نتایح جستجو

چای مینوشیدم یکباره دلتنگش شدم بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد همه با تعجب نگاهم کردند ! لبخند تلخی زدم و گفتم : چقدر داغ بود ! …

دیشب تو را می ساختم از پاره های تنم تو را واژه به واژه از اندوه دلم می ساختم تو ذره ذره ظهور می کردی من تکه تکه زوال می رفتم نگرانم ... می شود اینقدر چشم هایت را روی کتاب و دفتر و اشیا نریزی بگذار با آسودگی خرده ریزه های دلم را از زیر دست و پای نگاهت جمع کنم ...

آره خیلی گرمه . من تقریبا دو هفته پیش اراک بودم واقعا خنک بود . من آموزشی سربازی هم اراک بودم :) . مالک اشتر اراک

عشق است استان مرکزی ، دیار نوابغ تاریخ از جمله امیرکبیر ، پروفسور حسابی ، شهید دکتر چمران ساوجی و غیره . دمت گرم هم استانی . اصن روحیه گرفتم :w11::w11::w11::w11:

بابا من کجا خسیس بازی درآوردم . شونصد تا جعبه کادو دادم . بعدشم تحریمم ناسلامتی تحریم . اوضاع اقتصادی خوب نیست به بزرگی خودشون میبخشن انشالله

اگه منظورتون استان مرکزیه . خب استان خودم هم هست . شهر ساوه . شهر یاقوت های سرخ اناااااااار

من استان شما درس خوندم ؟؟

چی ؟؟ استان ما ؟؟

[IMG]

مبارکه...

کاش بعضیا اصلا نبودن... بعضیا به جاش بیشتر بودن!

این نیز بگذرد … اما بعضی چیزها هست که هر چقدر هم بگذرد ، “نمی گذرد” و داغشان تا ابد بر دل آدم میماند !

ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﻣﯿﺮﻭﻡ … ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﻬﺎﯾﻢ … ﺑﺎ ﻗﻠﺐِ ﻟِﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ … ﺑﺎ ﻏُﺮﻭﺭِ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ … ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ … ﻧﮕﯿﺮﻡ .. ﺑﮕﯿﺮﻡ .. ﻧﮕﯿﺮﻡ … ﻧﺰﺩﯾﮏِ ﺻﺒﺢ ﺍﺳﺖ … ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩﻡ … ﻣﺸﺘﺮﮎِ ﻣﻮﺭﺩِ ﻧﻈﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝِ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ !