از دوستان جدا شدم و با خدا رفيق يک دم سراغ درد دل ما بيا رفيق
دوري مکن چگونه بگويم که عاشقم من را بفهم محض رضاي خدا رفيق
من شعله ور...تو چرا دور ايستاده اي؟ اينجا غريبه نيست جلوتر بيا رفيق
بر دوش باد مي روي و محو مي شوي اين گونه تند مي روي اما کجا؟ رفيق...
صحیح این بیت اینه:
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و برگردی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم!!
مرا میبینی و هردم زیارت می کنی در دم
تو را میبینم و میلم زیادت می شود هر دم
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمكده بالا زد و رفت
كنج تنهایی ما را به خیالی خوش كرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق دراین جان شكیبا زد و رفت
خرمن سوخته ما به چه كارش می خورد؟
كه چو برق آمد و در خشك و تر ما زد و رفت...
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمكده بالا زد و رفت
كنج تنهایی ما را به خیالی خوش كرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق دراین جان شكیبا زد و رفت
خرمن سوخته ما به چه كارش می خورد؟
كه چو برق آمد و در خشك و تر ما زد و رفت...
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمكده بالا زد و رفت
كنج تنهایی ما را به خیالی خوش كرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق دراین جان شكیبا زد و رفت
خرمن سوخته ما به چه كارش می خورد؟
كه چو برق آمد و در خشك و تر ما زد و رفت...
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمكده بالا زد و رفت
كنج تنهایی ما را به خیالی خوش كرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق دراین جان شكیبا زد و رفت
خرمن سوخته ما به چه كارش می خورد؟
كه چو برق آمد و در خشك و تر ما زد و رفت...
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمكده بالا زد و رفت
كنج تنهایی ما را به خیالی خوش كرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق دراین جان شكیبا زد و رفت
خرمن سوخته ما به چه كارش می خورد؟
كه چو برق آمد و در خشك و تر ما زد و رفت...
· من برانم که درین دنیا
خوب بودن-به خدا-سهل ترین کارست
ونمی دانم,
که چراانسان,
تااین حد,
با خوبی
بیگانه است.
وهمین درد مراسخت می ازارد.
که چراانسان,این دانا
این پیغمبر
درتکاپوهایش: -چیزی ازمعجزه ان سوتر-
ره نبرده ست به اعجاز محبت,
چه دلیلی دارد؟