نتایح جستجو

مرسی عزیزم..... [IMG]

کامران بس می کنی یا نه.... نصفه شبی.... ای بابا! به خدا غصه های خودمون زیادن به اندازه ی کافی!:cry:

تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست چگونه جای تو در جان زندگی سبز است

حتما همین طوره.......;) ولی ...:razz:

وقتی که چشم حادثه بیدار می شود هفت آسمان به دوش من آوار می شود خواب زنانه ایست به تعبیر گل مکوش گل در زمین تشنه ی ما خار می شود!

به به..... آقا مدیر کجا بودین؟ می گما من الان شبیه خیار شور شدم...:lol::w12: نمی شه از سر تقصیرات ما بگذرین؟

می گشاید دود شب آغوش خویش زندگی را تنگ می گیرد به بر باد وحشی می دود در کوچه ها تیرگی سر می شکد از بام و در

من سکوت خویش را گم کرده ام لاجرم در این هیاهو گم شدم من که خود افسانه می پرداختم عاقبت افسانه مردم شدم

در مکتب ما رسم فراموشی نیست در مسلک ما عشق هم آغوشی نیست مهر تو اگر به هستی ما افتد هرگز به سرش خیال خاموشی نیست افسانه جان پستای همزمان رو ادیت کنید عزیزم!

می گم آقا مدیر، این پستو ندیدید انگار... آب نمک واسه کاربرای بی نمکی مثل من بد نیستا!:lol: http://www.www.www.iran-eng.ir/showpost.php?p=614225&postcount=434 شوک بزرگی بود!:w05:

دردل تاریک این شب های سرد ای امید نا امیدی های من برق چشمان تو همچون آفتاب می درخشد بر رخ فردای من

باز خدا خیرتون بده مشکل من یکی رو برطرف کردین! فکر کردم دارین می رین تو غیبت کبری دور از جونتون! از کنجکاوی خوابم نمی برد امشب....:w12: ولی مدیر ارشد چه جدّیه ها... والا بیشتر «ای ول » مخصوص جناب پیرجوئه........:lol:

مرسی گلاب جون... الهی فدات شم آخه می ترسم این اخلاق کج و خشن ما روی شما تاثیر بذاره!:cry:

می خواهی بخند می خواهی گریه کن یا می خواهی مثل آینه مبهوت باش مبهوت من و دنیای کوچکم دیگر چه فرق می کند باشی یا نباشی!! من با تو زندگی می کنم... من عاشق این شعر «رسول یونان» هستم!

تو هیچ می دانستی از سکوت هم می شود الهام گرفت؟ که روشنی همیشه بشارت بخش و پرواز همیشه هم رهایی بخش نیست؟

بعضی خاطرات هست که فراموششون می کنیم.... یعنی تمام سعیمون اینه که فراموششون کنیم... سعی می کنیم همه ی اون چیزایی رو که ما رو یاد اون خاطرات می ندازه از جلو چشممون کنار بزنیم ! بهشون فکر نکنیم، نبینیمشون! گاهی اون چیز یه آدمه.... شاید یه آدمی که اون روزا همه ی زندگیت بوده..... حالا می خوای...

سلام عزیزم اون مربوط به چند سال پیش هست من فقط چند تا از شعراشو تو دفترچم یادداشت کردم .....که اونام توی اون تاپیک هست! اگه شعر دیگه ای پیدا کردم حتما می ذارم برات! روزگار خوش!

سلام ویدا جان تشکرام تموم شده...با عرض شرمندگی! غزلی که گذاشتی معرکس...:w27:

معصوم چشم های تو یک جور دیگرند انگار مدتیست که از من مکدرند * نازکتر از بهار به آنان نگفته ام آنها، که از تمامی اشعار من سرند!

چشم های تو! چشم های تو! متاسفانه نمی دونم این شعر از کیه.... اما من واقعا از خوندنش برای بار هزارم حتی، لذت می برم!:redface: معصوم چشم های تو یک جور دیگرند انگار مدتیست که از من مکدرند * نازکتر از بهار به آنان نگفته ام آنها، که از تمامی اشعار من سرند! * در برکه ی زلال غزل های من...