نتایح جستجو

هيچ کس ما را نمي آرد به خاطر، اي عجب ياد عالم مي کنيم اما فراموشيم ما:cry:

سلام. ممنونم از طرح جالب و قشنگتون...:gol: من تازه میخواستم برم وبه کارای پایان نامم برسم!ادم رو وسوسه میکنید!:redface: نمیشه شعر فی البداهه بگیم در جواب پست قبلی؟! به نظرم جالب تره ها!نیست؟!:redface:

حالا هرچی...:razz: انشااالله ازدواج هم میکنید...:)

به به سلامتی شیرینی ندادیا.... :razz: دیدی اخر اون دوتا با هم ازدواج کردن! تو بودی و خانومت! اخر به هم رسیدین![IMG]

آن سفر کرده که امد ز پیت بود صد دل عاشق خواهرت ولی تا تو را دید دل داد،داد! تمام شب شعر را باد داد... من اکنون تو را پند میدهم نخواهم شوی تجربه !خواهرم میان تمام شعر و عشق و نوای گزین عشق را عشق و لطف خدای :gol: :gol:

گرچه اخر رفتی و موضوع عوض کردی منتظر می مانم تا روزی برگردی ..... شبتون خوش...

تو نگفتی با تمام مردمت این راز را پس چه شد که میکشی از بهر آنها ناز را؟!

ندیدم من به چشمانم که در پیش نگاه یار کشی ناز اغیاری و من در پیش چشمت خار! :razz: :D

من نه انم که دوصد مصرع رنگین گویم من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم

در این سرای عاشقی من مانده ام تا پای جان این شعر های مفتکی را میدهم من با زبان!

نازنینان بی وفایی را ز خویش اموختند ورنه گرداننده دلها وفا را افرید

شب است!برو خواهر نگو چیست شعر که سرمایه عاشقانیست شعر!:confused:

وعده‏ ديدار نزديک است ‏ياران مژده باد روز وصلش مي‏رسد، ايام هجران مي‏رود :redface: نمیدانم که میدانی ز درد دل گرفتارم؟! دلم شد خانه یاری که او هرگز نمیداند

من اگر عاشق و شیدای تو ام حرفی نیست من چه دارم که تو اکنون دل خود باخته ای؟!

تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته استعالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد

یارم تویی در عالم، یار دگر ندارم تا در تنم بود جان، دل از تو بر ندارم

هر کجا گشتم ز یار با وفا یاری نبود جز تو که در جان من هستی و می مانی عزیز!

تو امدی و ندانم مرا کجا بردی غزل سرودی و مرا به ناکجا بردی تمام گنج وجودم اتش گرفت بی تو تو امدی ومرا تا خدا بردی اگر شود وصالت میانمان بر پا بدان که مرا تا خود بهشت بردی

تو که از یار نشان میطلبی ،یار کجاست؟ همه یارند ولی یار وفا دار کجاست؟!

نمی دانم چه تاثیریست در عشق که بیمارش به صحت نیست مایل