نتایح جستجو

  1. P

    فريدون مشيري

    مكتب عشق سیه چشمی به کار عشق استاد درس محبت یاد می داد مرا از یاد برد آخر ولی من بجز او عالمی را بردم از یاد
  2. P

    فريدون مشيري

    رقص شکفتی همچو گل در بازوانم درخشیدی چو می در جام جانم به بال نغمه آن چشم وحشی کشاندی تا بهشت جاودانم
  3. P

    سهراب سپهری

    قايقي خواهم ساخت قايقي خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از اين خاك غريب كه در آن هيچ‌كسي نيست كه در بيشه عشق قهرمانان را بيدار كند. قايق از تور تهي و دل از آرزوي مرواريد، هم‌چنان خواهم راند. نه به آبي‌ها دل خواهم بست نه به دريا-پرياني كه سر از خاك به در مي‌آرند و در آن تابش تنهايي...
  4. P

    سهراب سپهری

    نام شعر : غربت ماه بالاي سر آبادي است ، اهل آبادي در خواب. روي اين مهتابي ، خشت غربت را مي بويم. باغ همسايه چراغش روشن، من چراغم خاموش ، ماه تابيده به بشقاب خيار ، به لب كوزه آب. غوك ها مي خوانند. مرغ حق هم گاهي. كوه نزديك من است : پشت افراها ، سنجدها. و بيابان پيداست. سنگ ها پيدا نيست،...
  5. P

    نیما یوشیج

    اين شعرو خيلي دوست دارم اين شعرو خيلي دوست دارم انگاسي سوی شهر آمد آن زن انگاس سیر کردن گرفت از چپ و راست دید ایینه ای فتاده به خک گفت : حقا که گوهری یکتاست به تماشا چو برگرفت و بدید عکس خود را ، فکند و پوزش خواست که : ببخشید خواهرم ! به خدا من ندانستم این گوهر ز شماست ما همان...
  6. P

    نیما یوشیج

    *داروگ* خشک آمد کشتگاه در جوار کشت همسایه. گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران.» قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟ بر بساطی که بساطی نیست در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد ـــ چون...
  7. P

    نیما یوشیج

    مهتاب می تراود مهتاب می درخشد شب تاب نیست یکدم شکند خواب به چشم کس ولیک غم این خفته چند خواب در چشم ترم می شکند. نگران با من استاده سحر. صبح میخواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر. در جگر لیکن خاری از ره این سفرم می شکند. نازک آرای تن ساق گلی که به جان اش کشتم و...
  8. P

    حمید مصدق

    لن ترانی در کوی تو مستانه ................................ می افتم و می خیزم دلداده و دیوانه ................................ می افتم و می خیزم من مست و پریشانم ................................ می نالم و می مویم مدهوش ز پیمانه ................................ می افتم و می خیزم تا آنکه تو...
  9. P

    کلوپ طرفداران پرسپولیس

    بر و بچس منم برد مسرت بخش استقلال هميشه سر افراز رو اول به خودم بعد به همه استقلالي ها تبريك مي گم ما كه هميشه قهرمانيم با مديريت جديد حتما قهرمانيم.:w33:
  10. P

    با مهدي اخوان ثالث

    **روشنی** ای شده چون سنگ سیاهی صبور پیش دروغ همه لبخندها بسته چو تاریکی جاویدگر خانه به روی همه سوگندها من ز تو باور نکنم ، این تویی ؟ دوش چه دیدی ، چه شنیدی ، به خواب ؟ بر تو ، دلا ! فرخ و فرخنده باد دولت این لرزش و این اضطراب زنده تر از این تپش گرم تو عشق ندیده ست و نبیند دگر پکتر...
  11. P

    به تجربتون نیاز دارم...

    اينكه از الان به فكرشي خوبه،ولي فقط به فكرش بودن كافي نيستها بايد عملم كني من كه تا ترم چهارم تو هپروت بودم:whistle: از ترم 5 شروع كردم خودم جمع وجور كردن هنوزم اونجوري كه بايد باشم نيستم:biggrin:اما تو مثل من نباش و به توصيه دوستان گوش كن در مورد رياضي چند مبحث هست كه بايد روشون تاكيد بيشتري...
  12. P

    ديشب كلي دعاتون كردم.

    ديشب كلي دعاتون كردم.
  13. P

    ممنون

    ممنون
  14. P

    مشاوره براي كارشناسي ارشد ... تا ارشد

    زياد خودتونو نبازين،خوب اونموقع هدفتون كار بود به هدفتون رسيدين الانم دارين به يه هدف ديگه فكر مي كنين اگه تلاش مي كنين به اونم ميرسين .... من خودم اولين بار كه دارم واسه ارشد مي خونم و تو اين زمينه تجربه اي ندارم ولي مي تونم نتيجه ي تحقيقاتمو در اختيارتون بذارم شما اول بايد گرايشي كه مي خواين...
  15. P

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    عاشقي را شرط ناله و فرياد نيست تا كسي از جان شيرين نگذرد فرهاد نيست تا نشد رسواي عالم كس نشد استاد عشق نيم رسوا عاشق اندر فن خود استاد نيست
  16. P

    با مهدي اخوان ثالث

    به ياد استاد به ياد استاد « فروغ فرخزاد » مقاله ی حاضر از « مجله « ايران آباد » شماره ي هشتم ، آبان ماه 1339 و آرش قديم ، شماره ي فروغ ،13. » انتخاب شده است که متن کامل مقاله عیناً ذکر شده تا وفاداریمان نسبت به فروزغ بزرگ بی خدشه بماند ... که شرایط جامعه امروز بی شباهت به آنروز نیست ...
  17. P

    نیما یوشیج

    کک کی دیری ست نعره می کشد از بیشه ی خموش "کک کی" که مانده گم. از چشم ها نهفته پری وار زندان بر او شده است علف زار بر او که او قرار ندارد هیچ آشنا گذار ندارد. اما به تن درست و برومند "کک کی" که مانده گم دیری است نعره میکشد از بیشه ی خموش.
  18. P

    سهراب سپهری

    نام شعر : جنبش واژه زيست پشت كاجستان ، برف. برف، يك دسته كلاغ. جاده يعني غربت. باد، آواز، مسافر، و كمي ميل به خواب. شاخ پيچك و رسيدن، و حياط. من ، و دلتنگ، و اين شيشه خيس. مي نويسم، و فضا. مي نويسم ، و دو ديوار ، و چندين گنجشك. يك نفر دلتنگ است. يك نفر مي بافد. يك نفر مي شمرد. يك نفر مي...
بالا