77
77
من را نگاه می کنی امــــا چــه سرسری
جوری که ممکن است به زنهای دیگری…
باتوم به دست! اینکه کتک می زنی منم ! همبازی خجـــــالتی و کوچکت ، پری!
دمپایی ام همیشه مگر تـا بـه تــا نبود ؟ حالا مرا دوباره به خاطر می آوری ؟
ما سالهاست بی خبر از هـم گذشته ایم هریک بزرگ تر شده در چشم...