نتایح جستجو

باشه حالا بعدا حساب میکنیم. :D

شما احیانا جزء القاعده نیستی؟

داش سیاوش شرمندتم. تشکرام ته کشیده. بعدا از خجالتت در میام! :gol: :w30:

:w46:

آره خدایی. میدونم. خدا پدر مادر تو و همه ی دوستانو حفظ کنه. آدم تا وقتی خدایی نکرده یکیشونو از دست نده نمیفهمه چه نعمتیه پدر و مادر! ;)

همین الان یه خانمی هم دیدم محل سکونتش قزوین بود پیام دادم. هنوز نیومده. 10 نفر بشیم خوبه!

:eek: :surprised: :cry: شانس آوردیم بزرگ شدی ازش بدت نمیاد!

کوچیکتم داداش. البته همینجا اعلام میکنم همش به خاطر زحمات مادرم بود و لطف خدا!

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=178772

اولا مارو جای این افراد نزار. دوما اگه نظر شخصی میخوای خاک بر سر جفتشون.

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=181046

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=181046

کو پس؟ چرا نیومد؟

:biggrin: ;)

راست میگه پری. بیا بگو ببینم کی بودن اینا. منم خسته شدم از بس نقش دایی این امیرو بازی کردم. بیا بگو...

خان عمو، عمه خانم! من شرمنده روی شمام. دیگه واقعا نمیدونم چی بگم. بزار برگردن من خودم با کمربند سیاشون میکنم. الله اکبر. از دست این جوونا. تف. تف ... بشکنه این دست که نمک نداره.

ای دل غافل! بالام سنگ بباره به زمانتون! دیدی خان عمو! دیدی چه طوری خام یه الف بچه شدیم. از اون موقع داریم اینجا گل لقدر میکنیم ما. رفتن این دوتا ورپریده. دیدی چه طوری دستمونو گذاشتن تو پوست گردو. دیدی عمه خانم. اینا 20 تا مثل منو تو رو میبرن سر چشمه تشنه برمیگردونن. الله اکبر. استغفروالله...

خان عمو اگه شما اجازه بدید این دو تا جوون برن دو کلمه با هم حرف بزنن. بلکه سنگاشونو وا بکنن اول زندگی. با اجازه شما. دیگه خودتون بهتر میدونید. از قدیم گفتن جنگ اول به از صلح آخر است. نظر شما چیه حاج آقا؟

خان عمو این چه حرفیه. شما صاحب اختیارید. این امیرم اگه چیزی میگه به حساب خام بودنش بزارید.

داداش کار تجربه است. اینقدر از این بدبختیا کشیدیم تو مراسم دیگه فلبداهه میریم. سلام خان عمو. ما تا اومدیم با شما حرف بزنیم رفته بودی. با همشیره یه مقدار راجع به این دوتا جوون صحبت کردیم. نظر لطف شماست عمه خانم. بنده حقیرتر از این حرفام. دختر جون جلو عموت خجالت بکش!