از ظهر زمستونیتون بخیر!:w21: بلا دوره ایشالا! باید از خودتون مواظبت کنید... بُخور خیلی خوبه برا سینوزیت!:w16: روزگار خوش!

سلام عزیز دلم.... برای تو همیشه وقت هست....:love: راستش نمی دونم امشب باشم یا نه.... قبل از ساعت 11.5 هستم حتما... برام بنویس کی میای! دلم واسه گپ دو نفریمون تنگ شده!:w04:

این یه خداحافظیه رسمیه! این یه خداحافظیه رسمیه! کاش می تونستم بگم تو دلم چی می گذره... این تالار واسه من حکایت گود زورخونه رو داره واسه اهلش... باید تعظیم کنی و زمینو ببوسی و بیای تو..... با بی حوصلگی که میام اینجا انگار گناه کبیرس....غصم می شه.... دلم برای خودم تنگ می شود گاهی.... باید با...

می بینم که پیجتون هر روز شلوغتر از دیروز....:w12: چطوری پسرم؟ (منتظرم تو سلام کنیا... دو ماه کوچیکتری):lol: پژمان تولدت 3 روز دیگس نه؟ 11دی؟ مادرت آلزایمر گرفته!!!:w04:

بدون دلیل می خواستم تقدیم کنم به شما....:redface: [IMG]

سلام آرچی جونم چطوری؟ خسته نباشی خانم.... گلای مریم تقدیم به شما.......:redface:

سلام سلام.... آفرین دیگه دلگیر نباش....:redface: من منظوری نداشتم! [IMG]

محسن جان من یادمه «امیر گشتاسب» این تاپیکا رو راه اندازی کرد انگار.... تاپیک «کرمانشاه» که یادمه قشنگ... اگه سرچ کنی شاید باشه.... من هم خیلی دوست دارم این کار رو...;)

ایینه چون شکست قابی سیاه و خالی از او به جای ماند با یاد دل که اینه ای بود در خود گریستم بی اینه چگونه درین قاب زیستم

بروبچ فوتبالی شب همگی بخیر.....:redface: فقط اومدم بگم.... استقلال سرور پرسپولیسه!:D

من به پهنای امید خود گل شوق تو را در میان این کویر تشنه می کارم هنوز می شناسم مرگ را بی وحشت اما قلب من می تپد در سینه چون از عشق سرشارم هنوز

تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است طنین شعر تو مگاه تو درترانه من تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد نسیم روح تو در باغ بی جوانه من

درمانده ای به ظلمت اندیشه های تلخ خواب از تو در گریزو تو از خواب در گریز یاد منت نشسته برابر پریده رنگ با خویشتن به خلوت دل می کنی ستیز!

[IMG]

ماه می ریزد درون جام شب نیمه شب ابری به پهنای سپهر می رسد از راه و می تازد به ماه جغد می خندد به روی کاج پیر