نتایح جستجو

  1. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    الله اکبر استغفرو الله نگران نباش دایی. آره بابا . رسیدم.
  2. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    دیگه دیگه! الان واقعا حس کردم امیر اینجا خیلی تنهاس. همه ریخته بودید سرش یه حس عجیبی پیدا کردم یه دفعه در نقش دایی خودمو انداختم وسط. در حال که نه با امیر نه با پری زیاد آشنا نیستم.
  3. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    بچه ها یاد خواستگاری خودم افتادم. باورتون نمیشه اشک تو چشام جمع میشه. تنها رفتم خواستگاری. هیچ کس نیومد باهام. خیلی سخته
  4. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    بله دیگه. نادونن. خامن. همه که مثل شما تجربه ندارن. حالا الان میرن تو اون اتاق مهرشون به دل هم میفته خندون میان بیرون. عمه خانم از خودتون بگید. بعد فوت مرحوم دیگه کمتر میاید تهران؟
  5. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    عمه شما چرا. اینا جونن. شما اجازه بده مکن صحبت میکنم باهاشون! نه دخترم امیر دوست داره. یکم عصبی شده. الان من درستش میکنم. نه دایی جان. به اعصابت مسلط باش. زشته جلو خونواده اینا.
  6. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    دایی قربونت بره پسرم. بیا تو بغل دایی. اووووممممممممممماچ. (از نوع آبدار) دردت بخوره تو سر دایی نگران هیچی نباش. توکلت به خدا باشه. این دختر قسمتت باشه میشه. منم همه جوره پشتتم.
  7. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    دخترم. دخترم. از شما بعیده. عمه خانم شما یه چیزی بگو. این دوتا جوون نادونن.
  8. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    امیر جان دایی اینکارا از تو بعیده. پاشید برید بیرون یه دو کلمه با هم حرف بزنید سنگاتونو وا بکنید تا منم صحبتای اصلیو با عمه خانم انجام بدم.
  9. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    نه دخترم تو زحمت نیفت. هوا هم گرمه. شما برو دو کلمه تو حیاط با امیر آقا حرفاتونو بزنید تا منم با عمه خانم صلاح مشورت کنم!
  10. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    استغفرو الله. :redface: عمه خانم بزار اول کار این دوتا جوونو راست و زیست کنیم من و شما وقت زیاد داریم حلا واسه این حرفا
  11. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    امیر مثل پسر خودمه. من خودم هر تعهدی لازم باشه میدم. همه مسئولیتهای این امر خیرم به عهده میگیرم از عروسی گرفته تا خونه و ماشین من به همشیره قول دادم امیرو خودم از زمین بلند میکنم. البته فکر نکنید امیر جان ما بی دست و پاست نخیر خانم خودش یه پا مرده. واسه خودش کار داره. زندگی درست میکنه ولی خلاصه...
  12. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    دخترم کی گفته امیر ما بی خانواده و بی فامیله. من خودم هم جای پدر بودم براش هم مادر. این امیر و من بزرگ کردم. پسر فوق العاده سالم و اهل زندگی. نه رفیق بازه نه اهل .... خلاصه یه دونه است.
  13. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    امیر دایی هیییییسسس! دایی جان شما چیزی نگو من خودم صحبت میکنم. بله عرض میکردم خدمتتون! :w18:
  14. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    والا حاج آقا احمدی غرض از مزاحمت امر خیره. خدا خواهر مادرتونو نگه داره. این امیر مارو غلام شماست. مادرش سپرده دست من.
  15. Abolfazl_r

    خبر خبر...

    راست میگه عمه خانوم. دهههههههه! امیر جان! دایی قربونت بره تو چرا زن میخوای به داییت نمیگی؟ پاشدی سرخود دل خود رفتی خونه دختره همین میشه دیگه/. عمه میاد یه چیزی میگه عمو یه چیز دیگه. غمت نباشه تا داییتو داری غم نداری. خودم مثل شیر پشتتم. یا علی . خان دایی امیر اومد. :w08: :w18:
  16. Abolfazl_r

    چشم چرووني!!

    حرف مفت است. وقتی ادعا میکنی با دیدن نا محرم به هر شکل تحریک میشی یعنی اینکه شعور انسانی خودتو زیر سوال میبری. یعنی اینکه باید زور بالای سرمون باشه و مارو توی قفس بزارن تا به ناموس همدیگه تجاوز نکنیم. واقعا منزلت و شرف انسان اینقدر از نظر شما پایینه که صرفا حیران مسائل زیر کمر شده؟ جای بسی...
  17. Abolfazl_r

    کمک میخوام.

    به نظر من اسکی فضایی دستگاه خوبیه یا ویبره. اگه زیاد اهل ورجه وورجه نیست و یه کم تنبله ویبره بگیر. ویبره از اونایی که روش باید وایستی بهتره تا کمربنداش. البته رو اعصاب تاثیر بدی میزاره. تو دیوانه ای . دییییییییییییییوانه
  18. Abolfazl_r

    غذای شهرت رو بگو (قابل توجه سارا خانم)

    نوش جونت. بابا بزلگ منم میبلی؟ :child:
  19. Abolfazl_r

    کمک میخوام.

    13 خرداد! بیچاره مادرو مادرزنم. خدایی یه دونه دکمه ی لباسم براشون بخرم یه دنیا تشکر میکنن. نه بابا مایه کجا بود محسن جون؟ دیگه چاره ای نیست.
  20. Abolfazl_r

    کمک میخوام.

    آقا گردن من که دستبند خوابید. ما رفتیم. یه فکری به حال محسن بکنید دیگه! :gol:
بالا