نتایح جستجو

  1. ناآشنا

    **مشاعره با اشعار سهراب سپهری**

    دیر گاهی است در این تنهایی رنگ خاموشی در طرح لب است بانگی از دور مرا می خواند لیک پاهایم در قیر شب است رخنه ای نیست دراین تاریکی در و دیوار به هم پیوسته سایه ای لغزد اگر روی زمین
  2. ناآشنا

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    آن که نه منم صورت به صورت عاشق صورت ها می شد در صورتی که صورتی که عاشقِ صورتِ او بود صورتِ صورت ها بود صورت ِدیگر قضیه چندان وهم آلود نیست: تکثر صورت ها ممکن است آدم را حواله کند به صورت هایی که در خواب هم ندیده
  3. ناآشنا

    برای تو می نویسم

    يکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم و اون خوابه نمی خوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه یه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونه یه نامه که خیسه پر از اشکه و بازم کسی اونو نمیخونه...
  4. ناآشنا

    مشاعرۀ سنّتی

    تاب بنفشه مي‌دهد طره مشک ساي تو پرده غنچه مي‌درد خنده دلگشاي تو
  5. ناآشنا

    دل هر آدمي چه سياه چه سفيد با صداي اذان رنگ خدايي مي گيره بايد مواظب باشيم تا اذان ظهر رنگش پاك...

    دل هر آدمي چه سياه چه سفيد با صداي اذان رنگ خدايي مي گيره بايد مواظب باشيم تا اذان ظهر رنگش پاك نشه. محتاجيم. شب يعني صبح خوش
  6. ناآشنا

    ديگه از خواب نگو خسته نباشي صبح شد چند دقيقه ديگه اذان صبحه.

    ديگه از خواب نگو خسته نباشي صبح شد چند دقيقه ديگه اذان صبحه.
  7. ناآشنا

    :smile::)

    :smile::)
  8. ناآشنا

    اگر از افسانه ها گفتيم به روي ماه رسيديم! گر زبان به حقيقت بگشائيم به كجا مي رسيم؟

    اگر از افسانه ها گفتيم به روي ماه رسيديم! گر زبان به حقيقت بگشائيم به كجا مي رسيم؟
  9. ناآشنا

    فكر كنم ! نميخواببه؟

    فكر كنم ! نميخواببه؟
  10. ناآشنا

    :cry: ----------------------------------\/\/\/\/\/\/-------------------------------

    :cry: ----------------------------------\/\/\/\/\/\/-------------------------------
  11. ناآشنا

    من در تو و تو در من زاده شده اي... نه من تنهايم نه تو... من و تو خطوط موازي وريل قطار نيستيم...

    من در تو و تو در من زاده شده اي... نه من تنهايم نه تو... من و تو خطوط موازي وريل قطار نيستيم... بلكه يك خط ممتديم...
  12. ناآشنا

    هر چند گاه روح سركشم در هواي انسانيتم پر مي كشد... در ميانش آتش و دود و خون ريزي مي كند.... پرسم...

    هر چند گاه روح سركشم در هواي انسانيتم پر مي كشد... در ميانش آتش و دود و خون ريزي مي كند.... پرسم از او دليلش را ، گويد.... آرامشت مرا ديوانه و مجنون خود كرد
  13. ناآشنا

    واي فانوس جان شما خواب نداري هر چند گاه روح سركشم در هواي انسانيتم پر مي كشد... در ميانش آتش و...

    واي فانوس جان شما خواب نداري هر چند گاه روح سركشم در هواي انسانيتم پر مي كشد... در ميانش آتش و دود و خون ريزي مي كند.... پرسم از او دليلش را ، گويد.... آرامشت مرا ديوانه و مجنون خود كرد
  14. ناآشنا

    سوالي پرسيدم از آن كه مي دانست يك عمر بدون دغدغه در روشنايي زيستم آشنا گشتم با روشنايي از هر چه...

    سوالي پرسيدم از آن كه مي دانست يك عمر بدون دغدغه در روشنايي زيستم آشنا گشتم با روشنايي از هر چه تاريكي مي گريزم حال تو مي داني چه پرسيدم؟ جان من نگو از سيب پرسيدم!!
  15. ناآشنا

    دستانم كجاست؟ دارد از پشت درهاي بسته ام به خودم در مي زند! ديدي حالا حواسم كجاست؟

    دستانم كجاست؟ دارد از پشت درهاي بسته ام به خودم در مي زند! ديدي حالا حواسم كجاست؟
  16. ناآشنا

    چه جالب خوشا به حالت دوستم باعث مباحات همچين استادي داشتن.

    چه جالب خوشا به حالت دوستم باعث مباحات همچين استادي داشتن.
  17. ناآشنا

    :redface::gol:

    :redface::gol:
  18. ناآشنا

    تو خودت اينجا چي كا مي كني اين وقته شب هااااااااااااااااااااان!

    تو خودت اينجا چي كا مي كني اين وقته شب هااااااااااااااااااااان!
  19. ناآشنا

    ممنون

    ممنون
  20. ناآشنا

    آ ه س ت ه در درونم قدم مي زنم.... تاج آگاهي بر سر... روح سركشم را... بر عرش خلافت مي نشانم

    آ ه س ت ه در درونم قدم مي زنم.... تاج آگاهي بر سر... روح سركشم را... بر عرش خلافت مي نشانم
بالا