نتایح جستجو

  1. ناآشنا

    : آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست...

    : آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!
  2. ناآشنا

    : آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست...

    : آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!
  3. ناآشنا

    : آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست...

    : آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!
  4. ناآشنا

    : آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست...

    : آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!
  5. ناآشنا

    خدایا مارا از چه آفریدی مرشایسته تر زما ندیدی انسانيت را تو در ما آزمودی جز معدودی تو دگر...

    خدایا مارا از چه آفریدی مرشایسته تر زما ندیدی انسانيت را تو در ما آزمودی جز معدودی تو دگر ندیدی انسانيت چیست نمیدانم کیستی هم نمیدانم که هستی یانیستی روشنم ساز ای روشنی ساز هستی تا بدانم هستی و ننالم نیستی
  6. ناآشنا

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    فتاده مرغ دلم ز آشيان در اين وادي كه هر كجا رود افتد به دام صيادي به دانه‌اي دُّر يكدانه مي‌دهد بر باد نه گوش هوش و نه چشم بصير نقّادي چنان اسير هوا و هوس شدم كه نپرس نه حال نغمه سرايي نه طبع وقّادي دلا دل از همه بر گير و خلوتي بپذير مدار از همه عالم اميد امدادي مگر ز قبله حاجات...
  7. ناآشنا

    مشاعرۀ سنّتی

    شَها تو شاهد ميقات «لِي مَعَ اللّهي» تو شمع جمع شبستان مُلك ايجادي
  8. ناآشنا

    برون شو اي غم از سينه كه اطف يار مي آيد تو هم اي دل ز من گم شو كه آن دلدار مي آيد نگويم يار را...

    برون شو اي غم از سينه كه اطف يار مي آيد تو هم اي دل ز من گم شو كه آن دلدار مي آيد نگويم يار را شادي كه از شادي گذشتست او مرا از فرط عشق او ز شادي عار مي آيد مسلمانان مسلمانان مسلماني ز سر گيريد كه كفر از شرم يار من مسلمان وار مي آيد برو اي شكر كين نعمت ز حد شكر بيرون شد نخواهم صبر گر چه او گهي...
  9. ناآشنا

    [IMG]

    [IMG]
  10. ناآشنا

    [IMG]

    [IMG]
  11. ناآشنا

    [IMG]

    [IMG]
  12. ناآشنا

    [IMG]

    [IMG]
  13. ناآشنا

    [IMG]

    [IMG]
  14. ناآشنا

    [IMG]

    [IMG]
  15. ناآشنا

    مشاعرۀ سنّتی

    تو بودي آن دم صبح اميد کز سر مهر برآمدي و سر آمد شبان ظلماني
  16. ناآشنا

    [IMG]

    [IMG]
  17. ناآشنا

    [IMG]

    [IMG]
  18. ناآشنا

    [IMG]

    [IMG]
  19. ناآشنا

    تعريف كن چي شده؟:eek:

    تعريف كن چي شده؟:eek:
  20. ناآشنا

    گفتگوهای تنهایی

    دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ دست از دامان شب برداشتم تا بیاویزم به گیسوی سحر خویش را از ساحل افکندم در آب لیک از ژرفای دریای بی خبر بر تن دیوارها طرح شکست کس دگر رنگی در این سامان ندید چشم می دوزد خیال روز و...
بالا