نتایح جستجو

:w27: سلام فاطمه جان ،قر بانت....وقتي نيستي جات خيلي خاليه

آسمان کبود بهارم دخترم از خواب برخیز شکر خندی بزن شوری برانگیز گل اقبال من ای غنچه ناز بهار آمد تو هم با او بیامیز بهارم دخترم آغوش وا کن که از هر گوشه گل آغوش وا کرد زمستان ملال انگیز بگذشت بهاران خنده بر لب آشنا کرد بهارم دخترم صحرا هیاهوست چمن زیر پر و بال پرستوست کبود آسمان همرنگ...

جرقه به چشمان سیاه و روی شاداب و صفای دل گل باغ شب و دریا و مهتاب است پنداری درین تاریک شب ، با این خمار و خسته جانیها خوش اید نقش او در چشم من ، خواب است پنداری

سوال فني سوال فني سلام به همگي من اين تاپيك رو تو تالار هاي كامپيوتر و موبايل هم گذاشتم،گفتم شايد اينجا هم كسي باشه كه تو اين زمينه اطلاعاتي داشته باشه...موضوع از اين قراره كه من يه گوشي مو بايل چيني دارم كه چند وقته مريض شده يعني بيشتر از 2 الي 3 ساعت شارژ نگه نمي داره...از روز اولشم زياد...

روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد چون كبوتر لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدي من نه رميدم ،نه گسستم تو به من سنگ زدي من نه رميدم،نه گسستم نه رميدم،نه گسستم

موافقم،سوال قشنگيه...از چند بعد ميشه بهش نگاه كرد و جواب داد ولي نمي خوام جواب فيلسوفانه بهش بدم...بايد واقع بين بود...تو اون لحظه يعني وقتي زمين داره از بين ميره و تو مرگ رو تو يك قدمي خودت ميبيني به هيچ چيز ديگه اي جز نجات دادن خودت و نزديكانت و هم نوعانت فكر نميكني...نمي دونم چرا ياد حضرت نوح...

دل من مي سوزد كه قناري ها پر بستند كه پر پاك پرستو ها را بشكستند وكبوترها را اه كبوتر ها... دل من در دل شب خواب پروانه شدن مي بيند مهر در صبحدمان داس بدست خرمن خواب مرا مي چيند واي بران،باران، شيشه ي پنجره را باران شست! از دل من اما، چه كسي نقش تو را خواهد شست؟ اسمان سربي رنگ... من درون...

چه مي كني؟ چه مي كني؟ پاسخ چه می کنی ؟ چه می کنی ؟ درین پلید دخمه ها سیاهها ، کبودها بخارها و دودها ؟ ببین چه تیشه میزنی به ریشه ی جوانیت به عمر و زندگانیت به هستیت ، جوانیت تبه شدی و مردنی به گورکن سپردنی چه می کنی ؟ چه می کنی ؟ چه می کنم ؟ بیا ببین که چون یلان تهمتن چه سان نبرد می...

سلام به همه ي دوستاي عزيزم ،خواستم بگم خيلي خوشحالم كه عضو اين باشگاهم مخصوصا اينكه جز خوانواده ي برق هستم ،من اين تالار رو مثل خونه ي خودم ميدونم ...تو تالارهاي ديگه احساس غريبي ميكنم....مرسي از اينكه هستيد ويك تشكر ويژه از مديريت محترم

قصه شیرین مهرورزان زمانهای کهن هرگز از خویش نگفتند سخن که در آنجا که تویی بر نیاید دگر آواز از من ما هم این رسم کهن را بسپاریم به یاد هر چه میل دل دوست بپذیریم به جان هر چیز جز مبل دل او بسپاریم به باد آه باز این دل سرگشته من یاد ‌آن قصه شیرین افتاد بیستون بود و تمنای دو دوست آزمون...

با تشكر از همه ي دوستان و بازديد كنندگان عزيز ليست اسامي اشعاري كه تا به امروز تو اين تاپيك گذاشته شده : گناه دريا_سر گذشت گل غم_اسير_ماه وسنگ_كوچه_اتش پنهان همواره تويي_ان روز شاعرم_ايا برادرانيم_تا لب ايوان شما_پرواز با خورشيد عشق_رقص مار_فال حافظ_بهاري پر از ارغوان_سياه_سايه ها_خار...

سلام به همه ي دوستان گلم كه تو قشنگتر كردن اين تاپيك به من كمك ميكنن،دستتون درد نكنه ... ليست شعر هاي گذاشته شده در اين تاپيك تابه امروز: لحظه ي ديدار_اب و اتش_مسيحا_لحظه_قصه اي از شب_اندوه_پند بيمارم_اواز چگو_خفته_راستي اي واي ايا_ابي_سبوي تشنه_فرياد زمستان_نماز_پرستار_ونه هيچ_در ميكده_باغ...

پند بخز در لکت ای حیوان ! که سرما نهانی دستش اندر دست مرگ است مبادا پوزه ات بیرون بماند که بیرون برف و باران و تگرگ است نه قزاقی ، نه بابونه ، نه پونه چه خالی مانده سفره ی جو کناران هنوز ای دوست ، صد فرسنگ باقی ست ازین بیراهه تا شهر بهاران مبادا چشم خود برهم گذاری نه چشم اختر است این ،...

پارسه كتاب نداره،جزوه همه ي درسارو داره ...جزوه ها كه هر سال UP DATEميشن ولي مال 3،4 سال پيشم به درد ميخوره بقيشم مثل اونايي كه تهيه كردين مي تونين تهيه كنين و راهيان ارشد هم تسته برا مدار و كنترلش خوبه اونارم بايد بخرين ديگه...:w05:

سلام به همه ي مهندساي عزيز مخصوصا تازه واردا،من اون اولا يا نه وسطا خودمو يه بار معرفي كردم :whistle:،خواستم يه بار ديگه هم خودمو مو معرفي كنم:dو سلامي عرض كرده باشم... خوب من پريسا دانشجوي ترم 8 الكترونيكم،دارم مثلا واسه ارشد مي خونم اونم مثلا:book:اميدوارم سر عقل بيام و درست و حسابي بخونم...

كار اسونيه،من سر ياد گرفتن PICو AVRيه از مايشگاه كوچولو واسه خودم ساختم ....لوازم اصلي مولتي متر،برد بورد،POWERيا منبع تغذيه(اداپتور.سلكتور 1.5-12ولت)،سيم چنگالي حالا اگه يه زماني خواستي مي توني يه اسليسكوپ كوچولو هم بخري ...بقيه لوازم هم بستگي به مدارت داره...اهان سيم تلفن وسيم چين يادم رفت ;)

بايد از محشر گذشت اين لجنزاري كه من ديدم سزاي صخره هاست گوهر روشن دل از كام جهاني ديگر است عذر مي خواهم پري ،عذر مي خواهم پري من نمي گنجم در ان چشمان تنگ با دل من اسمانها نيز تنگي ميكند روي جنگلها نمي ايم فرود شاخ زلفي گو مباش اب درياها كفاف تشنه ياين درد نيست بره هايت ميدوند جوي باريكه...

خيلي خيلي بلاست...منم اونجوري شديد رو بابام تعصب داشتم كسي حق نداشت نگاه چپ به بابام بندازه وگرنه با من طرف بود البته الانم نداره...خلاصه منو ياد بچگي خودم مي اندازه مخصوصا وقتي با لبو لوچه ي باباش بازي مي كنه....خدا واسه پدر مادرش حفظش كنه

چهره واقعي redhat چهره واقعي redhat

از قديم الايام گفتند شاهنامه اخرش خوشه يا جوجه رو اخر پاييز مي شمرند.....همين