نتایح جستجو

  1. I

    مشاعرۀ سنّتی

    داروی دل نمی​کنم کان که مریض عشق شد / هیچ دوا نیاورد باز به استقامتش
  2. I

    مشاعرۀ سنّتی

    بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون / اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد / نه به وصل می​رسانی نه به قتل می​رهانی
  3. I

    همه دعوتن(نه عروسی داریم نه تولد امر خیره)بشتابید

    این که دیگه مشخصه همه یه چیزیشون میشه شما هم یکیشون. مادر دیگه سخته! هیچ مادری تحمل اینو نداره هیچ.
  4. I

    مشاعرۀ سنّتی

    دل عارفان ببردند و قرار پارسایان / همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم / همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
  5. I

    مشاعرۀ سنّتی

    منزل حافظ کنون بارگه پادشاست / دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد
  6. I

    همه دعوتن(نه عروسی داریم نه تولد امر خیره)بشتابید

    تا زمانی که مامان شما راضی نشوند شما به هیچ وجه قادر به اهدای عضو نخواهید بود جدی میگم پس سعی کنید رضایت ایشان را جلب کنید.
  7. I

    مشاعرۀ سنّتی

    افسوس که نامه جوانی طی شد / وان تازه بهار زندگانی طی شد حالی که ورا نام جوانی گفتند / معلوم نشد که او کی آمد کی شد
  8. I

    همه دعوتن(نه عروسی داریم نه تولد امر خیره)بشتابید

    یکایک شما عزیزان می توانید در زندگی هزاران فردی که در لیست انتظار پیوند عضو قرار دارند، تفاوت ایجاد نمایید. شما هم می توانید سهیم باشید. مهمترین اقدامی که بمنظور ارتقاء فرهنگ اهداء عضو می توانید انجام دهید این است که در مورد اهمیت اهداء عضو و تأثیر آن بر زندگی افراد گیرنده عضو با عزیزان...
  9. I

    مشاعرۀ سنّتی

    می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت / بی مونس و بی رفيق و بی همدم و جفت زنهار به کس مگو تو اين راز نهفت / هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت
  10. I

    مشاعرۀ سنّتی

    من از این دلق مرقع به درآیم روزی / تا همه خلق بدانند که زناری هست همه را هست همین داغ محبت که مراست / که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست شب خوش
  11. I

    مشاعرۀ سنّتی

    تا چند زنم به روی دریا ها خشت / بیزار شدم ز بت پرستان و کنشت خیام که گفت دوزخی خواهد بود / که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت
  12. I

    مشاعرۀ سنّتی

    روزی که نهال عمر من کنده شود / و اجــزام یـکـدگر پــراکنده شـود گر زانکه صراحئی کنند از گل من / حالی که ز بــاده پراکنی زنده شود
  13. I

    حافظ در عصر جدید

    خفن تکراری بود 5 سال پیش خوندمش
  14. I

    مشاعرۀ سنّتی

    هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل / گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش
  15. I

    بوی صفای پدر

    دلتنگ غروبی خفه بیرون زدم از در در مشت گرفته، مچ دست پسرم را رفتم که به کوی پدر و مسکن مالوف تسکین دهم آلام دل جان به سرم را گفتم به سرراه همان خانه و مکتب تکرار کنم درس سنین صغرم را با یاد طفولیت و نشخوار جوانی می رفتم و مشغول جویدن جگرم را پیچیدم از آن کوچه ی مانوس که در کام باز اورد ان...
  16. I

    مشاعرۀ سنّتی

    مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم / خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی شرمنده بخش تشکر قطع شد
  17. I

    مشاعرۀ سنّتی

    یک قطره آب بود و با دريا شد / یک ذره خاک و با زمین یکتا شد آمد شدن تو اندرين عالم چيست؟ / آمد مگسی پدید و ناپیدا شد
  18. I

    مشاعرۀ سنّتی

    من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود / جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
  19. I

    مشاعرۀ سنّتی

    ای چرخ فلک خرابی از کینه تست / بیدادگری پیشه ديرينه تست وی خاک اگر سينه تو بشکافند / بس گوهر قیمتی که در سینه تست
  20. I

    نظرتون در رابطه با............

    همه ما ادم های خوبی هستیم ولی وقتی در خود ریز می شویم میبینیم انچه که نباید دید ما خیلی ...
بالا