عداز اینکه کشتی مون غرق شد من تنها بازمانده ای بودم که تونستم خودمو زنده به جزیره برسونم . روزای اول تنها تویجزیره واسم خیلی سخت گذشت بخصوص که ساعتهای زیادی به امید نجات
کنار ساحل روی شنها مینشستم ولی روزها و هفته ها انتظار بی ثمر بود.
بالاخره کنار ساحل روی یه تپه یه کلبه ی کوچیک واسه خودم...